در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ

آتش دل... تنفر از صهیون

چند روز پیش که دیدم شیعیان سوریه دارن از مرزهای غیر رسمی فرار میکنن و میرن سمت لبنان... آتیش گرفتم...

بعد که دیدم تلوزیون نشون میده توی یه مسجدی بدون امکانات نشسته ان... بلاتکلیف...

تمام تاریخ تشییع از جلوی چشمم سان پیدا کرد...

یاد اون ملعون افتادم که توی ماه رمضان روزه میخورد و دوستش بهش گفت تو چرا روزه میخوری؟

گفت من کاری کردم که میدونم از جهنم خلاص نمیشم... برای همین روزه و این ادا اطوارها پاکم نمیکنه...

گفت مگه چکار کردی؟

گفت فلانی ( یکی از خلفای عباسی) بهم گفت تا کجا پای من هستی؟

گفتم با تمام مالم و جانم...

گفت برو...

دوباره صدام زد

گفت تا کجا باهام هستی؟

گفتم با اموال و جان و اولادم...

گفت برو...

دوباره صدام زد

گفت تا کجا باهام هستی؟

گفتم مال و جان و اولاد و دینم مال شما...

لبخند زد و گفت برو این نگهبان هر کیو نشونت داد بکش...

وارد زندانی شدم که طبقات زیادی زیر زمین داشت...

تمام اونها اولاد پیغمبر بودن...

یکی یکی رو کشتم...

 

شیعیان در طول تاریخ از این مدل کشتار ها اونقدر به خودشون دیدن که اگر بخوایم یه فیلمی از این کشتارها بسازیم شاید بعضی از ماها دیگه نتونیم کنار خانواده هامون بمونیم...

 

ای صهیون!

ما دست فرزندانمون رو پر میکنیم...

در دل تمام اونها محبت حیدر کرار رو نهادینه میکنیم...

نفرت از شما رو در دلشون شعله ور میکنیم...

دختر و پسرمون رو در این راه برای شما به صف میکنیم...

 

منتظر ما باشید 

ما مظلومانه شهید شدن کودکان و زنان و مردان غزه یادمون نمیره...

عزیزان لبنانی مون رو فراموش نمیکنیم...

شیعیان سوریه رو فراموش نمیکنیم...

آواره شدن هیچ مظلومی رو به خاطر خباثتهای شما فراموش نمیکنیم...

در پایان این کلام رهبرمون:

ما نیروی نیابتی در منطقه نداریم

یمنی از روی ایمان شون هست که میجنگن...

حزب الله مومن است که میجنگد...

 

 

ما برادران مومن خودمون رو فراموش نخواهیم کرد...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳/۱۰/۱۲
ن. .ا

نظرات  (۳)

۱۲ دی ۰۳ ، ۱۴:۵۹ .. ــاوقــ ـــاتـــ ..

امیدوارم از نظر شما مسلمانان به درجه ۱ و ۲ تقسیم نشوند چون در نزد پروردگار همه مسلمانان برابرند جز در تقوا ، ملاک تشخیص تقوا هم فقط نزد خدواند است.

پس لطفا یه بیانیه و رجز خونی هم برای مسلمانان مظلوم چین بده و نسبت به ظلمی که کشور کمونیست چین به مسلمانان داره هم تهدید و ابراز نفرت بکن.

آخ ببخشید یادم رفت، چین کشور دوست و برادر است و نباید ناراحت بشه. 

همون بذار مسلمانان رو  به مهم و بی اهمیت دو دسته کنیم بهتره.

پاسخ:
جدی چرا اصلاحاتی ها همیشه میگن نظام و حکومت نمیذاره ما کار کنیم اما توی هر دوره انتخابات پلشت ترین کارهای رسانه ای رو میکنن برای اینکه رای بیارن؟

اگر نمیذارن کار کنن چرا اینا اینقدر اصرار دارن کرسی قدرت رو از دست ندن؟ و بیش از 30 سال هم هست که اجرا دست ایناست... اما از همه طلبکار تر هستن...
هر چی فکر کردم دو حالت بیشتر نداره:

یا بلاهته
یا خباثت


۱۲ دی ۰۳ ، ۱۹:۲۲ .. ــاوقــ ـــاتـــ ..

چرا دوست داری همیشه همه افراد رو دسته بندی کنی و ذهنت همیشه مثل یک آبکش همه رو از صافیش عبور میده و قطره قطره جدا از هم در نظر میگیره.

 

اینقدری که بنده در مسیر انقلاب و نظام و ولایت بودم و هستم فکر نکنم یک دهم درصد از اون رو امثال جنابعالی (با خصلت انگ و برچسب زنی به دیگران) داشته باشند.

 

شما همون در دهه ۷۰-۸۰ منجمد فکری شدی و فکر می کنی سیاست در ایران به دو بخش اصول گرا و اصلاح طلب تقسیم شده !

این دو دسته هر دو سر و ته از یک آبشخور هستند و اگر نشخار سیاسی از خود صادر می کنن همش صرفا برای سرگرم کردن مردم است.

 

من هنوز منتظرم که شما از مسلمانان چین حمایت قاطع کنی و برای اون کمونیست ها رجز خونی کنی!

البته که یک جریانی به نام کمونیست اسلامی در ایران هست که امیدوارم از آنها هم اعلام برائت فرمایید. 

پاسخ:
الحمدلله یه نقطه اشتراک بین ما پیدا شده
بله اصولگرا و اصلاح طلب و کارگزاران و روحانیت مبارز و دهها اسم دیگه در عمل و خروجی ، نشون دادن تفاوتی با هم ندارن و تا الان خسران و ضررشون بیش از منافعشون بوده...

گذر زمان ثابت کرده که اینها فقط پشت تریبون ها با هم تضاد دارن اما دو قدم اون طرف تر از دوربین هم منافعشون مشترکه و هم خیلی هاشون از هم دختر گرفتن و پیوند قوم خویشی هم دارن...

اما وقتی میگم اصلاحات منظورم صرفا اون جناحی نیست که ممد خاتمی و حجاریان و خوئینی ها لیدر های سیاسی و تئوریک و معنوی شون هست...
منظورم اون جریان هایی هست که همیشه نگاه مایوسانه رو به مردم منتقل کردن تا توی یک عملیات روانی، بیان روی قدرت و خر خودشون رو برونن...

این تفکر محدود به دهه هفتاد و هشتاد نیست...
توی دهه هفتاد میرن سراغ عبدالحمید مولوی که امام جماعت یک منطقه کوچیک بوده... و برای گرفتن رای اهل سنت با وزیر کشور میرن دم خونه اش...
بزرگش میکنن و میشه چیزی که الان میبینید...
توی دهه ی نود همون نگاه دم انتخابات توی رسانه هاشون میگن اصلا زمان صدر اسلام دربی نداشتن خونه ها که بخوان درب خانه آتیش بزنن... اصلا خبری نبوده که یه عده شیعه افراطی دارن بزرگش میکنن...
خلاصه با همین ترفند پلشت  و ترفند های پلشت تر از این به مقصودشون رسیدن
یا قول و وعده هایی که خودشون هم هیچ وقت بهش اعتقاد نداشتن به مردم دادن و رسیدن به کرسی قدرت و بعدش در مقابل اون وعده ها فقط یکی از انگشت هاشون رو به ملت نشون دادن...

اینها محدود به دهه هفتاد و هشتاد نیست... از اول انقلاب تا الان بوده...
وجه اشتراک همه شون هم یه چیز بوده:
اختلاف نظر جدی با نگاه و تفکر رهبری...

و اما چین و غزه
برادر صورت مسئله ات اشتباست... نباید نسبت به هیچ مظلومی بی تفاوت بود... ولو غیر مسلمون...
البته طبق فرمایش خودت شما سابقه انقلابی گری ات خیلی خفنه و من کاری نکردم...
قبول...
محض اطلاع شما من نه کار انقلابی کردم نه از هفت جد و آباء ام حتی یک نفر پیدا میکنید که یک روز دستش به پول دولتی رسیده باشه...
همه کشاورز و زحمکتش... 

محض اطلاع جنابعالی من حتی خدمت سربازی ام هم توی ارتش بوده... و اونم در منطقه ای محروم...
یعنی پارتی و بساط زیر خط فقر...

محض اطلاع جنابعالی، روزی که ازدواج کردم قسط بانکی و اجاره خونه ام از درآمدم بیشتر بود...
با مدرک دانشگاهی و دو خروار کتاب غیر درسی که شب و روز مطالعه میکردم  به خاطر نداشتن پارتی، با کارگری ساختمون کنار اتباع نون زن و بچه ام رو در می آوردم...

بله بنده پاک پاکم...
هیچ کار انقلابی هم نکردم...
و به عشق سید علی و فرمانش تا الان هم خدا سه تا فرزند بهم داده و ان شا الله اگر آدم باشم بازم بهم خواهد داد...

اما در مورد چین و غزه:
این روایت رو از آیت الله فاطمی نیا شنیدم:
خدا رخمتش کنه:
اینطور نیست که شیطان ، انسانهای مومن را از کار خوب به سمت کارهای بد منحرف کند
بلکه مومنین را از کار خوب به کار خوب دیگری منحرف میکند...

مومن خدا
میترسم رجز خوانی بابت مسلمان چین یا حتی مسلمان مرز نشین ایرانی و به زاویه بردن مسلمان لبنان و غزه مصداق اون کار خوبی باشه که شیطان میگه...
اگه شما نمیترسی، بسم الله، پرچمش رو بلند کن...

برادر من ما بچه های پائین هستیم، اما خب به خاطر کارم (صادرات کالا به بیرون از مرزها) با آدما و تاجرهای مختلفی از کشور های مختلف در ارتباطیم...
سیاست ایران، میخواد غزه و لبنان برجسته باشه، پس چرا اون تاجر آفریقایی یا آسیای میانه یا اروپایی هم مسئله غزه رو استوری میکنه؟!!

اونا هم اخبارشون رو از 20 و 30 میگرن و روزنامه کیهان میخونن؟

نکته ی آخر:
من سابقه انقلابی گری مثل شما نداشتم و ندارم، چون هیچ جا راهم ندادن...چون آدم حسابی نبودم
اما اگر به اندازه شما سابقه داشتم خیلی بیشتر از الانم از عاقبت خودم میترسیدم

۱۳ دی ۰۳ ، ۰۸:۲۸ .. ــاوقــ ـــاتـــ ..

کلا عادته یه چیزی میگیری اون وسطا تا تهش میری 😀

من فقط گفتم در مسیر انقلاب و نظام و ولایت هستم ، یعنی خط قرمز هام مشخصه . من هیچ پست و مقام دولتی نداشته و ندارم. 

من یک فرد آزاده ام و نگرش سیاسی ام هم از هیچ دسته و جناحی نگرفتم. پای منبر کسی هم نیستم !!

این روضه هایی که جنابعالی میخونی من قبلا یک بار پاک نویس کردم توی دفترچه یادداشتم.

لاکن ، نمیشود برادر استاندارد دوگانه داشت ، یکی از مشکلات اساسی ایران داشتن استاندارد دوگانه داشتنه ، البته این نوع نگرش هم یک نوع سیاست ورزی است قبول ! اما مگر سیاست ما عین دیانت ما نبود ؟!

اتفاقا در دولت شهید رئیسی همین جماعت هم فکر شما رفتند و با عبدالهویج قرار مداری گذاشتن و وعده دادند و او نیز از شهید رئیسی در انتخابات حمایت کرد ، ولی بعد از انتخابات خلف وعده کردند و نا آرامی هایی در سیستان و بلوچستان شامل شد. و آن همه شهید . . .

خصلت هر جامعه و کشور بر میگرده به سابقه تاریخی که داشته ، مثلا میگویند توی کشور چین وقتی افراد همدیگر رو میبینن در احوال پرسی هم از همدیگر میپرسند گرسنه ای ، چیزی خورده ای ؟

این برمیگرده به زمانی که قحطی گسترده در چین بوده و مردم به همه چیز خواری روی آوردند.

یا اینکه در ایران چون از ابتدا حوادث و اتفاقات همیشه بوده و مردم هر لحظه منتظر خبری هستند و در احوال پرسی از هم می پرسند چه خبر؟ دیگه چه خبر؟

سیاست در جامعه ما به زدگی خودش رسیده است . مردم بسیار سیاست زده شده اند و به یک افسردگی سیاسی رسیده اند. 

قدرت هر کشوری مردم آن کشور هستند ، هر چیزی یک تلورنسی باید داشته باشد . یک حد مجازی ! اگر وضعیت اقتصادی با این فرمان و با این سیاست ادامه داشته باشد و فکری به حال ارز و وضعیت معیشت مردم نشود ، اتفاقات بدی در راه خواهد بود . این مردم ، همان مردم دهه ۶۰ نیستند که با شکم خالی بجنگند ! مردم عوض شده اند معیار هاشون تغییر کرده ، رسانه تغییرشون داده ، حال باید چه کار کرد ؟

از ۶۰ میلیون نفر واجد شرایط ، ۳۰ میلیون به زور!! همون اصلاح طلبان پلشت ! رای دادند و باید نظام از همان پلشت ها متشکر باشد. 

بعد از همون ۳۰ میلیون ، فقط نزدیک به ۱۴ میلیون نفر جبهه مثلا انقلاب بودند !

تکلیف این ۴۶ میلیون نفر مخالف این جریان چی است ؟!؟

این ۴۶ میایون نفر به هر دلیلی مخالف این رویه هستند ، چه کار باید کرد ؟!

# حالا باز بیا این متن آخر رو بگیر ببر تا فی خالدون ! برادر عزیز ۳۰ سال ۴۰ سال ۵۰ سال هر کی هر چی کرده و نکرده با ما ربط نداره ، مهم الان است که وضعیت رو باید سنجید و اقدامات درست در جهت تقویت ایران و اسلام انجام داد.

 

پاسخ:
از 100 درصد  اون حدود 50 درصدی که رای ندادن همیشه نصفشون رای نمیدادن
توی تمام دوره ها
خب به نظرم طبیعی هست... یا کلا دغدغه اش رو نداره... یا اصلا گارد داره نسبت به سیاست بازی...
هر چی... اون 30 ساله رای نداده... 30 سال بعدی هم رای نمیده...
یکی دو باری شاید ما بالای 75 درصد مشارکت داشتیم
شما 25 درصد آدمایی داری که رای میدادن و الان رای نمیدن...

این هم واقعا آسیبی بوده که جناحها زدن 

توی تربیت فرزند در خانواده، یکی از چیزهایی که خیلی سم هست برای تربیت فرزند، اختلاف نظر پدر و مادر در تربیت و اقدام هر کدوم بر اساس تشخیص خودشون هست...
این رویه حال بچه ها رو هم از پدر بهم میزنه هم از مادر...
چون ثباتی وجود نداره...
چون اقدام پدر ناقض اقدام مادر هست و بالعکس...

مشکل اصلی ما نپذیرفتن آحاد مردم، نسبت به بعضی نگاههای حکومت نیست...
مثلا حکومت میگه موضوع حجاب مهمه...
یه عده از مردم میگن ما نمیخوایم اینقدر اهمیت بدیم...

مشکل این نیست...
چرا مشکل نیست؟
چون نهایتا وقتی فشار مردم زیاد شد بابت کم اهمیت کردن حجاب، حکومت رویه اش رو عوض میکنه... تمام...

اما وقتی صداهای متناقض در حاکمیت وجود داره، و این تناقض ها با گفتگو حل نمیشه بلکه با اقدام علیه همدیگه قراره هر کدوم خر خودشون رو برونن، این موجب تزلزل حکومت میشه...

و ما طیف هایی داریم در بدنه ی حاکمیت که اصلا قرار نیست نگاه و جهان بینی شون رو با گفتگو و منطق حل کنن...
بناست با اقدام علیه همدیگه در اون نگاه به پیروزی برسن...

این جنگ موجب بحران میشه...


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی