یک سوال از محبت!!! :: در آستانه ی چهل سالگی

سه شنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ

یک سوال از محبت!!!

این سوال رو قبل از اینکه از شما بپرسم، از خودم پرسیدم:

اگر کسی اونقدر دوستتون داشته باشه که در این دوستی خیلی هزینه داده باشه...

خیلی زیادهااا

مثلا در دوست داشتن شما همسرش رو از دست داده باشه...

بچه اش رو فدا کرده باشه...

اونم نه یه بچه ی معمولی... یه بچه ی واقعا نخبه!!!

اونم نه یه بچه...

تمام بچه هاش رو...

میتونید چنین ادمی رو درک‌ کنید؟!!!

اگر واقعا بتونید درکش کنید واقعا بهتون تبریک میگم...

شما خیلی رشد یافته هستین!!!!

من دارم به خدا و بچه های بالا، این شبا التماس میکنم که بهم توفیق بدن این محبت رو درک کنم!!!

شما تونستید درک کنید؟!!!

توی بد برزخی هستم... حس میکنم خیلی وضعم خرابه...

۲ ۰۳/۰۹/۱۳

ن. .ا

نـــرگــــس ⠀

من اصلا در مخیله‌ام هم نمی‌گنجه.

حتی درجات پایین‌تر محبت رو هم نمی‌تونم تصور کنم چه برسه به این محبت رو.

هیپنو تیک

حتما نه ...

میزان عشق به عظمت معشوقه

و معشوق اصلی گاهی در سلسله مراتب برای ما مشخص نمیشه

مثلا یه بچه ای یه لباسی رو خیلی دوست داره

اینقدر می پوشه تا قدیمی بشه

قدیمی و نخ نما هم که شد بازم ازش دست بر نمی داره

گریه می کنه اگه ازش بگیرن

بعد آدم به خودش می گه خب ۱متر ۲ متر پارچه چه اهمیتی داره که اینقدر براش ناراحتی می کنه؟

میزان عشق به عظمت معشوقه ...

اون عشقی که اون بچه داره بعیده به خاطر یه لباس باشه

به خاطر قدرت و زیبایی ایه که اون لباس بهش می ده

به خاطر حال خوبیه که به خاطر راحتیش داره

به خاطر تداعی تجربه های لذت بخشیه که باهاش داره

به خاطر اینه که وقتی اون رو می پوشه خودپندارش خیلی خوب میشه(خودش رو یه پرنسس می بینه)

در اصل علت اون زیادی عشق به خاطر این هاست

ولی این ها برای ما و حتی خود اون بچه پوشیده است ... فقط می دونه اون لباس رو دوست داره .. همین.