قدر خودتون رو بدونید!!
قدر خودتون رو بدونید اگر عزتمند زندگی کردید...
اگر حدود الهی رو زیر پا نگذاشتید...
اگر بابت نیازهای مادی که داشتید، هیچ وقت حاضر نشدید عزت خودتون رو زیر پا بذارید...
اگر با عفت زندگی کردید...
اگر چشم هاتون پاک بود...
اگر از غفلت ها و گناهانی که داشتید، سریع به سمت استغفار رفتید و در دامن خدا پناه گرفتید...
چون من بر حسب مسئولیت کاری خودم... گاهی میفهمم بابت چه تقاضاهایی تن به چه ذلت هایی میدن...
قدر پاکی رو بدونید....
پاکی فقط پاکی دامن نیست...
گاهی افرادی از درون تمایل به تباه شدن دارن... یعنی بنده ی هوای نفس هستن و آدم میبینه خدا با شرایطی که تو زندگیشون پیش آورده فقط جلوی شتاب اونها رو به سمت تباهی گرفته...
اون روز که در مورد سلام علیکم با یک روحانی نوشتم و گفتم حالم رو خوب کرد، داشتم به همین موضوع فکر میکردم...
جو کارخونه ما و مجموعه ای که من توش هستم، حدود رعایت میشه... کسی نمیتونه ترویج فساد بکنه به صورت علنی...
کسی رو سالها نگهش داشتیم پیش خودمون...
کسی که بارها ثابت کرد اگر آب باشه شناگر خوبیه در تباهی...
چرا نگهش داشتیم؟!
چون شوهرش رو میشناختیم... مرد با غیرتی بود... و این رو دوست داشتم... علی رغم اختلاف نظرات جدی که داشتم باهاش... اما همیشه با هم با احترام رفتار میکردیم... اما خانم ایشون به شدت تفکرات متزلزلی داشت... و به شدت سبک زندگی غربی رو دوست داشت... و زندگی با این مرد براش یه ترمز جدی بود... از طرف دیگه جو غالب مجموعه ما هم ترمزی دیگه برای این خانم بود...
هفت سال، سرکشی هاش رو تحمل کردم و نگه داشتمش...
چند باری هم خبر موثق پیدا کردم که داره خطاهای جدی میکنه... یه جوری مدیریت کردیم که آبرو کسی نریزه...
اما این بار دیگه خیلی تحت فشار گذاشت منو که بهش بگم برید از شرکت...
و منم کاری که دلش میخواست رو کردم...
خدا و اولیائش برای اینکه از ماها در مقابل تباهی مراقبت کنند چه خون دلی میخورن و چه صبری دارن!!!
ولی برام مثل روز روشن بود که این خانم اگر این همسر رو نداشت خیلی قبل تر از اینها خودش رو نابود کرده بود...
در حالی که کم پیش نیومد از شوهرش گلگی میکرد...
و بی انصافی هست که نگم شوهرش هم مقصر بود خیلی اوقات...
اما قربونمعماری و مدیریت خدا...
همه چیز سر جای خودشه اگر از افق بالاتری نگاه کنیم...
- ۰۴/۰۶/۲۲
من به معنای واقعی کلمه باهاتون موافقم