بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

سلام خوش آمدید

سهم من از محرم امسال

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۳۱ ق.ظ

حدود پنج سال پیش

پسرم ۱.۵ ساله ام دچار تشنج شد و در آغوشم داشت از دستم می‌رفت

در همون حال که در آغوشم بود و آب به سر و صورتش میزدم، متوسل به حضرت زهرا شدم:

خانم جان، ما این فرزند را برای نصرت دین حق آوردیم، نگذارید ارزان از دست ما برود...



شب تاسوعای امسال

در هیئت

همان حال پنج سال پیش رو داشتم

و برای بار اول بود که میخواستم تا کل خانواده پنج نفره ی ما، برای دین هزینه بشیم...



ما افراد برای خودمون نفس و جانی داریم

میریم دنبال معرفت... این نفس رو بشناسیم و بسازیم...

جامعه هم برای خودش نفس و جانی داره...

زمانه هم برای خودش نفس و جانی داره...

سیاست و سیاست مداران، جان جامعه و زمانه رو می سازند...

و مردم به زمانه شان شبیه ترند تا به پدرانشان...

 

علت اینکه باید درک عمیقی از سیاست داشته باشیم اینه...

چون سیاست و سیاست مداران کشور و جهان، خیلی بیشتر از کتاب و منبر و حتی رسانه، روی ما اثر می‌ذارن...

و از انحرافات آموزه های عرفانی در برخی دوره ها و برخی عرفا، همینه

پرداختن به حقیقت نفس... صرفا در حیطه ی شخصی و فردی...

 

  • ن. .ا

نظرات (۴)

1. من برادری دارم که الآن حدود شصت سالشه؛ وقتی هفت ساله بود بیماری شدیدی می گیره و می میره. جواز دفنش صادر میشه. ماه محرم بود؛ پدرم میره مجلس روضه و با عمق جانش متوسل میشه؛ مادرم توی بیمارستان بالای سر برادرم متوسل میشه. در واقع با تمام وجودشون متصل میشن به اسماء الله. و در کمال ناباوری همه ، از جمله کادر بیمارستان، برادرم زنده میشه!

 

2. بنظرم نفس کل وقتی شناخته بشه؛ درک کامل و جامعی از کل نفوس بدست میاد. احاطه و اشراف به حقیقت نفس حاصل میشه.

 

سیاست، مشی تعامل با مخلوقات و اسباب و علل هست. نمیشه ازش غافل بود.

 

محرم امسال، یه دید سیاسی خاصی به همه بخشید. و این، اثر زمان هست و صاحب زمان.

پاسخ:
1_ :(((

2_امیرالمومنین وقتی به حکومت میرسن بی درنگ دست می‌ذارن روی معاویه...
می‌تونستن با معاویه مدارا کنن و از ولات شام تغییرشون ندن
همون طور که خبائثی مثل اشعث رو تحمل کردن..
اما چرا معاویه؟!!!
و چرا اینقدر محکم؟!!
معاویه اهل سیاست بود... نفس جامعه رو به تباهی می‌برد...
چرا حضرت زهرا سلام الله اونجوری در دفاع از امیرالمومنین هزینه شدن؟
کل عالم به یک تار موی حضرت زهرا نمی ارزید... اما چرا تماما خودشون رو خرج کردن؟
روح جامعه در معرض یک انحراف عظیم قرار گرفته بود...
کنش گرها کیا بودن؟
مغیره رو در تاریخ شخصیت شناسی کنیم
یکی از سیاس ترین مردم عرب در اون روزگار مغیره بود...
شاید سه یا چهار نفر در اون روزگار عرب پیدا کنیم که در سیاست به پای مغیره برسن...
امام حسین چرا با زن و بچه رفتن به کربلا؟!!
چه چیزی در معرض خطر قرار گرفته بود؟!!!
و در نهایت در روز عاشورا به مردم گفتن شکمهاتون از حرام پر شد که نمی شنوید...
مردمی که در مقابل امام بودن، اکثرا فقیر بودن...
فقیر حرام خور؟!!!
چطور ممکنه؟!!!
تازه فقیری که از شدت فقر به سمت حرام بره اونقدر اثر تکوینی ندارد...
چرا چرا امام اشاره کردن؟!!!
این حرام زیر پوست جامعه ای اتفاق افتاد که نفس جامعه به حرام رضایت داد...
جامعه خراب شد... بعد افراد خراب شدن... دیگه گوشی برای شنیدن حجت الله ندارن
چی شد که وقتی به امام صادق عرض کردن قیام کنید، فرمودند زمانه، زمانه ی من نیست...
آیا روح زمان و نفس جامعه، با درست شدن تک تک افراد درست میشه؟!!!
آیا اصلا امکان این وجود داره تا نفس جامعه اصلاح نشه، افراد به صورت انفرادی درست بشن؟!!!

سوال آخر:
چرا علامه حسن زاده اینقدر امام خمینی رو نازشون میکردن؟!!
مگه مقام عرفانی بالاتر از امام نداشتیم؟!!
اصلا چرا خود علامه قبل از امام خمینی اقدام کرده بودن به فعالیت علیه رژیم پهلوی؟!!
الان هم نگاه به عصر خودمون بکنید
نه روسیه دیدگاه استراتژیک برای جهان داره، طوری که حاج قاسم رفت به پوتین به دیدگاهی بر اساس منافعش داد، تا بیاد در سوریه... 
و حتی چین هم این دیدگاه رو ندارن...
توی عصر ما فقط غرب با مرکزیت امریکا، مدعی اداره کل جهان رو داشت و فقط هم آمریکایی ها میفهمند تنها جامعه ای که دیدگاه استراتژیک برای اداره یک جهان داره، شیعه هست...
برای همین اونها دست از سر ما برنمیدارن...
روح جامعه و روح زمان رو زمامداران جهان رقم میزنن
و تا روح جامعه در مسیر درستی قرار نگیره محاله افراد به بلوغ درستی برسن در اون جامعه...


۱. امام حسین علیه السلام روز عاشورا به مردم نگفتن که شکمهاتون از حرام پر شده، به جبهه مقابلشون گفتن که همه اهل نبرد بودن، سیاسی بودن، فقیر نبودند. بعد هم، شکم از حرام پر شده، که صرفا غذای خوراکی نیست، کلام امام عمق داره، فرمود: بطون شما از حرام پر شده. حرف داره.

 

۲. شما می گید جامعه خراب شد بعد افراد،

اگه منظور از جامعه، جمعیت هست، اول افراد، یکی یکی خراب میشن، بعد جامعه تبدیل میشه به جامعه خراب.

 

۳. نفس جامعه رو نفوس در مرتبه فردیتشون می سازن،

تا مرتبه فردیت اصلاح نشه، نفس کلی جامعه چطور اصلاح میشه ؟

 

۴. روح جامعه و روح زمان منطبق با طلب و خواسته تک تک افراد فعال و موثر میشه.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.

 

انفس، قوم رو تشکیل میدن....

پاسخ:
دقیقا من میخوام روی همین مسئله دقت کنیم
تک تک افراد هستن که جامعه و روح جامعه رو میسازن
یا جامعه و روح اجتماع هست که به افراد جهت میده...

قطعا هر دو روی هم تاثیر دارن
مثلا یه یکی که طبق عادت خانوادگی و جو غالب خانواده و شهرش، یک سری قوانین رو رعایت میکرد... وقتی مهاجرت میکنه و میره توی یک جامعه ی جدید، و تابع قوانین اونجا میشه بعد از مدتی از قوانین اون جامعه رنگ میکیره...

اینجا فرد از جامعه رنگ گرفته...
حالا میتونیم بگیم اون فرد ضعیف النفس بوده...
قرآن نمیگه ضعیف النفس...
میگه ناس...
ناس ضعیف النفس نیست... اما ناس هست
یعنی حداقل ها رو داره...
شما بخواهید یک جامعه ی حداقلی رو به سمت تعالی حرکت بدید فضا خیلی متفاوت میشه از اینکه بخواید یک سری انسانهای خاص و طالب معرفت و تشنه ی معقولات رو رشد بدید...

جامعه ی حداقلی یا همون ناس، یک حد و ظرفیتی دارن...
و یکی از عوامل بسیار تعیین کننده روی این طیف، روح حاکم بر جامعه هست...

آسیب پذیری این طیف خیلی بالاست...
ثبات این طیف کم هست...
هیجان این طیف زیاد هست...
این طیف زود سرد میشه و زود گرم میشه...
زود امیدوار میشه و زود ناامید میشه...

موضوع مورد بحث ما طیفی هستن که اون مسافر کوفی به زبان آورد و امام تایید کردن:
دلهای مردم با حسین و شمشیرهایشان با بنی امیه هست...
ماهیت همچین مردمی رو چه تعریف میکنید؟
دل با حق، شمشیر با باطل...
این چه ماهیتی داره؟

و قرار هم نیست این طیف، هیچ وقت عارف بشن...
اما اینکه عملکردشون چی باشه واقعا در سرنوشت بشر تعیین کننده هست...

درسته که جمع نفوس میشن جامعه...
اما در سیر رشدشون بین جامعه و افراد بده و بستان هست...

مثلا در قضیه حضرت زهرا و بیعت گرفتن از امیرالمومنین و سقیفه...
سهم مردم چی بود؟
سهم تک تک افراد چی بود؟

فقط یه اعتراض ساده...
حتی نیازی به اقدام جدی هم نبود...
اکثریت مردم باید در طول اون 70 یا 90 روز اعتراض حداکثری میکردن...
حتی اعتراض تکی و فرادا هم تاثیری نداشت...
چون مخالفان انفرادی که اصلا بودن...
یه اعتراض جمعی نیاز بود...

ورق برمیگشت...
شاید حتی تک تک مردم اعتراض داشتن...
اما با هم اعتراض نکردن...
کار اجتماعی نکردن...

این کنش اجتماعی نداشتن ورق تاریخ رو برگردوند...
و بیشترین هزینه رو خود اهلبیت دادن...

چرا هزینه دادن؟
تا دوباره مردم برسن به اینکه کنش گری اجتماعی داشته باشن...
کنش گری اجتماعی بسط ید عجیبی به ولایت میده...
روح به جامعه تزریق میکنه...

نمیدونم چطور باید بسطش بدم
ان شا الله بیشتر روش تمرکز میکنم تا بتونم این موضوع رو بهتر بیانش کنم و بازش کنم

بحث عالی ای بود. هم از اصلش هم از نظرات خیلی یاد گرفتم

پاسخ:
الحمدلله

۱. سؤال:

آیا بهتر نبود روح جامعه و نفس جامعه از هم تفکیک بشن؟

و آیا اصلا در مطلب شما، این دوتا منفک از هم تلقی شدن یا خیر؟

 

۲. اول گفتید سیاست مداران و زمامداران جان جامعه رو می سازند، بعد صحبت از اهمیت کنشگری اجتماعی می کنید.

ارتباط اینها چیه؟

 

۳. در زمان ائمه، روح جامعه رفت به سمت باطل؟

با وجود حضور ائمه.

چرا غالب نشد بر گروه مقابل که باطل بود و انحرافی؟

آیا بخاطر اقبال ناس بود به سمت باطل؟

پس اثر روح حقانی چی میشه؟ 

 

۴. این عبارت زیبا بود : کنش گری اجتماعی بسط ید میده به ولایت.

 

و بنظر من، چه ولایت حق باشه، چه ولایت باطل.

کنش گری اجتماعی مهمه.

که آخرش بر می گرده به همون افراد و نفوس جزئیه و میزان رشد درونی و ایمانی اونها و میزان فرقان و تشخیص شون که نوع عملکردشون رو شکل میده

پاسخ:
سلام
۱ به نظرم هم میشه برای جامعه نفس قائل شد هم روح...
فکر کنم علامه طباطبایی فرمایشی داشتن که برای جامعه میشه سیئه و حسنه قائل شد... حالا باید رجوع کنم اصل حرف رو پیدا کنم
و نظرم اینه که سیئه و حسنه ی جامعه اثرش روی کل جامعه هست ولو اینکه برخی از افراد در اون سیئات و حسنات نقشی نداشته باشند...

۲ این چرخه ی طبیعی رشد حیات بشر هست...
این معنای همون آیه هست که خدا قومی رو تغییر نمیدن مگر اینکه انفس تغییر کنند... این تغییر انفس رو میشه به اون معنایی که شما میگید گرفت، که تک تک نفوس تغییر کنند... و نظر من اینه که کامل ترش اینه که بگیم انفس تغییر کنند نه تک تک نفوس...
برای خود کلمه ی انفس، ماهیت و تشخیص قرار بدیم...
نمیدونم چطور ترجمه اش کنم ولی مثلا باید بگیم انفس یعنی کاری که نفس ها با هم انجام میدن...
زمامداران اگر بد بودن، حجت بر انفس تمامه... یا قیام کنن، یا در بدی هایی که زمامداران ایجاد میکنن هضم خواهند شد

۳ روح جامعه در نگاه جزئی به سمت باطل رفت، اما در نگاه کلی ما هرگز غلبه ی باطل نداریم...
وقتی پیامبر به مولا علی میگن بعد از من دچار حوادثی میشی و سکوت کن...
این سکوت بردن جامعه در نگاه کلی به سمت رشد هست، ولو در نگاه جزئی جامعه دچار سقوط میشه...
چرا بر گروه باطل غالب نشد؟
امام محصور در زمان نیستن... در بستر زمان غالب نشدن اما فراتر از زمان بریم پیروزی با امام بود، هم در جریان سقیفه، هم در جریان عاشورا...
اون پیروزی فرازمانی در زمان هم بروز خواهد کرد اما به وقتش...
۴ کنش گری اجتماعی در هر صورت هست، چون ذات اجتماع اینه...
اما در ولایت باطل، کنش گری کاذب ایجاد میکنن
در ولایت حق دنبال این هستن جوری جامعه مدیریت بشه که کنش گری ها فطری بشه...
باطل در مسیر کنش گری فطری جامعه، پارازیت های زیادی ایجاد می‌کنه...
کار شیطان همینه
ایجاد بدل
و غالب کردن بدل به اصل

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

شاید همین چند خط در این صفحات مجازی...
بالا ببردمان
یا پائین بکشاندمان...
یادم نرود عالم محضر خداست...
.
.
.
اینجا کسی می نوشت که دوست داشت به چشم تو بیایید...

طبقه بندی موضوعی