در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۴۶ ق.ظ

ن. .ا موند و حوضش

فقط همین یه نفربود که گاهی با جوی هیجانی از اصل نظام دفاع میکرد و در دفاعش هم غالبا افراط و تفریط داشت که خب...

خوب یا بد اینم دیگه چپ کرد و شده مقابل هر کسی که از نظام دفاع کنه...

 

حالا ن. .ا موند و حوضش... و این اتفاق حدود 3 ماهی هست که رقم خورده...

منم تنها شدم...

 

دیگه خیلی تمایلی به هم صحبتی با اینا ندارم... فقط کار...

شنیدید میگن: من فلان چیز رو با تف اینجا چسبونده بودم...

بعضی از آدما واقعا با تف به نظام وصلن...

 

فعلا در تعامل با اینها دچار ادبار هستم... تا ببینیم این دل صاب مرده فاز بعدیش چیه...



خوش به حال اونهایی که روزانه نویسی میکنن... من توی شرایط اینچنینی که حس میکنم این همه اتفاقات در آستانه چهل سالگی من رقم میخورن یه پازلی هست که بعدها تصویرش خودش رو نشون میده... نیاز دارم به روزانه نویسی... تا بعدها بتونم خوب این پازل رو تحلیل کنم...

اما روزانه نویس نیستم... 

بلد هم نیستم...



آفرین به رئیسی...

دیروز توی غرب تهران سخنرانی کرد درسته؟

حرفهای خوبی زد... امیدوارم کرد...

ازش انتظار حرفهای دو پهلویی که غالبا مدل احمدی نژاد بود رو نداشتم... و دیدم که دیروز بلاخره اون ادبیات رو رها کرد و هم شجاعتش رو بروز داد و هم صداقتش رو...

آفرین به تو...

از تو میشه دفاع کرد...

تا حالا در مورد وعده هایی که داده بود و مشخص بود در دولتش عملی نمیشه (مثلا مسکن)... وقتی ازش میپرسیدن مثلا اینطوری جواب میداد:

سالی یک میلیون  مسکن هم نیاز کشور هست و هم قانونه هم وعده دولت... اگر انجام نشه فلان میشه و بهمان میشه...

اما دیروز اینطوری حرف نزد...

آفرین به تو...

بگو ما تلاشمون رو کردیم نشد... میخواستیم بشه اما پول نبود،ساختار جواب نداد، آدمش نبود، کوفتش نبود... ما میفهمیم... بخدا ما تو مریخ زندگی نمیکنیم... همه این مسائل رو میفهمیم...

ازت هم دفاع میکنیم...

به همین سادگی...

 

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۰۸
ن. .ا

نظرات  (۳)

از یه جایی به بعد ادم حس میکنه بحث کردن با آدما بی فایده‌‌س...

ما هم نمونه ی اینطوری اطرافمون داریم که بحث کردن باهاشون شبیه درجا زدن رو تردمیل میمونه در حالی که انتظاری داری مقصدی رو باهاش طی کنی.

 

-

واقعا چیزی بهتر از اعتراف به نتونستن و ندونستن نیست....

پاسخ:
این خاصیت دنیاست...
و دنیا قواعد خودش رو داره برای بقاء

مردم تحت فشارن با یه مصاحبه اتفاقی نمیوفته باید هر چه زودتر این فشار از روی مردم برداشته بشه

پاسخ:
بله
با یه سخنرانی بهتر نمیشه اوضاع مردم، اما میتونه بدتر هم نشه...
من خودم جزو همین مردمم که توی فشار هستن...
نباید ناامید بشیم...
ما هم مسئولیت داریم

مسئولیت ما چیه؟

پاسخ:
توی شعارهای سال که رهبری نامگذاری میکنن
نقش و سهم خودمون رو پیدا کنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی