در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۵۹ ق.ظ

لذت ببر تا جهنمی نشی

با وجود اینکه عقیده ام بر اینه که رنج از زندگی بنی بشر حذف نمیشه اما هیچ وقت برای رنج ها دغدغه مند نشدم...

چون رنج ها متناسب مدل شخصیتی ما میرسن و ما باید فقط در مواجهه با اونها هوشمندانه عمل کنیم...

چیزی که همیشه دغدغه ی من بوده، از دست ندادن لذتها بوده...

همیشه هم به خانمم گفتم: میگم اگر میخوای توی راه دین ثابت قدم باشی و راکد نشی و هر روز بهتر بشی لذتها رو بشناس و خودت رو از اون لذت ها بی نصیب نذار... و طلبشون کن...

و براش برنامه هم داریم غالبا...

دینداری که لذت نبره از دنیاش، یه روزی میفهمه چقدر به خودش لطمه زده...

من و همسرم از وسط شمال و سرسبزی پا شدیم اومدیم توی یه شهر کویری... یکی از لذتهامون که دیدن طبیعت سبز بوده کمرنگ شد... از حدود یک سال پیش تقریبا برنامه هفتگی یا ماهانه مون هست که بریم و طبیعت کوهستانهای اطراف این شهر کویری که اتفاقا سبز هم هستن لذت ببریم...

و حتی از لذتهای کوچیک هم نمیگذرم...

اخیرا دو لذت رو به خانمم پیشنهاد دادم... گفتم درسته وادی هاشون خیلی متفاوته اما حیفه عمرمون تموم بشه و این لذتها رو نچشیم...

گفت چی؟

گفتم اولی خوندن یه صفحه قرآن در روز (توی یه ساعات آرومتر) به نیت لذت بردن از قرآن...

یه دوره دو نفری با این نیت قرآن رو ختم کنیم... خیلی دلم این لذت رو میخواد... و کلی براش از زوایای پنهان این لذت گفتم...

مثلا گفتم گاهی اوقات که وقت خوندن قرآن رو ندارم و مدتی میگذره که نخوندم، قرآن رو میگیرم و بغلش میکنم و میچسبونم به سینه ام...

همین...

انرژی میگیرم...

یا گاهی بعضی از آیات و سوره هایی که دوست دارم رو باز میکنم و میگیرم جلوی چشمهام و فقط نگاش میکنم...

خلاصه کلی دلش رو آب کردم و موافق شد...

 

لذت بعدی هم پیشنهاد کلاس حرفه ای شنا بود...

من خودم شنا بلدم... وقتی هم استخر میرم غالبا توی عمق های بالا میرم و یکی از لذتهام هم اینه که اون استخر حتما سکوی شیرجه داشته باشه...

اما شناگر حرفه ای نیستم...

خیلی از حرکات رو دوست دارم توی آب بتونم انجام بدم... اما بلد نیستم...

چنان با آب و تاب برای خانمم از لذت هاش گفتم که راغب شده...

 

کلا به لذت های دنیا حساس باشید...

دیدید آدمایی که موسیقی کار میکنن گوششون به صدا حساسه؟

یا یه عکاس نگاهش به تصاویر متفاوته؟

یا یه رمان نویس نگاهش به قصه ها متفاوته از بقیه هست؟

 

اگر نگاهمون به لذتها متفاوت نباشه و اهلش نباشیم موجود دوست داشتنی ای برای خدا نمیشیم هاااا

 

نگاه کنید به چمران

وسط توپ و خمپاره داشته از توی یه کویر رد میشده... چشمش میخوره به یه گل

به راننده میگه صبر کن...

من برم لذتم رو از این گل ببرم و برگردم...

 

بعد اگر ما بگیم عیاش ترین آدمهای کره ی زمین اندازه ی یک انسان مومن لذت نمیبرن فکر میکنن دارم چرت و پرت میگم...

و تنذیری هم بگم:

آدمی دیدید که نسبت به لذت ها حساس نیست اما خیلی فاز دینداری و خدا و پیغمبر داره و حتی اهل عرفان هم هست، مراقب باشید کلاهتون رو برنداره...

از ما گفتن بود



به خانمم میگفتم احتمالا خیلی لذت داره که یه خانمی توی فضای باز و با نسیم عالی و طبیعت دنج، مثلا موهاش رو آزاد کنه و در معرض باد ملایم یا نسیم قرار بده...

تایید کرد که خیلی لذت بخشه... (چه ظلمی میکنه زندگی آپارتمان نشینی به خانمها مخصوصا... چون این امکان به صورت روزانه براشون فراهم نیست)

بعد گفتم خب اونهایی که همین عمل رو جلوی چشم نامحرمها انجام میدن... اینها خیییلی سنسور لذت بردنشون خرابه...

خییییلی...

در حد اینن که باید بابت پرت بودن بلوغشون براشون ترحم کرد...

مثل این میمونه که بهترین و پر لذت ترین کتاب های دنیا رو دادی دست یه نفر که بخونه و لذتش رو ببره...

بعد صرفا با رنگ جلد اون کتابها دکوراسیون کتاب خونه اش رو تنظیم کنه...

طفلک!!!

بعد چطور کسی که اینقدر درکش از لذت بردن تعطیله باید دیندار بشه؟

برای دیندار شدن آدمها، باید اونها رو به لذتها حساس کنیم...

 

 

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۱۸
ن. .ا

نظرات  (۱۴)

سلام

یکی از حکمت های نهج‌البلاغه هم به موضوع لذت اشاره می‌کنه.

حکمت ۳۹۰: مومن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند. زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار، و زمانی برای تامین هزینه زندگی و زمانی برای واداشتن نفس به لذت‌هاییکه حلال و مایه زیبایی است.

پاسخ:
سلام
خوش آمدید
خیلی فراز زیبایی بود
میشه بسطش داد و در موردش حرف زد و زوایای پنهانش رو باز کرد
ممنونم که نوشتین

توی طبیعت‌گردی‌هاتون کامو هم برید خیلی جذابه 

شنا رو موافقم...دنیای زیر آب واقعا با دنیای خشکی فرق داره!

من و همسر هم با هم یه سوره قرآن رو حفظ کردیم خیلی خوب بود...ولی الان خیلی وقته که با مشقت و بدون لذت و فقط از جهت تکلیف قرآن میخونم اگه بخونم...اصلا نمیتونم با قرآن ارتباط بگیرم..قرآن من رو به خودش راه نمی‌ده

یه چیز دیگه: معمولا اینقدر از کارام عقب هستم که حتی توی دل لذت هم نمیتونم لذت ببرم...

 

 

پاسخ:
شما هم اهل همین شهر هستین؟
اگه اهل همین شهر هستین، نمیتونم رمز اون مطلب رو بهتون بدم :)))

اینکه میگید نمی تونید لذت ببرید و خیلی عقب هستین میتونه به هم مرتبط باشه...
اگر در حد توانتون تلاش میکنید و بازم عقب هستین، خودتون رو سرزنش نکنید
حتی اگر بابت عقب بودن کارها دیگران سرزنشتون کنن...
دیگران اگر خیلی ناراضی باشن از کارتون، نهایتا کسی رو میارن کمکتون یا کلا عوضتون میکنن... در هر صورت برای شما خیر هست...
دقیقا مشغله که زیاد میشه، مسئولیت زیاد میشه و انسان که زیادی از ظرفیت خودش رو مسئول بدونه، دچار افراط شده و این افراط نمیذاره درست لذت ببرید

برسد به دست کسانی که لذت بردن رو فقط در نماز و سجاده میبنن و مسافرت و طبیعت گردی و لذت های مادی رو بلد نیستن :)

اصولا این ها ادم های تک بُعدی بهشون میگن :)

پاسخ:
کم پیدا میشن این جور افراد...
آدمای تک بعدی زیادن البته، اما کسانی که لذتهای طبیعی رو به حاشیه میبرن کم هستن
نیستن؟

سلام 

چه پست خوبی 

چقدر لبخند زدم در حین خوندنش ، خدا خیرتون بده 

یاد داستان شربت عسل خوردن حضرت علی وسط جنگ جمل افتادم ، شاید توی نقلش اشتباهی بکنم لینکش رو میذارم خودتون بشنوید 

 

https://www.aparat.com/v/1EkKu

 

 

پاسخ:
سلام علیکم
نشنیده بودم این روایت رو
قشنگ بود...
مخصوصا که ذکر امیرالمومنین هم بود، کلا آدم سیر نمیشه وقتی در مورد باباش و خخوبی های باباش حرف میزنن
ان شاالله فرزندان اهلی باشیم
۱۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۵۰ شنگول العلما

سلام

لذت برای لذت 

با لذت برای خدا دو تاست.

محور اولی خود است و محور دومی خدا.

خود محوری شاید برسد زمانی به الهه هواه

در یکی لذت هدف می شود در یکی لذت وسیله.

سیر آفاقی در قرآن قبل از انفسی آمده.

عبادت با لذت شاید بشه گفت عبادت با اقبال قلب. و کوتاه کردن عبادت در زمان ادبار اقبال قلب توصیه شده.


و زاهد ساده زیست در مجموع لذت بیشتری می بره چرا؟

کسی که ماهی یکبار کباب می خوره لذت بیشتری از کباب می بره تا کسی که هفته ای دو بار کباب می خوره. یا مثلا عفیف از ازدواج لذت بیشتری می بره تا هوس باز و روزهدار از غذا بیشتر لذت می بره تا بقیه. چون نعمت براش عادی نشده. 


حالا اون لذتی که من تحسین می کنم اما در حد من نیست چیه؟

در بلا هم می چشم لذات او

مات اویم مات اویم مات او

پاسخ:
سلام برادر 
کم پیدا شدید.

اون مثال زهد و کباب رو من اینجوری در موردش حرف میزنم:
کم خوردن کباب یا دیرتر خوردن کباب، معیار نیست، به اندازه خوردن و به وقت خوردن کباب معیاره...
اینها دو تا موضوعه...
ممکنه کسی بعد از شش ماه کباب بخوره... این میشه کم خوردن... بله بعد از شش ماه خیلی لذت برده، اما به جسمش هم آسیب زده و در واقع تعادل و اندازه رو هم رعایت نکرد...
لذا برای ما زهد فی نفسه معیار و میزان نیست
تقوا معیار و میزانه...
زهد وقتی درسته که سرباز تقوا باشه، اما اگر از تقوا عقب بیفته یا جلو بزنه میشه همون مصداق زاهدی که در دیوان حافظ غالبا مذمت میشه...

در مورد فرمایشتون در باب لذت برای خدا کاملا موافقم اما نکته ای دارم و به نظرم بهتره از فرمایش خودتون کمک بگیرم
فرمودید در قرآن سیر آفاقی قبل از سیر انفسی آمده...
فکر میکنید علت و حکمتش چی بوده؟
۱۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۷:۵۸ شنگول العلما

سلام مجدد و رحمت خدا بر برادر عزیزم.

بله تقوا، میزان و نحوه زهد در رفتار رو معلوم می کنه.

اما زهد یک نمود رفتاری داره مثل میزان خوردن و ....و یک تعریف.

و این تعریف نمودهای رفتاری در زمان ها و برای افراد مختلف متفاوت می کنه. 

تعریف اصلی اش رو که حضرت علی ع گفته اند آیه ۲۳ حدید.

یک کاری که زاهد نمی کنه فرح است. فرح رو باید تعریفش جستجو کنیم.

اما بدون مطالعه زیاد همین جوری بگم شاید به معنای شادی زیاده همراه با تکبر است. البته گفته شده با رحمت و فضل خدا فرح کنید ۵۸ یونس. فرح همون شادی زیاد هست که گاهی با توجه به اصل یعنی خدا ست و خوبه و گاهی در غفلت که بد هست.

خودشناسی و زمانشناسی رفتار زاهدانه متناسب رو مشخص می کنه.

و این نیاز به فرقان و قدرت تشخیص داره و فرقان که طبق فرمایش شما از تقوا می آد.۲۹ انفال.

 

و در مقابل احادیثی مثل اینکه حب دنیا راس همه گناهان است احادیثی در تایید آمده که از امام صادق‌علیه‌السلام نقل شده که فرمود: جُعِلَ‏ الْخَیْرُ کُلُّهُ‏ فِی بَیْتٍ، وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا؛ و ....

آیات آفاقی و انفسی همین طوری گفتم که بگم مخالف طبیعت رفتن و اینا نیستم^_^.

اما قبل از نماز شب خواندن.، گفتن آیات زیر توصیه شده. آیات آفاقی.

شاید سیر آفاقی باعث بشه سیر انفسی بهتر و با عمق بیشتر انجام بشه.

در تعریف صاحبان لب. صاحبان مغز.

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

 همانا در آفرینش آسمانها و زمین و در پیِ یکدیگر آمدن شب و روز، نشانه هایی  برای خردمندان است

سوره آل عمران آیه 190

الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

 (خردمندان) کسانی هستند که ایستاده و نشسته و (خوابیده) بر پهلو یاد خدا میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین اندیشه میکنند (و از عمق جان میگویند:) پروردگارا این هستی را باطل و بیهدف نیافریده ای، تو (از کار عبث) پاک و منزّهی، پس ما را از عذاب آتش نگهدار.

سوره آل عمران آیه 191

 

پاسخ:
سلام مجدد به روی ماهتون
چقدر خدا خوبه... و چقدر خوب پازلهای بحث رو زیبا کنار هم میچینه تا نکته ای خوب برای آدم جا بیفته...
باید از خدا بخوام که کمکم کنن تا بتونم چیزی که رزق خودمم شد رو بیان کنم...
هر چند برای شما زیره به کرمان آوردنه...

ببینید سیر زهد در فرمایش شما رسید به تشخیص و فرقان...
چیزی که غالبا دغدغه ی منه...

معلم ها خوب میدونن که پاسخ سوالات رو به دانش آموزان رسوندن موجب از بین رفتن خلاقیت میشه... موجب تنبلی اندیشه در دانش آموز میشه...
لذا معلم خوب معلمی هست که مثل قرآن باشه...
به قول شما یه نمودار کلی داره... اما آخرش میفرمایند بازم جزئیاتش رو به هر کدومتون الهام میکنم
فالهمها فجورها و تقواها...
پس باب الهام رو نبندید...
تا تشخیص بهتون برسه...

لذا وقتی من حرف از لذت میزنم اما بلافاصله مسئله ی برای خدا بودن رو مطرح نمیکنم هدفی دارم...
توی جامعه و عصری که گوگل هم میشه آیت الله... قطعا تمام پاسخ ها به دانش آموزان زودتر از موعدش داده شده.. و اون پاسخ موجب تنبلی و فرتوت شدن خلاقیت خیلی از انسانها شده
لذا وقتی شما میگید لذت برای خدا...
باید کلی تلاش کنید تا خدا رو براش باز تعریف کنید...
باید کلی تلاش کنید تا نسبت خود با خدا رو براش باز تعریف کنید...

یعنی باید شروع کنید به آوار برداری...
این ویژگی عصر و زمان ما هست هااا
تشخیص اینها مهمه...

شاید سی سال پیش اینطور نبود...
الان وقتی سخن از خدا و نیت میکنید باید بدونیم در کدوم عصر هستیم...

اینجا مسئله ی روش فهموندن خیلی مهمه...
شما هم میتونید بگید لذت برای خدا...
هم میتونید بگید لذت پایدار
خب شاید یکی فکر کنه لذت های گناه هم میتونه لذت پایداری باشه...
عیب نداره... همین که دلش پایداری لذت رو میخواد، باب گفتگو و اندیشه باز میشه...

و اینکه حق متعال سیر آفاق رو تقدم زمانی دادن چون سیر انسان در تکامل و رشد از آفاق به انفسه...
مثلا میفرمایند تا 7 سال بذار بازی کنه (سیر آفاقی)
هفت سال دوم موضوع ادب (حرکت از آفاق به سمت انفس)
هفت سال سوم تشخیص و تصمیم (انفس)

سیر بلوغ انسان اینطوری هست...
لذا اگر من میام از لذت بردن حرف میزنم این به همین جا ختم نمیشه...
اول دارم سیر آفاقی رو مطرح میکنم
و به جای اینکه بگم لذت برای خدا...
میگم در آغوش گرفتن قرآن چقدر انرژی بخشه...
میگم رها کردن موهای خانمها در طبیعت خیلی براشون لذت بخشه اما اونی که جلوی نامحرم این کار رو میکنه دشمن خودشه و تشخیص گر های لذتش تعطیلن...

اصرار دارم که به سادگی مطرح نکنم برای خدا لذت ببرید...
مخصوصا در جمع مذهبی ها...
چرا؟

تشخیص من اینه ممکنه بر خطا باشم:
غالبا مذهبی ها در نیت برای خدا کردن دچار وسواس هستن...
و چون نیت اساس تمام عبادات و اعمال انسان هست...
قطعا شیطان اونجا بیشتر فعاله...
و طبیعی هست که شیطان در موضوع نیت خیلی مذهبی ها رو دچار خادثه کنه...

باید حواسمون به این موضوع هم باشه... 

خیلی بحث و پیشنهاد خوبی بود. منم دلم خواست یه چیزی رو انتخاب کنم و ازش لذت ببرم واقعا.باید فکر کنم

پاسخ:
حتما این کار رو بکنید
من خیلی دلم میخواست پای مطلب اخیرتون نظری بذارم اما واقعا سخنی به زبانم نمی آمد

اینو بدونید توی بدترین شرایط هم انسان تنها نیست...
وقتی تنها نیستید یعنی آخرش خوب تمام میشه...

پس برای اینکه بتونید توی این شرایط به فرزندانتون و خودتون کمک بیشتری بکنید حتما برای خودتون لذت هایی رو فراهم کنید
می ارزه براش وقت بذارید...

من که نه ولی همسر آره

از این جهت اگه غیبت اهل این شهر هست خیلی استقبال میکنم:)) 

 

دقیقا همینطوره که گفتید و موافقم باهاتون...

۱۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۹:۵۲ شنگول العلما

ان شاءالله خدا کمک کنه از پایداری برسیم به احراری.

در لذات و در عبادات و همه چیز. ( اشاره به حدیث عبادت تجار ، عبادت عبید  و عبادت احرار)

شاید بشه گفت مراحل برای افراد مختلف فرق می کنه.

یکی باید به پایداری فکر کنه مثلا بیشتر نوجوان یا افراد عادی. سطح بالاتر به اصلاح نیت. سطح بالاتر به مراقبه و حس حضور در هنگام لذت (مثلا سالک)و سطح بالاتر احرار.

پاسخ:
ان شاالله خدا بهترین تقدیراتش رو برای ما رقم بزنه
این مراحل که میفرمائید هم به نظرم باید ازش آوار برداری بشه

مثلا میگن حدود شرع حداقلهاست... مرحله اول خود سازی هست
یعنی نمیشه شما وارد سیر و سلوک بشید اما حدود روابط با نامحرم رو رعایت نکنید
که کاملا هم درسته...
اما من یک نظر دیگه هم دارم
میگه این حداقل و مرحله ی اول به چه معناست؟
آیا به معنای مراقبت سطح پائین تر هست؟

قاطعانه میگم این تعریف اشتباست

شریعت قابلیت ساز هست
مرحله اول به معنای مراقبت های سطح پائین تر نیست
بلکه به معنای قابلیت سازی هست...

شما ببینید کسی که 10 سال ورزش نکرده بعد از ده دقیقه دویدن چقدر دچار گرفتگی و فشار عضلات میشه؟
آیا فشار شدید تری رو نسبت که اونی که ده ساله ورزش میکنه تحمل میکنه یا نه؟
آیا میتونید بهش بگید تو داری فشار کمتری تحمل میکنی نسبت به اونی که به جای ده دقیقه دو ساعت دویده؟

خیر
باید بهش بگید شما دارید قابلیت سازی میکنید
و واقعیتش هم همینه...
لذت پایدار قابلیت سازی هست...
تا این قابلیت ایجاد نشه احراری هم در کار نیست...

من نگاهم اینه
۲۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۵:۰۷ شنگول العلما

بله اساس سلوک هم همینه. نردبانی هست.

یعنی از پله که بالا می ریم و به دومی می رسیم پله اول رو خراب نمی کنیم و اینکه پله پله هم بالا می ریم. و یهو نمی شه از پله اول رسید به پله چهارم بدون پله های قبلی.

و هم اینکه زاویه نگاه کسی که در پله سوم ایستاده و مناظری که می بینه بیشتر و متفاوت تر هست.

من معمولا این همه نظر نمی دم ^_^. دیگه هی پیش اومد.

 

پاسخ:
حالا این نظرات شما که فتح بابی هم بود برای من
آیا هنر من بود که شما رو به حرف آوردم یا مدارا و بزرگ منشی شما
:)))

سلام.قبلا از وبلاگ‌خوانی لذت می‌بردم چند وقتی هست که می‌بینم، حرص می‌خورم. اونوریها دارن پشت سر هم انتقاد میکنن از وضع موجود.از صدیقی و مماشات باهاش، مماشات با اون آقایی که دوستاش ویلای لواسون هدیه میدادن، مماشات با خیلیها و سخت‌گیری و تعجیل برای اعدام عده‌ای دیگر...از حضور خشونت‌آمیز گشت ارشاد از روحانی که به جرم انتقاد از رهبری دستگیر شد و رهبری که می‌گوید انتقاد را دوست دارم...از سخنرانیهای بی‌سروته درباره دین و ورود روحانیون به عرصه‌های دیگر بعد از سیاست( که تمام و کمال قبضه کردند) از تحجر، کوته‌نظری، بی‌تدبیری، عقب‌ماندگی فکری...حتی از بی‌احترامی به شان قرآن در برنامه محبوب مدیران تلویزیون، محفل و از سکوت رهبر حساس به چگونگی قرائت قرآن در مورد این برنامه...و من پر از سوالم...دلم میخواهد جواب قانع‌کننده این سوالها را بدانم. بیان را باز میکنم ادامه همان حرفها...رکود...همه یکجور حرف می‌زنند...شما این دغدغه‌ها را ندارید؟ اگر نه...چرا؟ چطور می‌شود این سوالها از اینهمه تناقض و ناراستی نداشت. اگر جوابی برایش دارید بگویید شاید من هم آرام شوم. هرجا پیام میگذارم، تایید نمیشود. حتی نمیشود که یک پاسخ بگذارند که فلانی جواب حرفهایت این است.. برخی پیامدانشان را بسته‌اند. فقط میخواهند تبلیغ کنند.حوصله پاسخگویی ندارند...چرا؟ چرا اینقدر داریم از هم دور می‌شویم؟ چرا باهم حرف نمی‌زنیم؟

پاسخ:
سلام

این جزئیاتی که اشاره میکنید خب باید یه مقدار سوای جو رسانه ای که علیه اون موضوعات راه می افته بررسی بشه...
و من به خاطر شلوغی هایی که دارم اصلا فرصت بررسی نداشتم و ندارم...
از بین تمام اینهایی که میگید فقط از آقای صدیقی خبر دارم...

اتفاقا دوستان و همکارانم هم همیشه از این انتقادها دارن... 
حرفی که به اونها میگم، اینجا هم مینویسم...
من حتی اگر در زمان قاجار و در زمان پهلوی  هم زندگی میکردم مدل اعتراضم به مسائلی اجتماعی و حکومتی و سیاسی با شما فرق میکرد و با شماها هم مسیر نمیشدم...
میگن چطور؟
میگم ما توی مسائل سیاسی نقد خیلی جدی ای داشتیم به تیم ظریف در زمان روحانی...
اونم به این خاطر که منافع ملی داشت به خطر می افتاد...
حالا درست یا غلط مخالف بودیم و اعلام هم میکردیم...
و زمانی هم که برجام امضا شد و تمام راستی ها و چپی ها در حال سوت و کف شیرینی دادن بودن، ما نقد میکردیم و شدیم آدم بده...
شدیم گوشت تلخ...
شدیم بدبین...
شدیم متعصب و دگم...

اما چند سال بعدش که خود امریکا زد زیر میز بازی و خسارات برجام داشت بروز میکرد و آقایان دولت به چکنم افتاده بودن... افرادی که ما قبولشون داشتیم دیگه در موضع انتقاد نبودن و لباس کمک به دولت رو به تن کردن...
به وزرای دولت روحانی کمک میکردن که چطور بتونن نفت بفروشن و...
اما در همون زمان افرادی که زمان امضای برجام پایکوبی میکردن و تبریک میگفتن به دولت... در دانشگاهها مشغول نقد برجام بودن...
اما در زمانی که تشت رسوایی برجام از پشت بام افتاد ما هیچ انتقادی نداشتیم و بلکه نظر ما این بود که الان منافع ملی در اینه که به دولت کمک کنیم...

من این نگاه رو دوست دارم...
این نگاه درک نمیشه...
این نگاه همیشه تنها میمونه...
الان هم به نظر من صدیقی و روحانی و انتقاد و این مسائل ، مسائل واقعی کشور نیستن
اینها هنر رسانه هست که میتونه اینها رو تبدیل کنه به مسئله ی اول اذهان...
و انسانی که مسخ رسانه هست رو باید از ضعف خارج کرد... و الا تا صبح قیامت هم من بخوام در زمینی که رسانه ها میگن، بازی کنم حتی اگر در تمام اون زمین ها باطل السحر رسانه ها باشم در نهایت این منم که بازنده هستم...

امروز مسئله ی اصلی دادن راهکار برای مشارکت مردم در حکومت هست
این موضوع باید روش فکر بشه...
من بارها در همین وبلاگ نوشتم که یکی از موانع مشارکت مردم حزبی عمل کردن بازوهای قدرت در حکومت هست...
احزاب به شکلی که در کشور ما وجود دارن منشا فساد میشن...
اگر نترسم باید بگم ساختار حزبی در کشوری مثل امریکا، در مقایسه با کشور ما سالمتر عمل میکنه...
لذا جوان باید فکر و اندیشه داشته باشه تا این قدرت احزاب رو بشکنه...
و به نظرم این اتفاق داره رخ میده...
مثلا قالیبافی که نماد حزب هست در چهار سال پیش یک میلیون و 200 رای داره...
اما امسال با همون میزان مشارکت در تهاران 70 درصد رای ایشون ریزش داشته... شده 300 هزار رای
این خیلی اتفاق مبارکی هست...

البته فقط احزاب نیستن که مانع مشارکت هستن...
مسائل خیلی بنیادی وجود داره...
دولت هم باید ساختار ایجاد کنه...
مردم باید برن به سمت این فرهنگ...

واقعیتش من دوست ندارم در زمینی که رسانه ها ایجاد میکنن پاسخگو باشم... بلد هم نیستم...
وقتش رو هم ندارم...

و اکثر سوالات شما زائیده ی اراده ی رسانه ها بوده...
در حالی که مسئله ی اصلی کشور چیز دیگریست...

البته خاصیت جنگ همینه... باید حواس ها به جایی پرت بشه تا اون قسمت های اصلی بی دفاع بمونه و افکار عمومی به سمتش نره...
تا بتونن اونجا با آزادی بیشتری عمل کنن



پیام نیاز به تایید شما ندارد؟ چقدر با بقیه بیانی‌ها فرق دارید.امیدوارم آرامش کامنتدونیتان را به هم نزنم

پاسخ:
شما هر چی دوست دارید بنویسید
ولی من مدلم فرق داره
و احتمالا از مدلم مکدر هم بشید...

چون جایی که ببینم شدیم مصداق این بیت (چرا بر خویشتن هموار باید کرد ، رنج آبیاری کردن باغی ، کز آن گُل کاغذین روید) به خودم رنج تحمیل نمیکنم :)))

ممنون هستم که زمان گذاشتین، احترام گذاشتین و پاسخ دادین. اتفاقا من هم دائم مواظبم که رسانه‌زده نشوم. جوگیر نشوم. مصداقش اینکه خیلی از موضوعاتی که رسانه‌ها روش مانور میدن ولی هرچی فکر می‌کنم می‌بینم جای دفاع داره را بیان نکردم. مثلا کمک به لبنان و ...چون در راستای حمایت از مظلومین در برابر ظالمین  می‌بینم، مطرح نکردم. اما مسائلی که گفتم فارغ از رسانه‌ها موضوع ظلم و تبعیض بود که رسالت انبیاء، ایجاد قسط و عدل بیان شده و طبیعیست که من اول به عنوان یک انسان طبیعی و بعد یک انسان دین‌مدار به اینها حساس هستم. مثل حساسیتم به ظلم استکبار جهانی به مستضعفان جهان...در همون راستا داخل جامعه خودم هم رصد می‌کنم و برام سوال میشه و وقتی تعدادش میره بالا و پاسخگویی از نهادهای قدرت نمی‌بینم، فکر می‌کنم چرا فلان وبلاگهای مذهبی به اینها حساس نیستند. شاید پاسخی دارن که من خبر ندارم...از نظر من وجود رسانه مستقل عدالتخواه در جامعه ضروری هست. حالا اگر رسانه رسمی ایران این نقش را بر عهده نمی‌گیره، کار ما رو سخت‌تر میکنه و چون ناچاریم از طرق دیگر خبرها را ارزیابی کنیم و خب ممکنه گمراه هم بشویم...من البته بیشتر مصدع شما نمی‌شوم.حداقل متوجه شدم موضع شما چی هست و چرا در این مسائل ورود نمی‌کنید.

پاسخ:
کلا رسانه های رسمی کار بسییییار پیچیده ای دارن...
توی این جنگ رسانه ای 
کاری در قد و قواره ی این جنگ انجام نمیدن... نمیدونم چرا...

اما همون قسط و عدالت هم که گفتید با خیزش مردمی درست میشه نه با صرفا حکومت اسلامی...

حرف زیاده...

تشریف بیارید و نظر بدید
البته اگر وبلاگ هم داشته باشید خب بهتره...

رضا خیلی فلسفی مینویسی

پاسخ:
من تعدیل شدم الان اینم...
ورژن قبلیم که خیلی فلسفی تر بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی