ن. .ا موند و حوضش
فقط همین یه نفربود که گاهی با جوی هیجانی از اصل نظام دفاع میکرد و در دفاعش هم غالبا افراط و تفریط داشت که خب...
خوب یا بد اینم دیگه چپ کرد و شده مقابل هر کسی که از نظام دفاع کنه...
حالا ن. .ا موند و حوضش... و این اتفاق حدود 3 ماهی هست که رقم خورده...
منم تنها شدم...
دیگه خیلی تمایلی به هم صحبتی با اینا ندارم... فقط کار...
شنیدید میگن: من فلان چیز رو با تف اینجا چسبونده بودم...
بعضی از آدما واقعا با تف به نظام وصلن...
فعلا در تعامل با اینها دچار ادبار هستم... تا ببینیم این دل صاب مرده فاز بعدیش چیه...
خوش به حال اونهایی که روزانه نویسی میکنن... من توی شرایط اینچنینی که حس میکنم این همه اتفاقات در آستانه چهل سالگی من رقم میخورن یه پازلی هست که بعدها تصویرش خودش رو نشون میده... نیاز دارم به روزانه نویسی... تا بعدها بتونم خوب این پازل رو تحلیل کنم...
اما روزانه نویس نیستم...
بلد هم نیستم...
آفرین به رئیسی...
دیروز توی غرب تهران سخنرانی کرد درسته؟
حرفهای خوبی زد... امیدوارم کرد...
ازش انتظار حرفهای دو پهلویی که غالبا مدل احمدی نژاد بود رو نداشتم... و دیدم که دیروز بلاخره اون ادبیات رو رها کرد و هم شجاعتش رو بروز داد و هم صداقتش رو...
آفرین به تو...
از تو میشه دفاع کرد...
تا حالا در مورد وعده هایی که داده بود و مشخص بود در دولتش عملی نمیشه (مثلا مسکن)... وقتی ازش میپرسیدن مثلا اینطوری جواب میداد:
سالی یک میلیون مسکن هم نیاز کشور هست و هم قانونه هم وعده دولت... اگر انجام نشه فلان میشه و بهمان میشه...
اما دیروز اینطوری حرف نزد...
آفرین به تو...
بگو ما تلاشمون رو کردیم نشد... میخواستیم بشه اما پول نبود،ساختار جواب نداد، آدمش نبود، کوفتش نبود... ما میفهمیم... بخدا ما تو مریخ زندگی نمیکنیم... همه این مسائل رو میفهمیم...
ازت هم دفاع میکنیم...
به همین سادگی...
از یه جایی به بعد ادم حس میکنه بحث کردن با آدما بی فایدهس...
ما هم نمونه ی اینطوری اطرافمون داریم که بحث کردن باهاشون شبیه درجا زدن رو تردمیل میمونه در حالی که انتظاری داری مقصدی رو باهاش طی کنی.
-
واقعا چیزی بهتر از اعتراف به نتونستن و ندونستن نیست....