در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۱۵ ق.ظ

دخترم دستشه

توی شیراز که خدمت میکردم (دو ماه) یه هم گروهانی داشتم کرد بود نمیدونم اهل کرمانشاه یا سنندج بود...

رابطه مون بد نبود... گاهی هم صحبت میشدیم

من نمیدونستم شیعه هست یا سنی، نمی پرسیدم...

یه روز خودش بهم گفت: من خودم سنی هستم ولی نماز آیت الله بهجت رو خیلی دوست دارم... خیلی حال معنوی عجیب غریبی داره...

بعد در ادامه صحبت هاش بهم گفت همسرم شیعه هست...

اصلا انگار آب یخ ریختن روم...

رابطه ام از اون دیالوگ ها به بعد با این جوان کرد خیلی متفاوت شد...

خیلی بیشتر هواش رو داشتم... خیلی بیشتر باهاش رفاقت میکردم...

اصلا هم سمت مسائل اختلافی شیعه سنی نمی رفتم...

بعد ها خیلی فکر کردم که چرا این جوان کرد رو اینقدر تحویل میگرفتم؟!!

دیدم حسم نسبت به ایشون اینجور بود که انگار داماد خانواده ی ما هست..

دیدید وقتی خانواده ها داماد میگیرن خیلی داماد رو تحویل میگیرن؟!

علتش رو هم غالبا میگن: دخترمون دستشه...

واقعا حسم این بود دخترمون دست این جوان کرد هست...

من خوب میشم یه روز...

دکترا گفتن :)))

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۱۸
ن. .ا

نظرات  (۳)

چرا انقدر عجیب بوده این موضوع؟

من هم همسرم سنی مذهبه؛ این موضوع بین ما کُردها رایجه خیلی.

پاسخ:
آره... هم توی کردها رایجه
هم توی سیستان و بلوچستان...

اما من اگر کرد هم بودم دلم همینقدر می طپید

ببخشید کجای این ماجرا آب یخ داشت!!؟

 

و چرا باید صبر و شرح صدر داشت برای این قصه؟!؟!

 

نمیفهمم!

 

از این دست لذت ها خیلی جاها به خصوص در نقطه مقابل قابل تجربه است, مثلا شما تو مکه و مدینه خیلی خوب میتونی لمس کنی, به قدری زیبا و دل نشین نماز میخونن که آدم به اوج لذت میرسه, مخصوصا نماز تراویح که اوج لذت بندگی تو ایام ماه مبارک رمضانه ...

 

پاسخ:
صبر و شرح صدر رو یکی دیگه باید توضیح بده
اما آب یخ...
شیخ زبانمون بسته هست
شما حمل بر مثبت بکن فعلا
:)))

کامنتم با کامنت‌های این پست نمی‌خونه اما پای پستت گریه‌ ازم گرفتی... 

 

پاسخ:
اگر بخوام از ظن خود بشم یارتون، باید بگم:
موارد این چنینی رو زیاد میبینید اونجا...
وسط معرکه هستین...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی