اما میخوام از یه بعد دیگه بررسی کنم
انسان رشد یافته هر دو شان رو داره... یعنی در یک شان میتونه عاشق باشه... در یک شان هم معشوقه...
قطعا یک مرد در شئون و شرایطی نقش عاشق رو ایفا میکنه در شئون و شرایطی نقش معشوق...
زن هم همینطور...
اگر کسی براش سوال بود چطور میشه مرد معشوق بشه و یا زن عاشق بشه... بعدش مثال میزنم...
اما الان میخوام بگم این نویسنده که عاشق شدن زن رو ستایش میکنن... از این جهت بی راه نمیگن که فطرت زن طلبش رو داره...
وقتی طلبش هست پس امری غیر واقعی نیست...
اما راه وصولش چیه؟
زن تا معشوق خوبی نباشه... تا عاشق باثبات و متعادلی نداشته باشه، عاشق نمیشه...
یا حداقل عاشق خوش عاقبتی نمیشه...
برای همین ما باید به دخترهامون تدبیر معشوق بودن رو یاد بدیم و به پسر هامون عاشقی باثبات بودن رو...
بعد متاسفانه ما عاشق ها رو خیلی بد ترسیم کردیم توی تصویر سازی هامون...
تصاویری که از عاشق دادیم یک انسان دلسوخته ی بی صبر و بی قرار و دو آتیشه بوده...
این تصویر اصلا درست نیست...
اگر مرد قوام هست پس عاشق قوام دهنده هست...
پس عاشق از شدت عقلانیتی که داره قابل تکیه هست...
از شدت اقتدارش موجب ایجاد امنیت هست...
من اگر بخوام عاشق رو ترسیم کنم یه اقیانوس ترسیم میکنم...
منبع عظیم انرژی ها... اما آرام...
پس من اگر بخوام به پسرم عاشقی یاد بدم باید اقیانوس بارش بیارم... اقیانوس با زلزله های سه چهار ریشتری متلاطم نمیشه...
اون زلزله ها براش سوسول بازیه...
معشوق بودن هم تدابیری میخواد...
به صرف یک سری توانمندی ها و امتیازات نمیشه معشوق بود...
و معشوق ماند...
اما کلیت بحثم اینه:
خانمها هم هم عاشق میشن... اما اگر قبل از معشوق شدن عاشق بشن با فطرت خودشون در جنگ هستن...
زیر چرخ دنده های تکوین نظام هستی له میشن...
صـــالــحـــه ⠀
عین الف
سلام.
سوال یه طوری طرح شده و جواب طوری هست که پیش‌فرضش اینه که "طراح سوال زن هست" و به همین خاطر جوابش اینه که "زن باید عاشق باشه"
منم نظرم متفاوته.
به نظر من، مرد باید عاشق باشه :)
چون مرد هست که حاضره از همه راحتی و آسایشش بگذره، پول و سرمایه‌اش رو خرج یک غریبه که دوستش داره بکنه تا برای عشقش یه سقف بسازه که اون عشق بتونه زیرش با عشق آشپزی کنه....
با این وضعیت جامعه که زن‌هایی هستند که ارزان‌فروشی می‌کنند، اگر مرد عاشق نباشه، کسِ دیگری چشمش رو می‌گیره و زندگی رو خراب میکنه...
که همونایی که میگن زن باید عاشق باشه، خیانت رو تاب نمیارن...
مرد باید عاشق باشه که حاضر باشه از اون دختر، بچه‌دار بشه. چون باید اون دختر رو لایق و شایسته ببینه برای مادری کردن برای فرزندش.
مرد باید عاشق باشه که روزهایی که دلِ زن گرفته و هواش ابریه، اون رو تنها نذاره تا غمش بیشتر بشه. عشقش رو ببره یه جایی که دلش باز بشه، یه کاری کنه حال و هواش عوض بشه...
فعلا همینا.
تجربه خودِ من این بوده. همسرم عاشق من بود و من نه. عشق زن؛ کم کم ساخته میشه و در نگاه اول، زن به راحتی عاشق نمیشه. چون پارامترهایی که عشق زن از اون‌ها متاثر هست، کمتر فیزیکی هستند. اما مرد :) گاهی از چهره زن خوششون میاد و همین بسه که بخوان براش جان‌فشانی کنند. پس اگر مرد عاشق نباشه، خیلی خطرناکه. ممکنه ناگهان عشقش رو تو کوچه خیابون پیدا کنه و اون دختری که خیلی دوستش داره رو به فنا بده :)