از خوبی های تو_7
از اول بنا نداشتم در سلسله مطالب از خوبی های تو، چیزهایی شبیه اینی که در این مطلب مینویسم بنویسم... چون برداشتم اینه که اصل مطلب کمتر درک میشه و ذهن مخاطب بیشتر درگیر مسائل حاشیه ای میشه...
اما گفتم از زاویه نگاه خودم یک بار بنویسمش... ببینم خروجیش چیه...
خب من چند سالی هست درگیر یه سری زیبایی شناسی های هنری هستم... حداقلش در رشته تخصصی خودم و از اونجایی که هنر ها بی ارتباط با هم نیستن... روی بقیه وجوه زیبایی شناسی آدم هم اثر میذاره...
مثلا یه روزی به من گفتن فلانی رفته مرخصی چند روزی... گفتم چرا؟... گفتن دندون هاش رو (ایمپلنت؟) کنه... از اونا که سیم میبندن و ...
گفتم چرا؟ مگه چه جوری بود دندوناش؟
گفت: خب مرتبش میکنن که زیباتر نشون بده دیگه...
گفتم: اشتباه کرده... دندوناش ریز هست و هیچ وقت زیباتر نمیشه... از بیس و مینا تناسب نداره... حالا اگر نامرتبی ای داشت و مرتبش هم بکنه ریزی دندوناش بیشتر خودش رو نشون میده و زشت تر میشه...
یه دفعه با تعجب نگام کردن و گفتن : خب!!!... دیگه!!!
گفتم تعجب نداره... 15 ساله درگیر تناسبات فرمها هستم... انتظار دارید این چیزها رو متوجه نشم؟
این مقدمه بود که بگم من توی تناسب ها و زیبایی فرمها حساسیت خودم رو دارم...اما
یه جا هست که نمیدونم اون چیز بیرونی زیباست واقعا یا من زیبا میبینم...
یا بهتره بگم یه جا هست که نمیدونم آیا از نظر دیگران هم زیباست یا فقط از نظر من زیباست...
برای من اونقدر زیباست که انگار زیبایی اونجا تعریف شده و بقیه در مقایسه با اون مقدار زیبایی شون مشخص میشه...
همسر من از ابتدا وقتی که من از سرکار می اومدم خونه با لبخند ازم استقبال میکرد...
و از نظر من زیباترین لبخندی که تا به امروز دیدم لبخند ایشون بوده...
خودم هم نمیدونم واقعا لبخند ایشون زیباست یا من زیبا میبینم...
اما تحلیلم اینه که به مرور لبخندشون برام زیبا شده... و مخصوصا که همیشه وقتی از محیط کار می اومدم با لبخندشون روبرو میشدم...
این کار ایشون خیلی تاثیر داشته توی ارتباطمون...
و البته اینو بارها به خودش گفتم... گفتم زیباترین لبخند دنیا رو داری...
به نظر وقتی همسرتون از بیرون میاد خونه با لبخند ازش استقبال کنید... و خسته نشید... اثرش رو بعد از چند مدت متوجه میشید...
روانشناسی یادگیری
شرطی سازی کلاسیک