در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۴۹ ق.ظ

انتخاب یا انگیزه؟!

نوشته بود:

پولدار که باشی وقتی فلافل هم میخوری استوری میکنی و باهاش خاطره سازی میکنی...

چون انتخاب تو بوده

اما پول که نداشته باشی فلافل خوردن رو نشانه ی بدبختی ات میدانی...

چون انتخاب تو نبوده...

با این متن وضعیتش تو واتساپ فکرم درگیر شد که آیا این انتخاب ماست که به ما قدرت و جرات و نشاط میده یا موضوع چیز دیگریست؟

.

.

نه...

خود انتخاب این قدرت رو نمیده...

انگیزه و هدفم از انتخابم هست که به من قدرت یا ضعف میده...

انگیزه و هدف...

همان نیت...

نیت...

اقیانوسی از سخن نهفته هست در موضوع نیت...



راستی مفید ترین نظری که توی چند ماه اخیر داشتم از برادر شنگول العلما بوده

از شدت و شلوغی روز و قضا شدن نمازهام نوشته بودم

و ایشون از خلوت و مناجات شبانه گفتن برام...

خیلی به دلم نشست...

خدایا ممنونم که هنوز این حرفها به دلم میشینه...

نشون میده هنوز دوستم داری...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲/۰۸/۲۳
ن. .ا

نظرات  (۸)

وقتی رزق آدم به موقع میرسه آدم حس میکنه در آغوش خداست

دقیقا چند روزی بود که در دلشکستگی بسر میبردم... نیروهایی که خودم رشدشون داده بودم و فکر میکردم ارتباط خوبی داریم و توانمندی شون شده بود قدرت و اعتبار من... بابت تاخیر در پرداخت حقوق، سه روز کامل کار نکردن... و این در حالی بود که توی همین روزها قرار بود هم حقوق داده بشه و هم طلبهایی که بابت کارهای پروژه ای بیرون از کارخونه داشتن براشون واریز بشه...

صحبت های من افاقه نکرد و کار رو متوقف کردن...

من شدم لشگر یک نفره...

نذاشتم تعطیلی کار اینها لطمه ای به تولید بزنه... اما از شدت استرس و فشار و علاوه بر اینها جو سازی ها بر علیه مدیریت من که ایشون مدیر خوبی نیستن و نتونستن نیروها رو قانع کنن تا بمونن سر کار، مریضم کرد...

بعد از سه روز که کاری به کارشون نداشتم، روز چهارم خودشون شروع به کار کردن اما با گلگی من...

منتها دیگه کار کردنشون برام ارزشی نداشت...

چون روز قبل کار کردنشون پول کارهای پروژه ای براشون واریز شد

و روزی هم که کار رو شروع کردن به بقیه گفتم حقوق ها فردا واریز میشه

بهشون گفتم من دیکه به اتاقتون سر نمیزنم... پام رو توی اتاقتون نمیذارم...

این تهدید من خیلی بهشون برخورد و ازم خواستن برم تو اتاقشون، نرفتم...

موقعی که آشپزخانه خالی شد و رفتم یه چای بخورم اومدن تو آشپزخونه تا از خودشون دفاع کنن و توجیه کنن...

نپذیرفتم، چون دلم ازشون گرفته بود... باهاشون صاف نمیشد...

دیشب جزوه ی استاد رو باز کردم... جلسه آخر بدستم رسیده بود:

فرموده بودن:

ویژگی ای که صاحبان عصمت رو اعلم میکنه یکی صبر جمیل و دیگری کم توقعی شان هست...

خدای من

رابطه ی علم با صبر جمیل و کم توقعی...

ادامه مطلب هم خیلی خوب بود اما من توقعم از مجموعه ام زیاد بود...

چند روز قلبم دچار ادبار بود... 

هنوز هم نمی تونم دلم رو باهاشون صاف کنم...

اما از دیشب توی فکر رفتم... من پر توقع بودم...

الان اگر بخوام این توقع رو کم کنم، می افتم توی فاز لج کردن و بی تفاوت شدن...

پس باید به خودم زمان بدم...

باید با تعادل، توقعم رو کم کنم...

باید به خودم بفهمونم اگر هم رشدی داشتن، کار من نبوده، خواست خدا بوده...

پاسخ:
البته من بابت دیر حقوق گرفتن بهشون حق میدادم اما دقیقا تشخیص من این بود که اگر بخواید با تعطیل کردن کار پول بگیرید مثل این میمونه که توی میدون جنگ، سلاح رو ازت بگیرن و بگن با دست خالی بجنگ...
نامردی کرده بودن...

واقعا نیت آدم از خوردن یه فلافل چی میتونه باشه ؟!

خود انتخاب موضوعیت داره و  فارغ از نیتِ پیشینی و نتیجه‌ی پسینی ، باعث  ایجاد قدرت و اعتماد به نفس و رشد در شخص میشه

پاسخ:
فلافل یه مثال و معبر بود
همه ی انتخاب های انسان الزاما به انسان قدرت نمیده
چه انتخاب هایی که انسانها رو بیچاره کرده
توی اون نوشته میخواست القا کنه این انتخاب هست که آزادی و قدرت و اعتماد بنفس میاره...
حالا اگر انتخابتون اشتباه بوده و موجب سرشکستگیتون شده چی؟
اما اگر پشت انتخاب هدف و نیت رو در نطر بگیریم، دیگه مهم نیست انتخابتون به شکیت میرسه یا پیروزی...
هدف و نیت ماست که برای ما قدرت میاره

اگر قدرت انتخاب نداشته باشیم ، نیت و هدف هم عملا بی معنی میشه ؛ این یک.

و دوم ؛ آدمی که انتخابِ اشتباه میکنه ، بواسطه همین قدرت انتخاب هست که میتونه  اشتباه‌اش رو جبران کنه ؛ و اصلا همین رفت و آمد و تعامل بین درست ها و غلط ها هست که باعث رشد آدم میشه

از این جهت مجددا میگم که خود انتخاب، موضوعیت داره و منشا قدرت در انسانه. آدمی که اراده ای برای انتخاب نداره و قدرت انتخاب ازش سلب شده ، معمولا آدمی‌ست سست و ضعیف که اساسا هیچ هدفی نداره و هرهری و هردمبیله ...

پاسخ:
سجاد، الان ما دوگانه ی انتخاب و اجبار نداریم
که بگیم اگر انتخاب نباشه فلان میشه...
برای انسان که نمیشه بدون قدرت انتخاب ارزشی قائل شد...
اما سوال اینجاست که چرا قدرت انتخاب به انسان داده شده؟
چون قدرت عقل به انسان داده شده...
حالا چه چیزهایی عقل رو ضعیف میکنه و چه چیزهایی عقل و قوی؟
عقل ذاتا میل به اسرار داره... میل به افق های بلند داره...
حالا شما افق رو از عقل بگیرید... چی میمونه؟
افق برای عقل چیه؟
همون نیت و هدف...
برای همین توی نظرم پای همین مطلبم نوشتم رابطه ی علم و صبر جمیل و کم توقعی برام جالب بود...
انتخاب وقتی ارزش داره که بر اساس اختیار ( انتخاب خیر) باشه و برای انتخاب خیر هم نیاز به عقل و قوه تشخیص داریم
و عقل و قدرت تشخیص هم با داشتن افقها و طلب های عمیق هست که قدرت و لطافت پیدا میکنه
۲۳ آبان ۰۲ ، ۱۲:۱۹ اقای ‌ میم

من اصلا چیزی به اسم انگیزه رو قبول ندارم که حالا بخواد به ما قدرت هم بده

پاسخ:
پس بهش فکر کن
۲۳ آبان ۰۲ ، ۱۲:۳۷ اقای ‌ میم

به چیزی که قبول ندارم و رد شده برام فکر کنم؟

۲۳ آبان ۰۲ ، ۱۳:۰۹ شنگول العلما

سلام بر برادر سینا

ممنون از اظهار لطف شما 

خدا رو شکر که نظر مفید هم داشتم.

مومن انتخاب کرده کارها رو برای رضای خدا انجام بده. خدا هم که به سعی نمره می ده پس شکست بخوره یا پیروز بشه فرقی نداره چون خداوند سعی رو نگاه می کنه.وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
 و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست،
سوره النجم آیه 39

بقیه ممکنه انتخاب کردن که دنیا براشون اصل باشه. پس با اقبال و ادبار دنیا احساس شکست و پیروزی می کنند.

حالا مثلا زاهد انتخاب کرده که انتخاب های دنیوی مادی براش مهم نباشه. 

معیار انتخاب زاهد قرب هست نه لذت. بر اساس معیار لذت، کباب از فلافل بهتره.

اما بر اساس معیار زهد اصلا هیچکدوم مهم تر نیست. مهم نیاز بدن برای قوت عبادت و قرب هست‌.

برای بخشیدن یک راهش سجده هست.

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ
 ما میدانیم سینه ات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند).
سوره الحجر آیه 97

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ
 (برای دفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو و از سجده کنندگان باش
سوره الحجر آیه 98

در سجده چشم جایی رو نمی بینه سجده یعنی خاک کردن نفس.

حالا براساس معیار ساجد، توهین کردن یا درود فرستادن آدم ها فرقی نداره چون منی وجود نداره که بهش توهین بشه و همه کاره رو خدا می دونه.

اما بر اساس معیار کسی که نفس دنیایی اش براش مهمه کوچکترین توهین ها ساعت ها فکرش رو مشغول می کنه. 

سطح پروازی آدمها متفاوته.

زاهد و ساجد در سطحی پرواز می کنند که به موانع برخورد نمی کنند اما بقیه در سطح پایین پروازی به این طرف و اون طرف گیر می کنند.

 

 

 

منم در دل شکستگی محضم...تو جایی که به خاطرش پونزده ماهه زندگی ندارم بس که یه تنه دویدم، به خاطر کم کاری و شیطنت یه عده دارم میشم آدم بده‌‌ی ماجرا...و یه مدیر لابد نالایق...کاش میدونستم حکمت این ماجراها چیه؟... در عمرم این حجم از خستگی و شکستگی و گره در گره اونم اینقدر پشت سر هم و طولانی به یاد ندارم...

پاسخ:
شرایط سختی هست
و خدای شرایط سخت بسیییار نزدیکتر از خدای شرایط آرام است

خب چرا آخه...

چرا باید توحید و ایمان رو تو شرایط سخت، عمیق تر بچشیم...

چرا لاتودبنی بعقوبتک سهم ما نمیشه....

پاسخ:
الان هم دچار عقوبت نیستید ان شاالله...
دنیا برای همین خلق شده، حتی درخت هم در سیر عمر خودش هر سال باید پائیز و زمستان ببینه تا بتونه بهار رو درک کنه...
این خاصیت دنیاست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی