در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۴:۳۶ ب.ظ

ندای وجدان

این ماه حقوق ها خیلی عقب افتاد

رفتیم توی برج 4 و نیروها هنوز حقوق برج 2 رو نگرفتن

منم امروز روز اجاره دفتر و اجاره ی خونه ام بود

 

دیروز غروب فهمیدم امروز هم پول جور نمیشه و من که چندین ساله اجاره هام عقب نیفتاده... برای بار اول باید از صاحب خونه و صاحب دفتر وقت بگیرم برای اجاره...

و این برام خیلی سخت بود...

به ذهنم رسید پیام بدم به صاحب کارخونه و بگم مشکلم رو... قطعا در حد رفع مشکلم میتونست منو رفع و رجوع کنه...

و جدا به این موضوع فکر کرده بودم... 

 

اما نشد...

ندای وجدان بلند تر بود...

نیروهام هم اجاره خونه داشتن... چک داشتن دست مردم...

اونها چکار میکردن؟!!

به جای پیام به صاحب کارخونه... پیام به صاحب خونه و صاحب دفترم دادم...

ازشون مهلت خواستم...

 

و انتظار نداشتم اینقدر مهربانانه هر دو تا شون بهم مهلت بدن...

 

خدایا ممنونم که هستی...

این 80 هزار تومان ته حسابم یادم میمونه...

:))

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲/۰۴/۰۱
ن. .ا

نظرات  (۱)

۰۱ تیر ۰۲ ، ۱۷:۳۶ شاگرد بنّا

و در کشاکش رنج‌ها 

ایمان را آبدیده کرد...

 

پاسخ:
چقدر رنج ها فلسفه ی وجودی قشنگی دارن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی