در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۰۰ ب.ظ

از خوبی های تو_8

یه خانمی از مخاطبانم بهم گفتن از سلسله مطالبی که در مورد همسرم نوشتم این حس رو داشتن که از خانمم رضایت ندارم و دارم خودم رو توجیه میکنم که انتخابم اشتباه نبوده

البته در جواب ایشون یه صحبت هایی داشتیم ولی نکته ای که به نظرم میتونم اینجا به اشتراک بذارم اینه:

 

من اون مطالب رو در سنی نوشتم که به نظرم سن من خیلی روی افقم تاثیر داشته...

و به نظرم آدمای اهل تفکر وقتی پا به سن بذارن خیلی از ارزش گذاری ها براشون متفاوت میشه...

مخصوصا همسر و زندگی مشترک...

 

من عامدانه دست روی ویژگی هایی از همسرم گذاشتم که برای مخاطبم تلنگری بشه...

ببینید یک ماساژر مهمه که انگشتش رو کجای بدن شما میذاره... و به کدوم سمت انگشتش رو حرکت میده... و با چه مقدار فشاری این کار رو میکنه...

ماساژ دادن صرفا مشت و مال دادن که نیست که...

وقتی من میگم با توجه به اینکه غالبا بدقولی میکنم در ساعت رفتن به خونه، بازم همسرم حاضر نمیشه با نوع مطالبه گریش منو مدیریت کنه (مثلا به جای اینکه بگه ساعت 6 کلاس دارم بگه ساعت 5 کلاس دارم) تا بتونه به برنامه خودش برسه... اون هم بعد از حدود 8 سال بساط داشتن با ساعت اومدن من...

دارم یک خوش ذاتی و خوش سرشتی و یک حسن خلقی رو بیان میکنم که تا ثریا میرود تا نفخ صور...



بذارید راحت تر بگم:

میدونید علت اینکه طوفان نوح اومد و بساط تمام انسانهای اون سرزمین (احتمالا کل زمین) رو جمع کرد چی بوده؟

نافرمانی از حق؟

اذیت کردن پیامبر خدا؟

غرق شدن در گناه؟!!

این مسائل در ادوار دیگه ای هم بود... اما چرا فقط در زمان حضرت نوح بساط انسانها جمع شد؟!!

گویا وقتی حضرت نوح از خدا میخوان عذاب رو بفرسته دلیل خود حضرت نوح این بود:

 

خدایا از اینها دیگه فرزندی زاده نخواهد شد جز انسانهای فاسق و تبهکار...

مسئله نسل بود...

ذریه بود...

نگاه کردن حضرت نوح...

به نسل و ذریه و آینده شون...

 

دید از اینها دیگه ذریه پاکی متولد نخواهد شد... حتی در قرون بعدی...

دیگه دلیلی نداره اینها فرصت حیات داشته باشن...

به لعنت خدا هم نمی ارزن دیگه... 

 

انسان پاک و استمرارش در روی زمین، دلیل خداست برای فرصت حیات دادن حتی به فاسقین...

خب!!!

 

نقش پدر و نقش مادر...

کدوم پررنگ تره در ذریه سازی؟!!

 

بله... بلدم... مرد باید فلان باشد... زن هم باید بهمان باشد...

قبول...

اصلاب شامخه

و ارحام مطهره...

هر دو موثر هستن...

 

اما... 

مادر...

!!!

 

دلیل هم دارم...

ولی حوصله بحث ندارم...



 

اینها رو هم نگفتم که بگم همسر من زنی هست که باید الگوی همه باشن...

خیر...

اما میتونم اون خوبی هایی رو از همسرم برجسته کنم که میدونم خدا هم داره به اون خوبی هاش نگاه میکنه...

میتونم دست روی چیزهایی بذارم که میدونم اینها میتونن ذریه ساز بشن...

 

وقتی مثلا اون خوبی رو در مورد همسرم مطرح میکنم (مدیریت نکردن من در زمان دادن برای رسیدن به کلاسش)، حتی ممکنه یکی بگه که خب این که خیلی ساده لوحی هست...

آفرین...

اسمش خیلی مهم نیست...

اگر این ساده لوحی رو نداری، یه مقداری روی خودت فکر کن...

نکنه زیادی زرنگ شده باشی، در حدی که خدا هم به خودت واگذارت کرده باشه...



الان هم اومدم یه خوبی دیگه رو مطرح کنم:

 

همسرم خیلی اهل ثبت لحظات زندگی مشترکمون هستن... خیلی اهل عکس گرفتن هستن...

هر یک یا دو سال هم همه باید با هم بریم آتلیه..

مخصوصا برای ما با این بچه های قد و نیم و شلوغ... توی آتلیه خیلی سخته...

 

اما ایشون اصرار دارن بریم...

اخیرا همین یه ماه پیش رفتیم... و آلبوم مجهزی دارن...

این یه نشونه هست...

خانم منم مثل خیلی از خانمها ، حوصله ی خیلی چیزا رو ندارن...

کلا آدم پر حوصله ای نیستن...

اما برای این کار حوصله دارن...

 

آفرین...

اینها رو اگر هر کدوم از شماها دارید، بهتون تبریک میگم...

این ویژگی ها رو حتما حفظ کنید و حتما مراقبت کنید ازش...

 

موافقین ۶ مخالفین ۱ ۰۳/۰۶/۱۰
ن. .ا

نظرات  (۵)

این خیلی ویژگی قشنگ و مهمیه. زمان که بگذره زیباییش واضح‌تر می‌شه.

پاسخ:
خیلی زیباست
شما بروز قشنگیش در گذر زمان رو دیدید
اما زیبایی اکنونش اینه:
همسرم و فرزندانم...

توی عصر ما مخصوصا... این خیلی کمرنگ شده

چرا ویژگی مهمیه؟

پاسخ:
آفرین به تو به خاطر سوالات خوبت

عکس های آتلیه نه توی اینستا نمایش داده میشن و نه حتی برای پروفایل استفاده میشن...
غالبا میرن توی آلبوم...

حتی اون عکس های دست جمعی مون رو که قاب گرفتیم دوست نداره به دیوار پذیرایی بزنه... به دیوار اتاق خواب میزنه...
این نشون میده اینا عکس ها برای نمایش نیست...
برای دل خودشه...

دلش و سرش به این افراد گرمه تو زندگیش...
چشمش و ذهنش و دلش توحد داره...
قبله داره...

این ویژگی، تا ثریا میرود تا نفخ صور...
توی عصر ما، خیلی از زوجین درگیر داشته های دیگران و نداشته های خودشونن
ایشون کاری به دیگران ندارن...
داشته ها یا نداشته ها...
فقط زندگی خودشون...

اینی که عرض کردم، نیاز به تفکر داره، تا کسی به اهمیتش پی ببره
گاهی چیزهایی نسل آدم رو کرمو میکنه که اصلا انسانها بهش توجهی ندارن...

بله خیلی ویژگی مهمیه، ارامش میاره این ویژگی

پاسخ:
ان شاالله متاهل که بشی بیشتر حرفم رو تایید میکنی

جسارتا مصداقی که فرمودین خیلی مهمه، آتلیه رفتن رو عرض میکنم، اینکه خیلی مهمه  و اون مصداق رو توحد چشم و ذهن و دل دونستین، برام خیلی جالب بود

 

اگه جسارتم رو ببخشید عرض کنم شما اونجوری که دوست دارید و دلتون میخواد اتفاقات پیرامونتون رو تحلیل میکنین و برخی موارد با واقعیت و حقیقت جور در نمیاد ...

 

تو همین مصداق شما که تعمیم دادید و نتیجه گرفتین به توحد ذهن و چشم و ... در موارد متعددی وجود داره که اساسا این مساله یه مساله ذهنی و دلی و چشمی نیست و فقط یه عادت و علاقه و خواست ساده است نه بیشتر و البته ممکنه همیینی که شما میفرمایید باشه چون اون محیط رو شما دارید درک میکنین 

 

 

یه خاطره تو ذهنم اومد، تو همین فضای وبلاگ یه خانمی مطلب نوشته بودن که دلم برای هزینه های بالایی که همسرم متحمل میشه میسوزه و باید یه کاری کنم که زیاد تحت فشار نیافته، من خیلی اومدم تحسینش کنم دیدم تو یه مطلب دیگه براش رفتن آتلیه عکاسی و نمیدونم ماهگرد و فلان گرد گرفتن از ضروریاته، ازشون سوال کردم چطور میشه آدم ادعا کنه دنبال فشار اقتصادی رو همسر نیست ولی آتلیه بره!!!

بعضی چیزها تو خانم ها فقط عادته و خودخواهی نه چیز دیگه ای

پاسخ:
ممنونم که بیان کردین
حق با شماست شاید نشه آتلیه رفتن رو ملاک توحد چشم و ذهن و دل قرار داد
اما به نظرم برای همسر من اینطوره و آتلیه رفتن مصداق این توحد هست...

میدونید شاید خیلی مخاطبان من خیلی از مطلب شما رو دوست نداشته باشن و معتقد باشن شما آدم ضد زنی هستید
اما من مدتهاست وبلاگ شما رو میخونم، هر چند منم با بعضی نظرات شما یا دیدگاههای شما موافق نباشم اما مطالبتون برام قابل استفاده هست
موفق باشید
۲۲ شهریور ۰۳ ، ۱۸:۲۵ نقطه‌ام در ناکجای کهکشان

سلام

بنظرم یه بخشی از زندگی تفسیر ما از زندگیه

و همین به زندگی ما معنا میده

و اتفاقا همین ارزش آدم ها رو پیش خدا مشخص میکنه

بخصوص در بستر خانواده

چون حساب خانواده از بقیه جاها جداست

و هرچی بتونیم ذهنمون رو نسبت بهش مثبت نگه داریم به خودمون لطف کردیم

 

+ منکر مدیریت زندگی نیستم. یه جایی اگر طرف مقابل ویژگی ناخوبی داره طبیعتا باید مدیریت بشه و ما با چشم پوشیمون اجازه پیشرفتش رو ندیم

ولی یه جایی اتفاقا یه ویژگی‌ای که بنظرمون ناخوبه ولی تاثیر مثبتی روی زندگیمون داره رو باید حفظ کنیم.

و شما هم طبیعتا با یک رفتار از خانمتون به این تفسیر نرسیدید ولی ما فقط یه ویژگی رو داریم از ایشون میخونیم و ممکنه از نظر بعضی افراد کار شما توجیه کردن بنظر بیاد.

پاسخ:
سلام
اون بخش از زندگی که نگاه و تفسیر ما از زندگی توش تاثیری نداره کدوم بخش زندگیه؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی