تقدیر_ موفقیت (۲)
یه تصویر و روایتی در مستند شنود مطرح شده بود که خیلی اصل و کد داشت، خیلی موید باورهای من بود...
و به نظرم خالی از لطف نیست مطرح کردنش:
قبل از طرحش بگم که این آقای راوی چون دیده بود در دنیای بعد از مرگ دستش خالیه و فرصتی که بهش داده شده بود بابت برگشت به دنیا، تصمیم گرفته بود هر جوری هست کمک کنه به دیگران در مسیر خیر و حق...
در همین جستجو برای کمک به دیگران، به یک افسر اطلاعاتی برخورده بود که روی تخت بیمارستان بود اما داشت توی لپ تاپش اطلاعات یه کیسی ( کیس اطلاعاتی) رو بررسی میکرد, دنبال یه مطلبی میگشت که اگر پیداش میکرد خیلی کار بزرگی شکل میگرفت...
مثل این بود که دست یک شبکه بزرگ معاند علیه نظام رو میشد و میشد کار عملیاتی انجام داد...
این آقای راوی میگفت من میدیدم اطلاعاتی که میخواد توی صفحه لپ تاپش جلوش بازه... اما این افسر اطلاعاتی توجه نمیکرد، هی صفحات مختلف باز میکرد و حواسش پرت میشد به صفحات دیگه...
راوی میگفت خیلی فکر میکردم چطور توجه اش رو به اون صفحه اصلی جلب کنم اما به دفعه تلفنش زنگ خورد و همسرش پشت خط بود...
یک بگو مگوی حسابی توسط همسرش پشت تلفن شکل گرفت سر یه اختلاف بیخود با مادر و خواهر این آقای افسر اطلاعاتی...
این بگو مگوی تلفنی اونقدر ذهن این افسر رو بهم ریخت که کلا لپ تاپ رو بست و صفحه هم رفت و دیگه نتونست اون رو پیدا کنه...
میگفت توجه کردم دیدم چون نیت این افسر این بود که این کیس رو کامل کنه و به مقام بالاترش ارائه بده و ترفیع بگیره، این نیت، دست شیاطین رو باز گذاشته بود تا در کارش اختلال کنن و نذارن این تلاش به نفع حق تمام بشه...
میگفت هم پرت شدن حواسش پشت لپ تاپ توی صفحات مختلف، کار شیاطین بود، هم خطورات ذهن همسرش و اون دعوای تلفنی کار و القای شیاطین بود...
حالا به این فکر کنید حاج قاسم چطور بدون امکانات و ادوات نظامی، تونست اینقدر اهداف انقلاب اسلامی رو جلو ببره...
مهمه که ما لیاقتی پیدا کنیم تا محل بروز اراده ی الهی بشیم برای تحقق اهداف الهی در زمین...
اینکه باید چکار کنیم مال مراحل بعدی هست...
مرحله اول:
دلمون میخواد؟!!!
اگر دلمون میخواد، بی قراری هم داریم بابتش؟!!!
خود همین مرحله ی اول ، راه رو برای مراحل بعدی باز میکنه...
یا حق
جالبه اینجا بود که میگفت اگر اون افسر اطلاعاتی همچنان سماجت میکرد و پیگیر اون اطلاعات مفقوده میشد، این شیاطین به بچه ی کوچک این افسر اطلاعات که توی خونه داشت، آسیب میزند...
و تمام این بسط ید شیاطین، به نیات ما برمیگرده