در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

جمعه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۴۹ ب.ظ

رقابت با خدا :))

دیدید یه پسر یا دختر وقتی از کودکیش به مرور رشد میکنه و قد میکشه و رعنا میشه و میرسه به سن ازدواج و کلی هم فضائل و توانمندی به دست اورده، حالا خیلی ها بهش طمع میکنن؟!!! 

 

خدا هم وقتی یکی رو رشد بده و به انواع زیبایی ها آراسته اش کنه، بازم خیلی ها بهش طمع میکنن، اما محاله خدا بذاره این نصیب کسی غیر از خودش بشه...

 

همین قدر خدا اهل عشق بازیه و سرش بابت این مسائل درد میکنه...

قبل از اینکه روی کسی زوم کنید ببینید خدا روش زوم کرده یا نه...

چون از چنگ هر کسی بتونید درش بیارید، از چنگ خدا نمیتونید

:)))

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳/۱۲/۱۰
ن. .ا

نظرات  (۶)

اینا همون آدمایی اند که خدا در جواب تعجب فرشتگان در لحظه خلقت انسان فرمود :" من چیزهایی میدونم که شما نمیدونید " ...

در دوره ای که حیوان صفتی  شاخصه حیات آدمها شده ، امثال سید حسن همون نور توی تاریکی بودند . ولی خب آیا این تاریکی عادلانه است ؟ 

پاسخ:
سلام سجاد
اول که متوجه منظورت از سوال اخرت نشدم

دوم اینکه اون زمانی که نصرالله و حزب الله و جبهه ی مقاومت رو زیر سوال میبردن هم تقابلی میکردی؟
۱۰ اسفند ۰۳ ، ۱۸:۴۳ خانم الفــ

خیلی قشنگ بود... 

یکبار بعد کلاسی، دوست عزیزی از استاد پرسید "چیکار کنم برای شوهرم دوست داشتنی بشم؟"  چون اون خانم اهل علم بود استاد فرمود به خودت بپرداز...خودت رو زیبا کن با علم و عمل، دلها به سمتت جذب میشن...

چند وقت پیش بعد سه سال احوالش رو پرسیدم گفت " الان دیگه تمام توجه شوهرم به منه ولی من اصلا حواسم این جاها نیست" :)

پاسخ:
سلامت باشید
میدونید با خانم الف جدید یا روچک 2 بیشتر ارتباط برقرار میکنم چون دنیا و مسائلش بیشتر محاصره اش کرد و این خودش نشانه ای هست برای اینکه توقع وحدت عمیق تری داشته باشیم از شما...

و دوم اینکه من تا حالا توفیق استفاده از محضر استاد یزدان پناه رو نداشتم اما خیلی خوشحالم که از این کانال دارید مباحث فلسفی و عرفانی رو دنبال میکنید... حتما توفیق بزرگی بوده برای شما...

ان شا الله دست ماها رو هم بگیرید

متوجه منظور سوالتون نشدم 

پاسخ:
منظورم از سوال این بود که سید حسن نصرالله رو باید در مجموعه مقاومت دید...
در تفکر مقاومت دید...
همونطور که حاج قاسم رو باید در تفکر مقاومت دید...
این یک مجموعه هست... این یک تفکر و مکتب هست...
این تفکر و مکتب، حاج قاسم تربیت میکنه... سید حسن تربیت میکنه... عبدالمک بدرالدین الحوثی تربیت میکنه... زکزاکی تربیت میکنه...

مهمتر از خود سید حسن و حاج قاسم، اندیشه و تفکر جبهه ی مقاومت هست...
و ما وظیفه داریم گاهی عَلَم این تفکر و مکتب رو تبلیغ کنیم...

اگر اهل نشر این تفکر بودیم... اگر از این تفکر دفاع کردیم، ما هم سهم داریم در اجر اونها...


۱۱ اسفند ۰۳ ، ۲۱:۳۱ خانم الفــ

همه تغییرات و چرخش بزرگ زندگی من، بعد از زلزله هزار ریشتری! بود که افتاد به زندگیم و تمام شئوناتِ وهم‌ساخته رو که به قول خانم آرین، توی ظروف چینی برای خودم چیده بودم توی سفره، پودر شد... در یک چشم بهم زدن... خیلی تلاش بیهوده کردم که چینی ها رو بند بزنم، یه جا دیگه خسته و تسلیم شدم...گفتم خودت خراب کردی، من اگه بخوام دوباره خودم بسازم، بد در میاد...خودت بساز...

 

هنوز پس لرزه ها هست...هنوز گاهی یه چینی رو برمیدارم و مدتها سرگرم بندزدنش میشم..ولی این وسطها میفهمم که خدا راهی رو باز کرده که اونجور که میخواد بسازه... و گاهی سعی میکنم قدر بدونم..

 

ان شالله استفاده کنم... امیدوارم قدر بدونم... 

توفیقاتتون روزافزون ان شالله...

پاسخ:
ما آدمی زاد هستیم خانم الف...
و مثل بابامون آدم، روزی باید از اون بهشت در سیر نزولمون هبوط کنیم...
این هبوط برای ما رنج ها داره...
در مورد اون شجر میشه در سطوح مختلف تفسیر و تاویل کرد اما متناسب بحث خودمون، تقرب به اون شجر، همونطور که از اسمش پیداست انسان رو وارد وادی تشاجر میکنه
وارد وادی کش و مکش دنیا میکنه، هابیل داره، قابیل داره...
رهاورد این هبوط چیه؟
حالِ انی کنت من الظالمین...
حالِ توبه...
حالی که در اون بهشت اولیه پیدا نمی شد...
نتیجه ی این حال چیه؟!!

صعود به مقام صفی الله ی
مقامی که باز هم در اون بهشت اولیه درکی ازش وجود نداشت...

زندگی آدمی زاد همینه...
نمیشه مثلا انسان بره استخر، بعد بگن اینجا همه امکاناتی هست، فقط آب نداره این استخر...
آبِ دنیا هم درگیری ها و تشاجر و تزاحم ها و تضاد هاش هست...

و این موضوع پایان نداره...
انسان موحد نمیشه مگر اینکه تضاد ها و تزاحم ها در ظاهر زندگیش زیاد میشه...
موانع زیاد میشه...
حتی آزارها زیاد میشه...

ان شا الله خدا آتش این دنیا رو برای شما بردا و سلاما کنه...

۱۲ اسفند ۰۳ ، ۱۶:۲۸ خانم الفــ

واقعا شیفته این نقشه‌های الهی هستم. درست میفرمایید... حالا یا واقعا خیلی درد داره یا من خیلی آستانه تحملم پایینه....

ولی در هر صورت واقعا باور دارم که بت‌شکن بزرگی داریم که فداش بشم با تبرش ایستاده و تمام‌بت‌ها رو یکی‌یکی میشکنه.‌‌... کاش این قاعده دنیا رو زودتر یاد گرفته بودم

 

ان شالله متصف و متحد بشید /بشیم به صفات الهی‌‌‌‌...

پاسخ:
اینکه خدا فرمودن لایکلف نفسا الا وسعها...
به نظر من این تکلُفِ در محدوده ی وسع، صرفا برای حفظ شاکله ی انسانی هست...
اما اگر کسی بخواد علاوه بر حفظ اون شاکله ی انسانی، مراتب بالاتری رو هم تجربه کنه خب اون کاملا اختیاری هست چه بسا دلسوزانی در مراتب بالاتر بگن دنبال دردسر نباش...

یه بحثی داریم، تحت عنوان وسع و طاقت...
حرکت در محدوده ی وسع وجودی، سختی داره اما هم گریزی ازش نیست هم فشار جانفرسایی نداره...
ولی اگر کسی بخواد وارد وادی های عمیق تری مثل توحید بشه، باید از محدوده وسع عبور کنه و وارده محدوده ی طاقت بشه...

مثالی اون سالها براش میزدن استادمون که خیلی دلچسب بود:
میگفتن: لیوان رو تا لبه اش که آب بریزی، محدوده ی وسعش هست... امن هست
اما شاید یک میلیمتری هم میشه بیش از لبه اش آب رو در خودش نگه داشته باشه و اون به خاطر کشش سطحی اب هست...
میگفتن اون یک میلیمتر میشه آستانه طاقت لیوان...
و طاقت ، وسع ساز هست...
یعنی انسان تا مسائلش وارد آستانه طاقتش نشن، افزایش وسع پیدا نمیکنه...

و ما برای اینکه سعه ی وجودی پیدا کنیم، قطعا یه وقتایی سختی ها وارد آستانه ی طاقتمون میشه...
اینا رو که میبینیم میگیم درد داره...

ان شا الله خدا برای خودش نگهمون داره 
۱۵ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۴۱ خانم الفــ

توضیحاتتون به لطف خدا خیلی گره گشایی کرد از بعضی مسائل ذهنم...

ممنونم

ان شالله خدا برای خودش ما رو تربیت و هدایت کنه

پاسخ:
فکر میکنم طبرسی در تفسیر مجمع البیان میگن: (ایشون اهل اشاره به نکات عرفانی در نوشتن تفسیر بودن)
علت اینکه پیامبر در چینش سوره ها، سوره توحید رو بعد از سوره ی تبت قرار دادن اینه که انسان به توحید نخواهد رسید مگر از کتل و مانع ابولهب ها رد بشه و عبور کنه...
حیفم اومد اینو نگم
ببخشید که زیره به کرمان میارم
ولی حسن گفتگو همینه، رزق دو طرفه داره
برای منم خیلی مفید بود
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی