در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۸:۲۲ ب.ظ

مشارکت واقعی را پیگیر باشیم

اینکه بعضی ها نقد میکنن که چرا فقط وقت انتخابات یاد مشارکت مردم می افتن یک نقد بی راهی نیست

این رویه باید در کشور ما تغییر کنه...

باید هر تفکر و قدرتی که موجب میشه فقط در ایام انتخابات یاد مشارکت مردم بیفتیم رو به زیر کشید...

راستش خونه ی من نزدیک فرمانداری هست...

تقریبا ماهی یه بار میبینم مردم دم در فرمانداری تجمع کردن بابت وعده های مسکنی که بهشون داده شده و هیچ پیشرفتی در این شهر نداشته...

به نظر من این تجمعات کافی نیست

ما نیاز به قدرت و نفوذ بیشتری برای فشار به دولت و مجلس داریم... تا مسیرشون رو به سمت مشارکت بیشتر مردم ببرن... چون دولت و مجلس بدون اهرم فشار به این سمت نمیرن... به خاطر شاکله ی حزبی شون...رهبری اخیرا وقتی صحبت از مشارکت مردم میکردن اشاره کردن به اصل 44 که تا حالا چندین دولت اومدن و قول دادن که اجرائی کنن این اصل رو اما نکردن...

چرا نکردن؟!! نمیدونم... خیلی جای فکر داره...

هر چی در این موضوع تعلل بیشتری بشه نارضایتی مردم از حکومت بیشتر میشه و حق هم دارن...

 

رهبری در یکی دو سال اخیر خیلی تاکید دارن روی مشارکت مردم در تمام شئون... اما خب متاسفانه این اتفاق از توی دولت و مجلس... تا الان نیفتاده...

و به نظر من هم شروعش با دولت و مجلس نخواهد بود...

این اتفاق باید با حلقه های میانی و رابط بیفته...

حلقه هایی که مشروعیت کافی رو داشته باشن تا وقتی به دولت و مجلس فشار میارن به راحتی حذفشون نکنن...

مثلا ما امسال اومدیم هیئتمون رو بستری قرار دادیم برای رساندن صدای کاندیداها به مردم...

از مردم دعوت میکنیم... نامزدهای مختلف با دیدگاههای مختلف میان حرفشون رو میزنن... نامزدها رو زیر سوال میبریم...

اگر ببینیم یکی بهتر هم هست بدون هیچ چشمداشتی اعلام هم میکنیم که ما از فلان نامزد حمایت میکنیم...

و بعدش هم اگر مسیرش عوض بشه ابزارهایی برای مقابله هم فراهم میکنیم...

ما توی این چند سال فقط یه هیئت نبودیم... افراد هیئت ما که هر کدوم توان و سوادی داشتن تونستن خودشون رو به جاهایی برسونن که بشن پایه های قابل اتکاء این هیئت برای اعتراض...

برای فشار آوردن برای تحول...

هر سال هم قدرتمون بیشتر شد...

خودمون به عنوان یه لایه ی میانی در خودمون قدرت ایجاد کردیم...

تا بتونیم بر سر احزاب یا هر قدرتی که بخواد خلاف آرمان های انقلاب حرکت کنه فریاد بزنیم...

هنوز هم اون قدرت کافی رو نداریم... اما خیلی نسبت به قبل رشد داشتیم...

و اگر با خدا باشیم... خدا هم با ما خواهد بود و رشد بیشتری هم میکنیم...

ما قرار هست یک حلقه ی میانی باشیم که هم با مردم صحبت کنیم برای تغییر نگرش و زندگی اسلامی... هم به دولت و مجلس و قوا فشار بیاریم و بابت کم کاری هاشون...

این اتفاقی هست که باید در هر شهری بیفته...

باید در بین مردم قدرت های مشروع و هماهنگ با آرمانهای انقلاب و با سواد، ایجاد بشن... که بتونن بر سر دولت و مجلس فریاد موثر بزنن

به قدرتی برسن که خشم این حلقه ی میانی رعب در دل دولتی ها و مجلسی ها ایجاد کنه...

 

الان هر کی بگه من در انتخابات مشارکت نمی کنم خیلی باهاش مقابله نمی کنم ولی سعی میکنم بهش بفهمونم فریادش رو درست بکشه...

اونجایی که باید فریاد بکشه اینجا نیست...

اما واقعیت اینه که اگر مشارکت کمتر بشه سهم مسئولین خیلی قابل توجه هست...

ما تلاشمون رو میکنیم اما نه تلاشی که به نفع مسئولین حزبی باشه 

بلکه اگر تلاشی برای مشارکت مردم میکنیم از مردم فریادی میسازیم برای مقابله با مسئول محافظه کار و منفعت طلب و بی تقوا...

 

 

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۳
ن. .ا

نظرات  (۴)

وقتی بنا باشه فشار بیارید به دولت یا مجلس، فکر نکنید کار کوچکی هست... فکر نکنید کار ساده و راحتی هست... 

باید آخرت کیاست باشید... آخرت صبوری باشید و آخرت تدبیر...

و همونطور که گفتم باید به اندازه کافی مهره هم داشته باشید... افرادی که وزنه شده باشن و مانع از فرو ریزی این حلقه ی میانی با جفتک های احتمالی صاحبان منافع بشن...

 

چون واقعا اصحاب قدرت جایی که ببینن دارن تضعیف میشن خیلی بد میشن...

باید قدرتی پیدا کنید که یکی خوابوندن توی گوشتون فرو نریزید... بدونن یکی زدن یکی میخورن...

جوری که جامعه هم دچار تنش نشه... آرامش عمومی جامعه هم بهم نخوره...

اما باید قدرتی پیدا کنید که اگر یکی زدن بدونن به وقتش یکی میخورن...

باید با این غدد سرطانی داخلی جنگی چندین ساله رو شروع کرد تا بلکه در آینده بتونیم همون جامعه ای رو داشته باشیم که لبخند امام زمان رو داشته باشه...

 

پاسخ:
دیگه هیچ جای جهان سرزمینی رو پیدا نمیکنید که بخواید آزادانه از قدرت های میانی ای حرف بزنید که بتونه با چند اهرم مطمئن و بازدارنده به دولت و مجلسش فشار بیاره و اصل حاکمیت (ولایت فقیه) هم بابت این فشار آوردن ازش حمایت کنه
دیگه هیچ جای جهان این آزادی رو نخواهید داشت...
فقط ایران اسلامی با رهبری این ولی فقیه هست که چنین امکانی رو براتون فراهم میکنه...
پس نترسیم و برای شکل دادن این حلقه های میانی هشیار باشیم...

خوشحالم که تمام دست و پاهایی که میزنم برای پیشرفت تحصیلی و شغلی‌ام برای همینه و هروقت بقیه دارن جلوم از بدی‌ها و ضعف‌های حکومت و کشور حرف میزنن من توی دلم نقشه میکشم که برای برطرف کردن این ضعف‌ها کاری بکنم...

پاسخ:
سلام
شما همون خانم ن هستین که توی بلاگفا وبلاگ دارین؟

من توی بلاگفا وبلاگ دارم ولی برای شما آدرسش رو نگذاشته بودم فکر کنم

پاسخ:
نه برای من نذاشته بودین
توی بیان به یکی از دوستان آدرس دادید... اتفاقی بهش برخوردم...
اومدم به وبتون...

الانم آدرسش رو ندارم... اما به نظرم خیلی خوب بود...
بیان مینوشتین ما هم دنبال میکردیم

سلام

یادمه دیدار دانشجویی سال 98، رهبری در مورد نقش دانشجویان به عنوان حلقه‌های میانی صحبت کردند و ما هم از این ایده خواستیم استفاده کنیم. چه در قالب گروه‍های جهادی دانشجویی در روستاها و حاشیه تهران، چه در قالب برنامه‌های عمومی آمفی تئاتری یا تریبونی در بازار و مسجد و پارک و... نزدیک انتخابات هم با تعدادی از واحدهای خواهران بسیج شهری ارتباط گرفتیم و چندتا جلسه تبیینی بینشون داشتیم. 

اما واقعیت اینه که به نظرم حلقه میانی باید از خود مردم بجوشه. یعنی من به عنوان یک دانشجو از خارج اون محله، روستا، شهر یهو وارد بشم بگم چی؟ چرا مردم باید منو بین خودشون راه بدن؟ چه چیزی از من دیدند که حس کنند من اون حلقه گمشده بین مردم و حاکمیت هستم؟ اصلا خود این ورود به فضای مردمی واقععععا مسئله است برای منی که تمام دوران دانشجویی‌ام درگیر این قضیه بودم. 

خیلی خیلی میتونم راجع به این قضیه حرف بزنم اما پایان‌نامه مرا فرا می‌خواند:) اگر دوستان تجریبات مشابهی داشتند دوست دارم نظرشونو بدونم

پاسخ:
سلام
دقیقا باید از بین مردم بجوشه منتها با چند ملاحظه...
حلقه ی میانی انتخابی نیست... بلکه اعتباری هست...
یعنی اشخاصی که جزو مدیران حلقه های میانی هستن باید بین مردم منطقه ی خودشون انسانهای مشروع و معتبری باشن...
در منطقه ی خودشون یه شهرتی داشته باشن...
از عوامل تعیین کننده در حلقه های میانی ثباتشون هست... اینها باید همیشه باشن... باید دیده بشن توسط مردم و بین مردم...
یکی از اصلی ترین موضوعات در حلقه های میانی که بزرگترین چالش ما هم هست موجه و مشروع و عالِم بودن مدیران و مجریان حلقه های میانی هست...
هر کسی نمیتونه اون پرچم رو بلند کنه و برای سالیانی هم نگه داشته باشه...
لذا اینجا نقش عالمانِ تئوری پرداز نظام و استانها مشخص میشه...
اگر اینها اشخاصی تربیت نکردن که بتونن اهداف نظام رو درک کنن و سواد و تحلیلش رو داشته باشن اون عالِم کارکرد میدانی نداشته برای نظام...
اونها باید اشخاصی رو تربیت کنن از صنوف مختلف...
از بازاری... از اساتید دانشگاه... از معلمین... از کشاورزان... از مدیران...
اگر همیچین بستری نداشتن و همچین تربیتی نداشتن بدونید حلقه های میانی به سادگی شکل نخواهد گرفت و اگر هم شکل بگیره تاثیر گذاری بلند مدتی نخواهد داشت...
در ضمن یک حلقه ی میانی محاله توی یکی دو سال شکل بگیره... حداقل برای شکل گیریش و تاثیر گذاریش به ده سال زمان نیاز هست...

اینجا نقش خییییلی مهم ائمه جمعه... مساجد و علمای تئوری پرداز کشور خیییلی مهمه...
چون اینها و این اماکن باید سرچشمه ی بروز حلقه های میانی باشن...
اگر اینها منفعل باشن قطعا عقوبت سختی در انتظارشون هست...


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی