در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۲:۲۱ ب.ظ

لطف دختر داشتن برای قوام خانواده

باید اعتراف کنم خدا وقتی به زوجی فرزند دختر بده خیییلی به مادر خونه امداد کرده، لطف کرده، با رسم شکل به مادر خونه نشون داده که حواسم خیلی بهت بود...

دختر تمام ویژگی ها و تفاوتهای روحیاتی جنس زن رو برای پدر با رسم شکل اثبات میکنه...

 

مثلا پسرهای من هیچ وقت قهر نمیکردن و نمیکنن، با چیزی مشکل داشته باشن یا اعتراض میکنن یا مطالبه میکنن یا درگیر میشن... حالا یا مطلوبشون حاصل میشه یا نمیشه... اما گاهی که حواسم به دخترم نبوده و واکنشی داشتم که مناسب روحیات جنس زن نبوده، دخترم میرنجید و خودش رو از من پنهان میکرد (قهر میکرد)

 

مردها در زمان مجردی از ریحانه بودن زن، شاید یک تصوری داشته باشن و درک محدودتری داشته باشن... در زمان متاهلی اون درک 10 الی 15 درصدی شاید تا 50 الی 60 درصد رشد کنه... اما در زمانی که خدا بهشون دختر بده میتونه این درک تا صددرصد رشد کنه...

 

هر چی زنها از مرد زندگی شون (پدر و همسر) توجهات واقعی تر و عینی تری بگیرن، حقیقتا به لحاظ روحی سالم تر و ولایتمدارتر بار میان...

نمیدونم باید با این صراحت بگم یا نه...

ولی واقعیت اینه که خانمها نیاز به توجه بیشتر ندارن... بلکه نیاز دارن در توجه واقعی مرد زندگی شون غرق باشن...

در این خانواده، زن حتی حاضره برای زندگیش جان هم بده... و فداکاریشون از مردها بیشتر هم خواهد بود...

 

 

 

موافقین ۱۲ مخالفین ۳ ۰۴/۰۲/۲۳
ن. .ا

نظرات  (۱۳)

سلام 

جالبه من فکر میکردم فقط منم که منفی میزنم و مخالف خواهم بود واسه همین نظری ندادم و الان ک میبینم مخالف قابل توجهی داره برام جالب شد، دلایلشون رو بخونم 

 

جسارتا فراز و نیمه دوم فرمایشتون شاید مصادیقی داشته باشه، یا در توهم و تخیل این قشر باشه اما بعید میدونم عمومیت داشته باشه.

 

البته درمورد نیمه اول نظری ندارم، دعا کنین مبتلا بشیم ان شالله 

پاسخ:
من در مورد شما اطلاعات جزئی ندارم نه از سنتون نه از شغلتون و نه از خانواده تون...
فقط چون چند بار خواندم پدرتون در قید حیات نیستن، همین رو می‌دونم و خدا رحمتشون کنه
اما همیشه برداشتم این بود دختر ندارید...
اینکه من میگم نیاز به توجه دارن خب خلقتشون اینطوریه...
وقتی خلقتشون اینطوریه حتما پاسخی گذاشته خدا براشون... و اگر پاسخش بهشون نرسه حتما عوارضی داره...
این یه حساب دو دوتا چهارتا ست...

حالا شما ممکنه بگید توجه زیاد پر توقعشون میکنه
یا اونایی که توجه زیاد کردن و مثل اپل ۱۶ خریدن فقط دارن سواری میدن و...

در مورد اینها باید حرف زد و ممکنه در مصادیق حق باشه باشه.
اما من دارم یک بحث کلی و سرشتی رو مطرح میکنم...
منم دوست دارم مخالفین ابرازی بکنن مخصوصا اگر خانم باشن...
آن شاالله که بیان و بنویسن

یعنی از نظر شما «فداکاری» و «فداکاری برای زندگی» یه امر مردونه است که حالا ممکنه احیانا خانم‌ها هم ذیل توجهات آقا بهش دست پیدا کنن؟

پاسخ:
مثلاً امروز فرزند آوردن یه جور فداکاری محسوب میشه که غالبا خانمها زیر بارش نمیرن
فداکاری هم یه امر دو طرفه هست قطعا
اما اینکه در واقعیت و در کف میدون کدام جنس فداکاری بیشتری داره بیشتر به سعه روحی اشخاص برمیگرده...
ولی در مجموع چیزی که اتفاق افتاده نقش زن در زندگی به خاطر فضای رسانه ها و هیاهوی دنیای مدرن بیشتر دستخوش تغییر و سردرگمی شده
و فشاری که زن امروز تحمل می‌کنه بیشتر از باب سردرگمی اش هست نه از باب فداکاری اش در زندگی

سلام و نور

معمولا خیلی با احتیاط به این بحث‌ها نزدیک میشم. 

