کمی رویا پردازی_2
دوستان من اقتصاد نخوندم... اما سالیانی درگیر مطالعات فلسفی بودم و کسی هم به من تحمیل نکرده بود که برم فلسفه بخونم... یک میل شخصی و یک تشنگی درونی بود...
فلسفه خواندن البته اگر درست باشه یک ملکه ای در انسان ایجاد میکنه و اون اینکه انسان عادت میکنه از هر اتفاق جزئی ای یک کلیات و اصولی بیرون بکشه...
و اینطوره که اگر کسی درست فلسفه بخونه قطعا میتونه توی بسیاری از علوم موفق باشه...
مثلا میتونه در روانشناسی موفق باشه میتونه در اقتصاد موفق باشه و حتی میتونه در رشته هایی مثلا پزشکی هم موفق باشه...
چون فلسفه کمک میکنه که ما بتونیم ربط بین جزئیات رو بهتر درک کنیم...
والبته بازم تاکید میکنم... درست فلسفه خواندن... نه به صرف کنجکاوی یک تورقی کردن...
من اقتصاد نخوندم اما خیلی برام جالب هست که امیرالمومنین در زمان 4 سال و اندی حکومت داری شون، آخر هر هفته خزانه رو کامل خالی میکردن و بین مردم پخش میکردن و بعد از خالی شدن خزانه یک نمازی میخوندن و ...
این اتفاق در زمان خلفای قبلی هم نبود...
در حکومت های بعدی هم نبود... (امام حسن علیه سلام رو اطلاعی نداریم ظاهرا به لحاظ تاریخی)
فقط در دوران امیرالمومنین این اتفاق می افتاد...
واقعا هر کسی با این اتفاق روبرو بشه دچار تعجب و حیرت میشه!!!
چطور ممکنه؟!!!
خزانه ی خالی خب قدرت رو از حکومت مرکزی سلب میکنه...
چطور امیرالمومنین این کار رو میکردن؟!!
نمیدونم حتما اگر به اقتصاد خونده ها این اتفاق رو بگید یک خورجین عیب و ایراد بابت این سیاست امیرالمومنین ردیف میکنن و بعدش صرفا به خاطر ارادتی که به امیرالمومنین دارن میگن البته در زمان ایشون شاید جواب میداده... الان قصه اش فرق داره... و نمیشه...
اما خوشبحتانه یا متاسفانه من یک اقتصاد خونده نیستم...
من فلسفه خوندم... در حد بضاعت خودم...
نگاه فلسفی من یک اصل از این سیاست امیرالمومنین استخراج میکنه و اون هم اینه:
دولت اسلامی نباید عریض و طویل باشه...
ثروت نباید در دست دولت مرکزی تجمع کنه... تجمع قدرت و ثروت در دست دولت هم بستر فساد رو زیاد میکنه و هم مردم تحت حکومت اون دولت رو ضعیف بار میاره...
دولت مرکزی نباید تصدی گری بکنه... این موجب ضعیف شدن مردم میشه...
و مردم ضعیف دیندار نمیشن...
مردم ضعیف با قانون زندگی میکنن... اما مردم قوی با وجدانشون...
مردم ضعیف بی رحم میشن... دقیقا مثل قانون...
اما مردم قوی دل رحم و مهربان میشن دقیقا مثل وجدانشون...
امیرالمومنین خزانه رو آخر هر هفته خالی میکردن چون دولت تصدی گر نداشتن...
دولتی نداشتن که بگن خونه ی شما رو هم من میسازم... خودروی شما رو هم من تولید میکنم... باشگاه ورزشی تون هم با من... کشاورزی تون با من... بنزینتون هم از جیب من...
این به هیچ عنوان دولت اسلامی نیست...
و چنین دولتی پشت هر عنوانی که پنهان شده باشه خیلی شیک و مجلسی از جیب مردم خودش میدزده و حالا یا خرج اونها میکنه یا نمیکنه...
مثل ثابت موندن قیمت بنزین...
فکر کردید خدمت به ماست؟!!
چقدر از عوامل گرانی فعلی ما زیر سر همچین سیاست هایی باشه خوبه؟!!!
ولش کنید...
من برم رویا پردازی خودم رو بکنم:
توی کره ی زمین یه کشوری وجود داره که به مردمش گفت من سالی یک میلیون خونه براتون میسازم...
اون دولتی که این قول رو داده بود واقعا هم قصد داشت سالی یک میلیون خونه برای مردمش بسازه...
اما چون اون سیاست که بذارید تا من همه کارای شما رو بکنم یک سیاست اسلامی نیست جواب نمیده...
و خدا رو شکر که جواب نداد تا مردم بهش فکر کنن...
.
حالا دلایلی هم قطعا وجود داشته... مثلا بانکها نمیتونستن تسهیلاتش رو جور کنن... مجبور میشدن خلق پول کنن یا هر چی...
من رفتم توی کره ی مریخ خودم:
دیدم توی کره ی مریخ من هم بحران مسکن وجود داره...
البته من نگفته مسکن در مریخ من دچار بحران هست...
اونجا یک رهبر حکیم دارم... اون رهبر حکیم گفتن مسکن دچار بحران شده...
من اونجا میخوام به جای اینکه پیمانکار بیارم و بهش بگم بیا برای مردم خونه بساز...
زمین رو بدم به خود مردم...
مثلا اگر قرار بود توی این زمین یک آپارتمان ده واحدی بسازم و بدمش به مردم...
بیام زمینش رو بدم به اون ده نفر...
بگم بانکهای من مشکل دارن... ممکنه نتونن به موقع بهتون وام بدن تا ساخت رو شروع کنید...
اما این زمین و این شما ده نفر و اینم قوانین بین شما ده نفر و اینم یک شورا بابت حل اختلافات شما و اینم نظام مهندسی برای نظارت بر ساخت شما...
شما یا علی بگید شروع کنید...
منم سعی میکنم مشکل بانکها رو حل کنم تا برای دادن تسهیلات به شما تاخیر نداشته باشن...
بعد خوابیدم، خواب دیدم اون ده نفر اومدن زمین رو تحویل گرفتن اتفاقا بانکها هم نتونستن تسهیلات رو بدن...
اما اینا شروع کردن به ساخت...
از بین این ده نفر سه نفرشون وضع مالی بهتری داشتن...
اونها کلنگش رو زدن...
شروع کردن به زدن اسکلت...
اون هفت نفر دیگه هم رفتن خانواده هاشون رو دیدن...
یکی ماشین فروخت...
یکی پیانوش رو فروخت...
یکی طلای زنش رو فروخت...
یکی...
کار معطل نموند...
از طرفی اینا پیگیر تسهیلات بانک هم بودن...
و تسهیلات مرحله ای رو هر چند با تاخیر از بانک گرفتن... و ساخت رو ادامه دادن...
دم دمای سحر بود که دیدم صدها گروه ده نفری که زمین رو به خودشون واگذار کردم... و با تمام مشکلات شروع به ساخت کردن...
هم امید به زندگی هاشون برگشت و هم منتظر دولت نموندن و نیازشون به مسکن رو حل کردن...
هم دست خیلی از واسطه ها رو بریدن...
و هم چون صنعت مسکن حرکت کرد، خیلی از مشکلات رکودی بازار هم حل شد...
توی کره ی مریخ من حتی ضعف های دولت و بانک مرکزی من توسط مشارکت دادن مردم حل میشه...
از خواب که بیدار شدم دیدم برام پیامک اومده...
از بنیاد مسکن بود...
گفتن شما بیا بنیاد مسکن نوبت تو رسیده که ازت پول بگیریم و خونه تحویلت بدیم...
رفتم بنیاد مسکن... گفتم چی شده؟!!
گفتن چون شما سه تا فرزند داری توی اولویت ما قرار گرفتی...
در زمان حسن روحانی که یه تعدادی برای مسکن دولتی نام نویسی کردن... به خاطر تاخیر در تحویل خیلی هاشون انصراف دادن...
شما میتونید جای اونها قرار بگیرید و پولهایی که اونها پرداخت کردن رو یه جا بدید و سهم اونها رو به شما بدیم...
گفتم اونها چقدر پرداخت کردن که من باید الان یه جا بدم اون پول رو؟!!
گفتن: 350 میلیون
گفتم بعد این پول رو بدم چند سال دیگه خونه تحویلم میدین؟
گفتن: حدودا 2 سال دیگه...
با خودم گفتم: ای بر سقیفه لعنت...
ای بر سقیفه لعنت...
گفتم دنبال یک اسکل دیگه بگردین و اون واحد رو به اونا بدین... من برای زن و بچه ام یه فکری میکنم...
و اومدم بیرون (این ماجرای آخر، واقعی بود)
سلام. من کم کامنت میذارم، چون تند و تیز حرف میزنم. بنابراین پیشاپیش بگم خصومتی با شما ندارم و متن خوبی نوشتید و نظرم جلب شد برای کامنت گذاشتن.
۱. زمانیکه اونها داشتن ازت پول طلب میکردن ، لعنت بر سقیفه فرستادید رو متوجه نشدم علتش چیه.
۲. اینکه رییسی میگه من سالی یه میلیون مسکن میسازم متاسفانه بخاطر حماقتشه نه بخاطر اینکه بانکها همراهی نکردن. چون فقط برای جلب اعتماد مردم این حرف غیر کارشناسی و احمقانه رو مطرح کرد مثل خیلی حرفهای دور از عقلی که تا به امروز زده.
شما در طول دوران احمدی نژاد که بنیان گذار ساخت و ساز مسکن برای مردم بود و بزرگترین ارزوش خانه دار کردن مردم بود چقدر مسکن دیدی ساخته بشه و واگذار بشه؟
بماند روحانی خائن کلا پروژه مسکن رو زد زمین و اگر ادامه پیدا میکرد چقدر مردم رو خانه دار میکرد. اما در این همه سال هنوز هم به اندازه ادعای خنده دار این جناب ساده لوح مسکن ملی و مهر ساخته نشده.