در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

چهارشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۵۹ ق.ظ

انسانی که حجت میشود برای بقیه...

پیامبر توی جنگ مثلا به یکی از فرماندهانش میگفت فلان عملیات رو شما برو انجام بده یا اون طرف داوطلب میشد برای انجامش... پیامبر هم میفرستادش، بعد دوباره حکم رو عوض میکردن و میفرستادن دنبال اون فرمانده که برگرد، جبرئیل به من گفته این عملیات رو علی باید انجام بده...

یا مثلا بعضی از صاحب نفوذها در بین یاران پیامبر با حضرت علی با هم میرسیدن خدمت پیامبر، و حتی سن اون یاران از حضرت علی بیشتر هم بود... اما پیامبر تذکر میدادن به اون یاران که : چرا جلوتر از علی وارد اتاق شدید؟!!

 

کلا انگار خود پیامبر هم بدشون نمی اومد با حضرت علی، حسادت یه عده رو برانگیزانند...



حالا امیرالمومنین که در صدر هستن

ولی کلا یکی از کارکرد های انسانهای الهی همینه...

این که اون درون بقیه انسانهای دیگه به واسطه ی این انسان صالح و الهی بریزه بیرون...

چرا بریزه بیرون؟!!

که برای خود اون شخص حجت بشه...

که خود اون شخص روی پنهان خودش رو ببینه...

ندیده از دنیا نره...

ببینه...

حالا یا اصلاحش میکنه یا نمیکنه...

 

 

لذا یکی از کارکرد های بزرگ و مهم اجتماعی انسانهای صالح در روی زمین اتمام حجت برای بقیه هست...

این روزها ببیند چه کسانی هنوز از سید حسن نصرالله بدشون میاد...

هنوز از یحیی سنوار بدشون میاد...

نمیگم همه ی اونها... ولی بیشترشون مشکل دارن... و دستتون رو تا آرنج عسل کنید و بذارید دهنشون آخرش گازتون میگیرن...

 

و نکته ی دوم.. یکی دیگه از عقاید شیعه اینه:

اگر فقط دو نفر انسان روی کره ی زمین باقی بمونن، یکی از اون دو نفر انسان صالح هست...

این یعنی خدا برای اتمام حجت با بندگانش شوخی نداره...

 

این رو مقدمه گرفتم که توی مطلب مرد(3) روی اهمیت نسل صالح راحت تر بتونم حرف بزنم...

اینکه خدا مرد رو نه از اون جهت که مرد است آفریده... بلکه از اون جهت که قرار است زوج یک زن باشد آفریده...

و زن را نه از آن جهت که زن هست آفریده بلکه چون قرار است زوج یک مرد باشد آفریده...

و این دو را هم مجموعا برای معرفت و عبادت خودش آفریده... و بزرگترین ثمره ی این خلقت زوجی، تداوم نسل صالح هست...

یکی از کارکرد های عمیق اجتماعی تداوم نسل صالح تحقق این حدیث هست:

الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق



برای همین میبینید وقتی 900 سال (؟) حضرت نوح آزار دیدن از امتشون... درخواست عذاب نکردن...

اما وقتی به این نقطه رسیدن که از این امت دیگه نسلی صالح به دنیا نمیاد، درخواست عذاب کردن...

و بساطشون جمع شد...

به درک رفتن...

موارد دیگه هم هست از اهمیت تداوم نسل صالح...

امام حسین روز عاشورا کاری ترین ضربه رو توسط نیزه داری خوردن که اون ضربه موجب شد امام مجبور بشن از اسب بیان پائین و دیگه دشمن بهشون مسلط بشه...

امام سجاد فرمودن بعد از امامت یافتم چرا پدرم با وجود اینکه میتونستن اون نیزه دار رو به درک واصل کنن اما شمشیر را به او نزدن... چون در نسل اون نیزه دار انسان صالحی دیده بودن...

لذا اون مرد را زنده گذاشتن...

 

براتون قابل درک هست؟!!

امام خودشون آخرت خوبی هستن... اما چرا باید در این حد به نسل صالح اهمیت بدن؟!!!

طوری که خودشون از دنیا برن اما اون شخص رو زنده بذارن..

قطعا اسرار این گونه رفتار در امام خیلی پیچیده هست و من نمیخوام ادعا کنم میفهمم...

حتی حضرت عباس هم اینگونه نمیجنگیدن... همه را از دم تیغ میگذراندن... فقط مقام امامت اینگونه میجنگن...

 

اما خواستم توجه بدم به اهمیت نسل صالح...

 

بازم میتونم بگم اما خب احتمالا کسی نپذیره...

مثلا یکی از تحلیل ها برای رفتار امیرالمومنین در جنگ با خوارج همینه... امام پیک هایی داشتن که وقتی فرستادن برای صحبت با خوارج... پیک امام رو شهید کردن...

اما امام صبوری کردن...

ولی وقتی عبدالله بن خباب با همسر باردارش از کنار اردوگاه خوارج رد میشد در حالی که سرباز امام هم نبودن و فقط به جرم محبت به امیرالمومنین عبدالله و همسرش و کشتن و فرزند رو از شکم مادرش بیرون کشیدن و ...

امیرالمومنین با سپاه به سمت خوارج حرکت کردن...

و جمله ی امام این بود:

اگر تمام کره ی زمین اقرار به قتل عبدالله بکنن تمام مردم کره زمین را خواهم کشت...

یه عبدالله در مقابل کل مردم زمین...

چرا؟

یکی از تحلیل ها اینه:

ایشون از شیعیان اهل سر بودن و احتمالا به خاطر نسل ایشون که منقطع شد...



تامل کنیم...

در اخرالزمان انسان پاک خیلی کارکرد داره... حتی اگر هیچ سِمَت اجتماعی هم نداشته باشه...

من الان میتونم از زنی معاصر که رهبری در موردشون روایتی نقل کردن هم بگم...

شرح حال اون زن رو بگم شاید خدای ناکرده برای اون زن لفظ (ساده لوح) رو استفاده کنن بعضیا...

ولی اون زن ساده لوح در نگاه امام زمان اولویت و ارجحیت داره به زنانی که اون صفای اون خانم رو ندارن اما کلی مذهبی هستن و زرنگ هستن و جایگاههای اجتماعی و فلان و بهمان دارن و مدارک و مدارج آنچنانی دارن...

خب این زن رو علم کنیم جلوی یک زنی تا بن دندان مسلح به فضائل اجتماعی و مذهبی... و به زن با فضیلت اجتماعی بگیم شما این زن با صفا رو الگوی خودت قرار بده، ممکنه اون زن با فضیلت نتونه تحمل کنه...

و این تحمل نکردنه هم برای خودِ اون زن با فضیلت اجتماعی، حجت هست...

و در قیامت باهاش احتجاج خواهد شد...

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳/۰۸/۰۹
ن. .ا

نظرات  (۳)

چقدر من با این مطلب شما موافقم

کلا با اینکه خدا با شکستن منیت آدمی و کندنش از فضای انانیت مسیر رشد انسان رو طراحی کرده، در قالب زوجیت، والد بودن، مأموم بودن و حتی ابتلائات ریز و‌ روزمره که نقطه هدفشون حساسیت‌های هر شخص هستن!

 

حاج آقا پناهیان می‌گفتن خدا اصرار داره دائما این رو به انسان یادآوری کنه 

مثلا تو سوره حمد میگیم صراط الذین انعمت علیهم

میشد کلی صفت دیگه آورد،صراط حق،صراط دین،صراط الله

ولی خدا میگه صراط الذین انعمت علیهم

یعنی در هر نماز و‌ هر بار قرائت سوره حمد، یک‌جور آزمون پذیرش ولایت هم هست، رد حرف اون‌هایی که می‌گفتن خدایا اگر قرار بود رسولی به سمت ما بفرستی چرا از جنس خودمونه،چرا فرشته نیست و...

یا اون ادعای «حسبنا کتاب الله»!

انگار خدا با این ضعف مهم آدمی خیلی کار داره

دائما از مؤمن میخواد تکرار کنه که خدایا من پرستش تو رو از مجرای اولیائت می‌فهمم

میخوای خدا رو بپرستی،باید از کانال ولایت بگذری، اونم ولایت انسان‌هایی از نوع بشری خودت، دائما این گردن نهادن به ولایت مطرح میشه

تو فضای امام و ماموم این یک‌جوره،فضای خانواده یک‌جور

و خیلی جالبه که پرچالش‌ترین ابتلائات آدمی و بالاترین لذت‌های آدمی هر دو برمی‌گرده به همین فضای پذیرش ولایت در ابعاد مختلف

 

اشاره‌تون به تمجید و تکریم رهبری از اون بانو هم خیلی جالب و بجا بود، من شخص مورد نظر شما رو نتونستم حدس بزنم،ذهنم رفت سمت مادران و همسران شهدا که رهبری همیشه خیلی متواضعانه و با تکریم اون‌ها رو توصیف می‌کنند‌‌.

پاسخ:
و جالبه که این مدل ولایت پذیری انسان رو به استقلالی عجیب و خداگونه میرسونه اما این استقلال ذره ای غرور نمیاره...
ذره ای با تواضع منافات نداره...
شاهدم مقام معظم رهبری هستن...
ایشون خودشون میزان و معیاری هستن... اما ارادتشون رو به امام خمینی ببینید...
حتی یه بار گفتن فاصله من با امام یه فاصله نجومی هست...
در حالی که این از تواضعشون هست و ایشون خودشون میزان هستن...

وادی شگفت انگیزیه

اون زن کیه؟

پاسخ:
با گوشی دارم جواب میدم
این لینک رو وارد بشید:
https://sokhan.iranseda.ir/detailsVideo/?g=452188
اون خانمه از عالم محله شون میپرسه مگه شما زیارت نمیرید؟!!
یعنی ایشون فکر میکردن هر کسی میره زیارت امام رو میبینه...
خب اینو چطور وصف کنیم ما؟!!
این وادی ای که این خانم دارن توش زندگی میکنن من چجور وصفش کنم؟
۰۹ آبان ۰۳ ، ۱۲:۲۱ خانم الفــ

سلام و نور

یادمه یه جایی شنیدم که مولا علی شخصی رو گذاشتن در راس فرماندهی سپاهی. همه ، من‌جمله اصحاب نزدیکشون اعتراض کردند که این شخص مناسب این جایگاه نیست و ایشون فرمودند که این شخص حب مقام داره و توی این موقعیت قرار گرفته برای اصلاح این خصوصیت اخلاقیش..

-------------

 

پاسخ:
سلام علیکم
گاهی که بعضی حرفا رو ساده سازی میکنم
میگم خدا کل وقایع رو جوری میچینن که ما انسانها از هر طرفی بریم با قیامت درون خودمون مواجه میشیم...
اما اگر با حجتی هم مسیر باشیم و مخصوصا اکر با امام همراه بشیم اون قیامت وارد تنظیمات دستی امام میشن...
برای همین با ولی همراه شدن یک عزم و همتی متفاوت میطلبه...
مثل همراهی موسی و خضر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی