عشق و حال و فسادِ گسترده
توی بانکم که پیام میاد برام:
مهندس حزب الله خونه نتانیاهو رو با پهباد زده
جواب میدم: سگ کش شده یا نه؟!!!
میگه هنوز خبری اعلام نکردن.
براش مینویسم حتی اگر زخمی هم شده باشه ناهار مهمون منید...
کمی فکر میکنم، میگم این خودش یه پیروزیه...
پیام میدم به خانمم:
خونه نتانیاهو رو زده حزب الله
برام لبخند کش دار میفرسته...
میگم بی خیال کار، ناهار میام خونه... ناهار توپ درست کن...
امروز نوشیدنی گازدار ممنوع نیست... روز خوشحالیه...
الویه با سوسیس دست ساز خودش...
سبزی تازه...
منم نون داغ میخرم میبرم خونه...
آی چسبید...
دو روز بود به خاطر یحیی سنوار نمیدونستم با حس حقارتم چکار کنم!!!
این حس تو خود بودن، همسرم رو هم اذیت میکرد...
زدن خونه ی سگ هار، کمی متعادلم کرد.
عنوان برگرفته از تکه کلام همین همکارم که توی بانک بودم و بهم خبر موفقیت حزب الله رو داد هست...
ایشون حتی اگه یه بستنی لیوانی ساده هم بخوره و لذت برده باشه
میگه: رفته بودم بستنی خوردم، عشق و حال و فسادِ گسترده
منفی زنان خاموش، منفی یادتون نره
:)))