ندای وجدان
این ماه حقوق ها خیلی عقب افتاد
رفتیم توی برج 4 و نیروها هنوز حقوق برج 2 رو نگرفتن
منم امروز روز اجاره دفتر و اجاره ی خونه ام بود
دیروز غروب فهمیدم امروز هم پول جور نمیشه و من که چندین ساله اجاره هام عقب نیفتاده... برای بار اول باید از صاحب خونه و صاحب دفتر وقت بگیرم برای اجاره...
و این برام خیلی سخت بود...
به ذهنم رسید پیام بدم به صاحب کارخونه و بگم مشکلم رو... قطعا در حد رفع مشکلم میتونست منو رفع و رجوع کنه...
و جدا به این موضوع فکر کرده بودم...
اما نشد...
ندای وجدان بلند تر بود...
نیروهام هم اجاره خونه داشتن... چک داشتن دست مردم...
اونها چکار میکردن؟!!
به جای پیام به صاحب کارخونه... پیام به صاحب خونه و صاحب دفترم دادم...
ازشون مهلت خواستم...
و انتظار نداشتم اینقدر مهربانانه هر دو تا شون بهم مهلت بدن...
خدایا ممنونم که هستی...
این 80 هزار تومان ته حسابم یادم میمونه...
:))
و در کشاکش رنجها
ایمان را آبدیده کرد...