جامعه ی ولایی_۱
شاید دو سال پیش این مثال و تست روانشناسی رو از آقای پناهیان شنیدم:
حدود ۱۰الی ۱۵ نفری رو در یک سالنی، شبیه سالن های انتظار جمع میکردن، مثلا منتظر نوبت دکتر هستن...
از این جمع همه هماهنگ شده هستن، و میدونن که نباید هیچ واکنشی داشته باشند... فقط یک نفر که قراره تست بشه، بی خبر از همه جا، مثلا منتظر نوبتش هست... خیلی واقعی و جدی...
توی همین زمان انتظار، از بیرون این سالن، صدای بحث و درگیری بلند میشه... بحث و دعوا بالا میگیره و کسی از دل اون منازعه کمک میخواد...
تمام افراد هماهنگ شده در اون سالن انتظار میدونن این دعوا ساختگی هست... همه هم خودشون رو به نشنیدن، یا بی تفاوتی میزنن...
این شخصی که داره تست میشه، هی نگاه به دیگران میکنه ببینه واکنش بقیه چیه
هی صدای کمک خواستن از بیرون ذهنش رو درگیر میکنه...
افراد زیادی در این تست قرار میگیرن و به لحاظ روانشناختی فرد سالم اونی هست که منتظر واکنش بقیه نمیشه... و برای حل بحران دعوا اقدامی میکنه... حالا هر اقدامی...
جامعه ی ولایی بسیار در معرض این امتحان قرار خواهد گرفت...
بسیییار...
حتی در تاریخ شواهد زیادی داریم...
ندای هل من ناصر یک نمونه اش هست...
درخواست حضرت زهرا در خانه مهاجرین و انصار نمونه دیگرش...
و عجیبه جواب سعد بن عباده:
آیا این روزها کسی به شما جواب داد؟ کسی شما را اجابت کرد؟!!
حضرت فرمودند: احدی مرا اجابت نکرد
سعد لعنت الله علیه گفت: پس من هم نمی تونم کاری بکنم
دقیقا همون تست روانشناسیه...
افرادی مثل خانم صادقی یا آقای وافی، اگر ۵ تا فرزند می آوردن، یا ۱۵ تا، فرق چندانی در حل مسئله جمعیت نمیکرد... اما اونها همون افرادی بودند که برخاستن تا اقدامی بکنن...
اینا خواستن فریادشون رو از بین مردم، به گوش من و شما برسونن...
خب واقعا استدلال درستی هست که اگر اونها ۵ تا می آوردن، یا اینکه ۱۵ تا بیارن تفاوتش در حل بحران جمعیت چیه؟!!! به لحاظ عدد ۵ تا یا ۱۵ تا تفاوتی ندارد اما...
تفاوتش در جریان سازی اقدام اونهاست...
این جامعه ی ولایی هست...
حکومت اسلامی، با سازمان دهی بی نقص و پاک و متعهد دولتیان ایجاد نمیشه...
این سازمان دهی و تطهییر سازی دولتی، دقیقا یک کفه ی ترازو هست...
کفه ی دومی ترازو، اقدام خردمندانه و سنجیده ی مردمی هست...
ان شا الله این یک مقدمه باشه، برای بحث های عینی تر در مطلب بعدی
- ۰۴/۰۷/۰۸