در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

۴ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

شنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۴۷ ب.ظ

درک شرایط

اگر کسی نتونه شرایط طرف مقابلش رو درک کنه چجوری میخواد ارتباط بگیره؟!!

من وقتی بعضی از شرایط ها رو درک میکنم واقعا مثل طرف دردمند میشم...

 

اولیای خدا چجوری دوام میارن واقعا؟!!

:))))

 

بی خود نیست اینقدر وابسته به خدان :)))

فقط آدمای قاقی مثل ما میتونن این قدر بدون خدا سر کنن...

برای بی خدا بودن و دوام آوردن واقعا زمختی ویژه ای لازمه...

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۱۷:۴۷
ن. .ا
شنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۲، ۱۲:۵۵ ق.ظ

نماز جماعتی بعد از ۱۱ سال

امروز بعد از ۱۱ سال زندگی مشترک، نماز جماعت ۲ نفره خوندیم...

هم ظهر و عصر

هم مغرب و عشا...

راستش من خیلی ساله پیشنهادش رو میدم... اما امروز خدا به دل همسر انداخت...

خیلی راضی بود...

برای همین نماز مغرب هم جماعت خوندیم...

چقدر برای امیرعلی جذاب بود

:)))

 

 

 

چیه... ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست

:)))

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۵۵
ن. .ا
يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۷:۴۲ ب.ظ

گرگ هاری شده ام

پوپکم، آهوکم

چه نشستی غافل؟!!

کز گزندم نرهی...

گرچه پرستار منی

من از این غفلت معصوم تو

ای شعله ی پاک

بیشتر می سوزم و دندان به جگر میفشرم...

منشین بامن

با من منشین...

که شراری شده ام...

گرگ هاری شده ام...



میدونی

من به چی فکر میکنم؟!!

راهی که آغاز کردم هیچ معلوم نیست تا کجاش میرم...

اکر وسط راه از دره ها یا صخره ها پرت بشم...

میدونی اینکه با خودم آوردمت حس عجیبی دارم...

این حس بیچاره ام میکنه...

تو به کم قانع بودی... جات توی بهشت بود...

من اما سر پر شوری دارم... خسته ات میکنم...

من اگر جای خدا بودم خیییلی هوات رو میداشتم...

آخه میدونم تحمل مثل منی برای مثل تویی چقددددر سخته...

همین...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۲ ، ۱۹:۴۲
ن. .ا
سه شنبه, ۱ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۲۲ ب.ظ

ابر مرد تنها...

امروز توفیق داشتم بعد از ۱۲ سال باز از دور نظاره گر روی ماه باشم...

چقدر عاجزم از وصف حالم بعد شنیدن فرمایشات آقا...

کاش میشد سر به بیابان بذارم از فرط بی عرضگی هامون... اول از همه خودم...

تحول...

بزرگترین ضعف کشور ، اقتصاد...

کار هرز، تصدی گری دولت ها در امور اقتصادی...

مشارکت مردم در اقتصاد...

و نظر من:

دولت رئیسی تا الان در مشارکت دادن مردم در اقتصاد ناتوان بوده... هر چند کاذهای خوبی هم کرده و شخص رئیسی خیلی دغدغه مند هم هست... اما خب...

 

اگر مردم مشارکت نکنن گره اقتصاد باز نمیشه...

و امان از مردم...

امان...

 

دلم میخواد برم چوپانی کنم توی صحرا و بیابون...

کار سختیه مشارکت دادن مردم...

چون هم باید مردم رو متقاعد کنی و هم بازوان صاحبان منافع در تصدی گری دولتی رو قطع کنی...

هر دوی اینا سخته

یکی از یکی سخت تر... 

و بازم میگم...

باید قدرت احزاب به حداقل تربن حالت ممکن برسه...

احزاب مخصوصا به شکلی که در کشور ما هستن نه تنها اسلامی نیستن بلکه...

 

 

خدایا..

از تنها بودن این ابرمرد، میخوام سر به بیابون بذارم...

بعد از سخنرانی آقا وقتی دیدم بعضی از دوستام راحت میگن و میخندن خیلی ازشون ناراحت شدم...

 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۲ ، ۲۳:۲۲
ن. .ا