اغلب اوقات به زن همیشه از بعد جمالیش نگاه می‌شه و به نظر بنده هرچه بدفهمی و کج‌سلیقگی در حوزه زنان می‌بینیم ناشی از این نگاه تک بعدیه. 

فرمایش شما صحیح و متینه.

اما زن، از جهت انسان بودنش، مظهر جمال و جلال الهیه... میتونه به جایی برسه که هویتش و نشاطش و نوع بودنش وابسته به کسی نباشه. و باید به این سطح برسیم؛ جه زن و چه مرد... ولی اینقدر زن رو تک بعدی بررسی میکنند که همچین چشم‌اندازی اصلا براش متصور نیستن. مثالهای زیادی توی ذهنمه که برای اینکه زیاد بحث برانگیز نشه، ازش میگذرم.

 

پاسخ:
سلام
روزتون بخیر

اتفاقا این بحث ها خوبه
منتها من به شخصه دیدگاهی دارم در طرح این مسائل...

در بروز این مسائل...
معتقدم هر چی حرف عمیق تر باشه بابت بروزش باید بصیرت بیشتری به خرج داد...

شما ببینید در زمان ظهور فرمودن دین به صورت کامل ظهور میکنه...
در دعای ندبه هم از این آیه قرآن استفاده میشه...

بحث ظهور کامل "دین" هست...
تکلیف اسرار چی میشه؟

عقل ذاتا خواهان اسرار هست... و در عصر ظهور عقلها هم ارتقاء پیدا میکنند... اما بحثی از ظهور و بروز اسرار نیست...
یعنی در زمان ظهور هم سر از موطن خودش خارج نمیشه... و اسرار برای همیشه اسرار میمونن

ما یه زمانی درگیر بعضی از متون طبی بودیم... خیلی خوشم می اومد که یکی از نظرات در مورد معصومین این بود که اینها اعدل امزجه هستن...
انگار انسان هر چی به طرف اعتدال مزاج بره، در دایره ی وسیع تری عصمت قرار میگیره...
و اونوقت خود ماهیت مزاج یکی از غامض ترین مباحث طب بوده که ظاهرا یکی از اون سوالات سنگین یهود برای محک زدن پیامبر اکرم همین سوال بوده که مزاج چیه؟
که وقتی در مسیر رسیدن به پیامبر میرسن سوالات رو از امیرالمومنین میپرسن

ولی مزاج عرصه ی بروزش در جسم و فیزیک انسان هست...

ظهور دین برای تعالی انسان، خیلی شبیه اصلاح و اعتدال مزاج برای جسم هست...
ما وقتی در مورد زن اشاره به بحث مورد توجه قرار گرفتنشون میکنیم و اون رو یک نیاز میدونیم برای اونها...
ممکنه خانمهایی هم از این مرحله فراتر رفته باشن... که اونها هم باز اون توجه رو میخوان اما در مراتب عمیق تر... و از منابع وسیع تر...
اما آیا اهمیت خانمهای دیگه برای مورد توجه قرار گرفتن توسط نزدیکانشون منتفی میشه؟

فرمایش شما متین هست اما جایگاه بحث و سخن من الان متفاوت هست...
مثلا در امور تربیتی میگن اگر کودک تا هفت سالگی از قوه خیالش کار نکشه و به قوه خیالش میدون نده و تخلیه اش نکنه، بازیگری قوه خیال میتونه تا سنین پیری باهاش باشه... حالا طرف ممکنه توی 45 سالگی متوجه بشه بازیگری قوه خیال داره... و اون زمان بخواد اصلاحش کنه... البته که راه بازه... اما وقتی در مورد کودکان صحبت میکنیم و وقتی سخن از آزادی دادن به اونها در بازی سخن میگیم
طرف دیگه ای این سخن اینه که داریم میگیم این کودک در سن 18 سالگی در سن سی سالگی به عقلی نیاز داره که کمترین مانع تراشی رو براش میکنه...
عقلی که قوه خیال دیگه وبالش نیست بلکه بالش هست...

جایگاه بحث من هم اینه...
وقتی از توجه به زن سخن میگم، روی دیگه ی این توجه به زن همون مظهریت جامع اسما هست...
همونطور که وقتی در عصر ظهور حرف از ظهور تمام دین زده میشه، روی دیگر سکه اش سریان داشتن عقول در اسرار هست... 


بله . عرض بنده هم همینه. اینها درسته و باید باشه. اما موندن در این نیاز و محدود کردن به این نیاز در این‌سطح، اشتباه هست.

عرضم این بود که این بحث و فرمایش شما درسته ولی کافی نیست. و همیشه ما به زن که میرسیم توی همین ماحل متوقف میشیم و طوری بحث میکنیم که یعنی همین ولاغیر. و یعنی اگر این نباشه، نمیشه....

این قسمت آخر بحثم جای حرف داره. گاهی نمیشه ، گاهی توجه نیست، ولی راه بازه، و به معنی توقف زن در کمال نیست

پاسخ:
همینطوره
گاهی نیست... ولی راه بازه...


میدونید؟ حدیث حسن تبعل زن و جهادش یک نمونه بسیار خوب برای این بحثه.

ایا فقط زن شوهر دار بهترین جهاد رو میکنه؟ با اون‌شرایط. یعنی زن مجرد ، به هردلیلی، باب بهترین جهاد براش بسته ست؟

منظور اینه که "این ولا غیر،" نیست...و متنی که یک طرف قضیه رو بازگو کنه، به اشتباهات همیشگی بیشتر دامن میزنه...

 

یه مثال دیگه، توی بحث اهدا کردن طلا  به جبهه مقاومت.... منکرش نیستم. خیلی هم خوبه‌‌‌...ولی این باعث میشه، زن ها همیشه با این حد از توقعات همراه باشن و توقع در حوزه مثلا معقولات و حوزه هایی که به اندیشه نیاز دارن، از زنها برداشته بشه...

 

همه این مثالها و هم متن شما که تا حد خودش کاملا درسته، نتیجه همین نگاه صرفا جمالی به زنه که محدودش میکنه به فضاهای خاص.

زن از بعد جمال، به جلال مرد نیاز داره..از بعد زن بودنش به توجه در هرسطحی نیاز داره،‌از بعد ریحانه بودنش هم.  اما از بعد جلال و بقیه ابعادش چی؟ و همین تک بعدی نوشتن، باعث مخالفت زنها میشه اغلب. چون ذاتشون اینو زیاد نمیپذیره...

 

بحث حجاب هم گه اینقدر هنوز چالش داره، متاسفانه بخاطر اینه گه از بعد جمال به این قضیه نزدیک شدن. حتی اکثر علما و روحانیون بزرگ. تنها کسی که جور متفاوتی نگاه میکنه به این قضیه و از حیث انسان بودن و نه زن بودن  نگاه میکنه به این قضیه، حضرت اقا ست

پاسخ:
حالا من یه نکته ای رو به فرمایش شما اضافه میکنم:
به اون بعد عمیق تر، نه در زن ها و نه در مردها غالبا خیلی طلبی وجود نداره

و این عدم طلب هم تقصیر رسانه نیست...
همیشه همین بوده

ابن سینا که در عصر رسانه نبود
میفرمود اوحدی از انسانها موحد حقیقی میشن و اوحدی هم خیلی ظلمت دارن...
بقیه نه اونقدر ظلمانی میشن و نه اونقدر موحد

اگر این یک خبر هست... ما باید بدونیم در چه بستری فعالیت میکنیم و انتشار میدیم...
واقعیت اینه که مباحث عمیق عرفانی و معرفت نفس صرفا به خاطر جذابیتش و افق های نویی که داره مرد توجه قرار میگیره، اما غالبا اقدامی نمیشه
نه تنها اقدامی نمیشه بلکه صرفا یه ادبیاتی درست میشه در تقابل با همون ظواهر دین...

مسیر عرفان و نگاه عمیق به حقایق، رخش خواهد تا تن رستم کشد...
وقتی رخشی نباشه نهایت وجود رستم میشه سلفی گرفتن با رستم در عصر رسانه...

نه حریمی از ایران حفظ میشه و نه رعبی در دل تورانیان ایجاد میشه...
درسته... نباید سطح توقع رو پائین آورد...
اما سطح توقع با با طرح تئوریک مباحث عرفان نظری هم بالا نمیره...
اینو از روی شکم سیری نمیگم...
من عاشق نگاه بزرگانی مثل ملاصدرا و ابن عربی به حقایق هستم... اما در بروز این حقیقت به منصه ی اجتماع حرف دارم...

حتی یک روز که با استادمون در کهک بودیم گفتم:
استاد چرا ملاصدرا رانده شد... اما شاگردش ملا محسن فیض که 8 سال هم با ایشان در کهک بود، در جامعه عزتمند شد؟
بحث هایی داشتیم...

اما نظرم اینه که عرصه ارتقاء نگاه جمعی، یکی از جدیترین مباحثی هست که هیچ کس براش راه حل عملی نمیده...
حداقل اونایی که راه حل دارن، خیلی رسانه ای نشده و مهجورن...

البته شاید زیاد ربطی به نوشته شما نداشته باشه عرایض بنده ولی خب، باب درد دلی باز شد...

ممنون از شما

پاسخ:
من نمیدونم شما چقدر اجتماع دوستدار مباحث عرفان نظری رو تجربه کردید...
من اجتماعی رو در حدود 5 سال مداوم تجربه کردم که همه سطح مطالعاتشون از من بالاتر بود...
همه واقعا اهل رعایت هایی بودن...
دغدغه مند...
با همراهی استاد...
توی جمع ما آدمهای نورانی ای هم بودن...

این چنین جمعی!!!
ریزش ها دیدیم...

حالا هم که توی شهری مذهبی هستم...
از همه بیشتر از هیئت هایی میترسم که خیلی فاز عرفانی دارن...
اتفاقا این هیئت ها تقابل های خیلی جدی با حضرت آقا دارن...

شما تاریخ دوران صفوی رو هم که بخونید
میبینید ملاصدرا که اصل و مومن واقعی بوده طرد میشه ولی نگاه تصوف زده و خرقه پوش اهرم فشار به حاکمیت داشته...
اونها طرد نمیشن...

همیشه همینه
صراط باریکه...
هر کسی نمیتونه در این مسیر حرکت کنه...

بله دقیقا  در عمل ،‌خیلی حرف هست و تا الان هیچ‌راه‌کاری ارائه نشده.

اما همین که در این دوران اعتراضاتی وجود داره،‌دلیلش اینه که انسان چیزی رو طلب میکنه که تا الان نبوده‌. 

حالا اینکه توی جامعه چطور باید اجرا بشه تا الان کاری صورت نگرفته.

اما یک طرف قضیه اینه که اگر چنین دورنمایی بیان بشه حداقل تاثیرش اینه که ادمها توی بن بست گیر نمیکنن...حداقل توی صحنه های زندگی خودشون میتونن خودشون رو نجات بدن از انواع تنش ها و ناراحتی ها... حداقل به قدر وسع تلاش میکنن.

به نظر چیزی که توی اجتماع کاربردی کردنش، توش حرف وجود داره و اصلا شرایطش هست یا نه، توی زندگی شخصی افراد تا حد ظرفیت متحقق میشه... احتمالا البته!

پاسخ:
خانم الف
وادی عجیبی هست...
حرف هم زیاده...
یه بار یه بزرگواری میگفت کسی باید تور در دریای اجتماع بندازه که اگر هم ماهی های بزرگ و یا ماهی های زیاد توی تورش افتادن به جای اینکه اون ماهی ها رو به خشکی بیاره، ماهی ها اون رو در دریا غرق نکنن...

تنها چیزی که مایه دلخوشی هست اینه:

خداست دارد خدایی میکند

همی امروز و فردا میکنی تو
همی خون بر دل ما میکنی تو

به قربان تو کز امروز و فردا
همی با ما مدارا میکنی تو

ز سوز و ناله ام شادم از آن روی
به حال من تماشا میکنی تو

شنیدم هر که را اینگونه درد است
طبیبی و مداوا میکنی تو

کاملا درست میفرمایید.برای همین عرض می‌کنم، درعرصه زندگی شخصی خودمون اولا...کاش بتونیم حداقل خودمون رو به جای خوبی برسونیم

پاسخ:
در عرصه ی زندگی شخصی مون وقتی وارد این فضاها میشیم تازه میبینیم خیلی از این انحرافات گریزی ازش نبوده
مسیر، مسیر سختی هست

ما وقتی خوندن معرفت نفس رو شروع کردیم
یه جمله ای نوشته بود که خودسازی ، چاه کندن با مژه ی چشم هست...

و چقدر همت و طلب و بنیه میخواد تا کسی در این وادی تثبت داشته باشه...
نمیدونم...
قصد ناامید کردن ندارم...
اما همیشه از شخصیت مختار ثقفی در فیلم آقای میرباقری خوشم می اومد...
تمام زعمای شیعه استقبال کرده بودن از دعوت امام... اما ایشون مخالف بود...


البته فرمایشات شما ناظر به سطح بالاتر از شریعته. ولی این مثالها و اصل بحث، بیشتر در حوزه برداشت ناقص یا غلط از شریعته

پاسخ:
خب نمیشه گفت بحث توجه به خانمها در چارچوب شریعت میگنجه...
اشتباه میکنم؟

در بحث روایات داریم این فرمایش شما رو در باب توجه به خانم‌ها. ولی برداشت اولیه نسبت به زن در شریعت، ناقصه. به همین دلیل تمام بحث های مربوطه به نتیجه مطلوبی نمیرسه. چون حداقل از نظر تئوریک ذهن ارضا نمیشه‌.

قدم های بعد میشه همین فرمایش شما که عمیقتره. به نظرم حتی ظاهر خیلی از روایات رو هم ناقص تفسیر کردیم . پس به نظرم در فهم سطح اول شریعت مشکل داریم

پاسخ:
میدونید
فرمایشتون درسته ها
ولی نمیدونم کجای بحث چه گرهی ایجاد کرد که تمام این حرفهای درست یک اما توی ذهنم میذاره
به نظرم فعلا باید ازش عبور کرد
اون گره ان شاالله در زمان خودش باز میشه

خیره ان‌شاالله

ممنونم بابت صبوری و متن هاتون.

پاسخ:
🙏🏻

سلام

هم متن هم نظرات خوندم، طبق معمول بقیه پست ها. هم فکر میکنم هم یاد میگیرم. 

یاد یه موضوعی افتادم مربوط به زمان دانشجوییم میشه. یه استاد خانوم داشتیم که این گفته شون یادم مونده! برام سوال بود! عجیب و غیرقابل درک!... گفت زنی که بتونه هوو رو بپذیره روح بزرگی داره! عین گفته ایشون یادم نیست ولی منظور همین بود! 

منظورشون هوویی بود که به خاطر هوس شوهرش اومده توزندگیش؟ بعیده!

منظورش هوویی بوده که به ضرورت وارد زندگیش شده!احتمالا اینه!؟ و واقعا روح بزرگی میخواد پذیرشش. 

این عبارت متن «ولی واقعیت اینه که خانمها نیاز به توجه بیشتر ندارن... بلکه نیاز دارن در توجه واقعی مرد زندگی شون غرق باشن...» و روح بزرگ داشتنِ... با نظرات! تو ذهنم به هم ربط پیدا کردن.

 

 

پاسخ:
ممنون که وقت می‌گذارید و می‌خونید
توی دسته بندی مخاطبانم، جزو مخاطبان خاموش هستید...
بله، اساسا چند همسری برای مردان جز به وقت ضرورت حتی معقول هم نیست
شبیه رفتن پیامبر به مدینه که مردم مدینه خانه هاشون رو با مهاجرین مکه تقسیم میکردن...
آیا توی یک خونه مثلاً با یه هال و دو خواب ، سه تا خانواده زندگی کنن، جز در شرایط اضطرار توجیهی داره؟!
چند همسری هم همینه
و باید به اون زن حق داد اگر نتونه هضم کنه...
همونطور که حضرت ساره با اونکه مادر پیغمبر شد، نتونست هاجر رو هضم کنه...

مشکل اینه یه مرد فداکار رو با زنی که خانواده براش ممکنه مهم نباشه مقایسه می‌کنید و طبیعتا از پیش قاضی راضی برمی‌گردید. و الا ما عکسش رو کم ندیدیم و نشنیدیم.

پاسخ:
:)
مگه مقایسه ی این مدلی کردم؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی