بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

سلام خوش آمدید

تقوا و نظم

سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۴، ۰۹:۱۹ ق.ظ

چندین سال پیش در مورد توجه به ملکوت بر اساس مباحث منطقی و فلسفی حرفی رو شنیدم از استادی... که خیلی به لحاظ علمی مسرور شدم...

انگار یک کشف بزرگ بود برام...

اما اون بحث یه حلقه ی مفقوده ای داشت که پیداش نمی‌کردم...

اون بحث سیر تفکر رو بررسی میکرد... در منطق و فلسفه در موردش حرف زده میشه... این استاد میفرمودن وقتی بعد از مواجهه با مجهول به سمت معلومات قوه ی واهمه و خیال نرید و وجه نفس رو به سمت عقل بگیرید، پاسخ اون مجهول رو از بالا دریافت میکنید...

رو کردن به سمت معلومات قوه واهمه خب چون سیر تفکر هست، می‌فهمیدم یعنی چه... اما گرفتن وجه نفس به سمت عقل، برام مفهوم و ملموس نبود که این یعنی چجوری؟!!

به نظرم این بخش از فرمایشات اون استاد داره برام روشن و شفاف میشه...

یعنی دارم درک میکنم رو کردن به عالم عقل یعنی چی...

نه اینکه الان بلد باشم... مثل این میمونه که کسی تازه راه و مسیر به باشگاهی رو یاد گرفته باشه... حالا تا بره اونجا...

تازه اگر قبول کنن ثبت نامش کنن...

بعد از ثبت نام... اگر توی تمرینات کم نیاره...

اگر مراقبات غذایی رو انجام بده...

اگر صبر لازم رو داشته باشه...

مثلا بعد از فلان مدت استمرار می‌تونه در اون ورزش بهره ای داشته باشه...

 

و اما رو کردن به عالم عقل...

لازم نیست ما به لحاظ ذهنی تلاش خاصی بکنیم... 

امیرالمومنین فرمایشی در نهج دارن که همه خوندید:

توصیه به تقوای الهی... و نظم در امور...

یقین بدونید در جامعه ی ولایی، محاله نظم بدون تقوا شکل بگیره...

مثال بزنم:

حتما همه نظم شدید امام خمینی رو در زمانی که در نجف بودن در زمان رفت و آمدشون برای کلاسها و دقیقا سر ساعت بودنشان رو شنیدید...

این نظم، یک نظم ساعتی نبوده... هر چند ساعتش هم دقیق بوده...

اما پشتوانه اش ساعت نبوده...

یعنی چی؟!!

مثال دیگه بزنم:

ویدئویی دیدم از یکی از عالمان ذوالفنون عصر ما...

رفته بودن توی مسجدی نماز بخونن ( نماز جماعت بوده و ایشون هم امام جماعت بودن و تمام مامورین هم همه روحانی بودن).. فرشها و سجاده ها همه به سمت قبله بود...

اون عالم از متصدی مسجد پرسیدن، قبله کدوم طرفه؟

متولی مسجد که یک روحانی بود، جهت قبله رو نشون دادن...

این عالم تاملی کرد... لبخندی به متولی زد و گفت مطمئنی؟

متولی ظاهراً می‌گفت بله و...

دوباره این عالم کمی تأمل کرد و رو به قبله ای که در مسجد مشخص کرده بودن ایستاد و در نهایت جهت قبله ی خودش رو کمی متفاوت تر از قبله مسجد انتخاب کرد و شروع کرد به خواندن نماز...

( ایشون خودشون بحث تعیین وقت و قبله دارن و اونجا میگن که این قطب نماهای دیجیتال و الکترونیکی خطا دارن و علت علمی اش رو هم بیان میکنن چرا اینها ممکنه اندکی خطا داشته باشن...)

و البته خود این عالم حدود ده سال تقویم نجومی مینوشتن که یکی دوبار طبق محاسبات دانشگاهی بعضی از اساتید دانشگاه به تعیین بعضی از زمانهای ایشون ایراد گرفتن، اما زمان اون واقعه که رسید، اون اساتید دیدن حق با این عالم بوده و اونها اشتباه محاسبه کرده بودن...

غرض اینکه این عالم از دقت علمی فوق العاده ای برخوردار بودن اما اون جهت قبله در مسجد، بر اساس کدوم ادوات قبله یابی انجام شد؟

چرا این عالم در جهت قبله ی اون مسجد نماز نخوندن؟!!

 

اینکه میگم اون منظم بودن امام در ساعت رفت و برگشت بر اساس ساعت ظاهری نبوده...

اینکه این عالم دینی که خودشون استاد مسلمی در علم نجوم و هیئت بودن و بدون هیچ ادوات قبله یابی تشخیص میدن جهت قبله ی مسجد اشتباست...

اینها از کجا نشأت میگیره؟!!

 

می‌دونم به عده از این حرفا خوششون نمیاد...

ولی چاره ای نیست... اونها نهایتا میان یه امتیاز منفی میدن یا دو تا انگ به من میچسبونن و میرن... اما بذارید این حرف گفته بشه... تا شاید کسی روش اندیشه کنه...

 

پرسیده بودم از کجا نشأت میگیره؟!!

بذارید در جواب این سوال، یه سوال جدید طرح کنم:

میتونید تصور کنید نظم بدون تقوا، چه خروجی ای داره؟!!

تصورش سخته...

چون نیاز به تحلیل زیادی داره...

ولی من یک حرفی رو اینجا میگم از من قبولش نکنید... فقط به عنوان یک گزاره باهاش روبرو بشید و روش فکر کنید...

 

نظم در نظام هستی دو تا منشأ داره...

منشأ حق و خیر

منشأ شر و باطل

 

اهل حق هیچ وقت نمیتونن با نظم گروه دوم کارشون رو به انجام برسونن...

گروه دوم هم اصلا توفیق درک و تحلیل و آنالیز نظم گروه اول رو پیدا نمیکنن...

 

لذا خیلی از آشفتگی های زندگی ما...

خیلی از نابسامانی های زندگی ما...

خیلی از گره های زندگی ما...

زیر سر اینه که خواستیم با نظم گروه دوم ، به زندگیمون سامان بدیم...

 

من یک مثال بزنم:

زمان خدمت سربازیم برای نماز صبح یه ساعت رومیزی داشتم زنگ میذاشتم ۲۰ دقیقه قبل از اذان زنگ میزد... بیدار میشدم و نمازم رو می‌خوندم...

یه روز یکی از بچه ها بهم اعتراض کرد که صدای زنگ ساعتت بد خوابم می‌کنه...

( البته به محض اینکه صدای زنگ در می اومد قطع میکردم، شاید یک ثانیه زنگ میزد و من قطع میکردم)

وقتی ایشون بهم تذکر دادن، دیگه زنگ نذاشتم... شب قبل از خواب اراده میکردم ( از خدا میخواستم) مثلا ساعت ۴.۲۵ دقیقه ی صبح بیدار بشم... و خدا گواهه دقیقا در اون ساعت هشیار میشدم...

این برای خودم هم مثل معجزه بود...

وقتی اون هم خدمتی بهم گفت زنگ ساعتت اذیتم می‌کنه... از قبل نمی‌دونستم میشه همچین کاری کرد...

انگار تمام ابزارهای منو برای بیدار شدن از من گرفته بودن... اون شب قبل از خواب به ذهنم رسید از خود خدا و ملائکه بخوام بیدارم بکنن...

و شاهد این گشایش شدم...

و روزهای بعد هم همین کار رو میکردم...

 

حالا بریم فکر کنیم به نظم گروه اول...

خاطرتان رو جمع کنم... این کشور، کشور ولایته... شماها هم اهل ولایتید ان شا الله...

نظم گروه دوم فقط سرنوشت شما رو شبیه سرنوشت قوم بنی اسرائیل در موضوع سرگشتگی در بیابان و صحرا می‌کنه...

 

نظم گروه دوم شاید در بعضی کشورها و در بعضی زندگی ها در کشور خودمون جواب بده... اما برای اهل ولایت اون نظم جواب نمیده...

 

وقتی به اینجا میرسم، موضوع اصلی تازه شروع میشه...

تقوا یعنی چی؟!!!

بچه ها، همه چیز در تقواست...

و خدا خیر در وجود ما ببینه، به ما میچشونن نظم گروه دوم چقدر ترسناکه برای ما...

دیگه روشن تر از تاریخ چکی که میکشیم که نداریم...

حتما منابعش رو پیش بینی کردیم که در اون تاریخ چک دادیم دیگه!!!

به خدا اگر خیری در تو ببینن و بر اساس نظم گروه دوم تاریخ و مبلغ چک رو نوشته باشی، ذلیلت می‌کنه نظام هستی...

 

بیاییم به تقوا فکر کنیم...

تا بتونیم نظم رو به زندگیمون برگردونیم...

  • ن. .ا

نظرات (۱۱)

نگاه جالبی بود.‌ ولی فکر می‌کنم نیاز به توضیح و انسجام بیشتری داره. بنده متوجه نشدم، چرا ما نمی‌تونیم با نظم گروه دوم زندگی رو سامان بدیم؟ منظورتون رسیدن به اهداف غیرمادیه؟ اگه منظور مادی باشه، که همون نظم دوم هم خیلی جاها پاسخگو بوده، چون بالاخره این عالم یه سیستم علت و معلولیه. 

پاسخ:
واقعا ممنونم
هم از شما و هم از خانم دزیره...
چون مشارکت و سوالتون کمک به شفافیت بحث می‌کنه...

در مورد انسجام، خب من مدتیه شرایط مطلب گذاشتن با کامپیوتر ندارم... 
با گوشی هم از من زمان میگیره... بیش از این نمی تونستم طولانیش کنم...
لذا پیامهایی مثل پیام شما و خانم دزیره به شفافیت محتوا خیلی کمک میکنه

نظم دوم در یک شرایط خاصی پاسخگو هست... به صرف نظم بودنش، علاج نیست...
مثال میزنم:
شما برای خرید یک قالب پنیر، نیاز به ۱۰۰ تومن پول دارید...
این صد تومن رو به هر جا ببرید پنیر و بهتون میدن...
به هر روشی هم ۱۰۰ تومن رو بدست بیارید و ببرید فروشگاه، بازم کسی با روش شما کاری نداره... بازم پنیر رو می‌خرید...
اما آیا اثری که باید اون پنیر در جسم شما و در روح شما بذاره... تفاوتی نمیکنه که از کدوم روش پولش رو بدست آوردید؟!!

ما در روایات مون هم داریم که هر کاری رو با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنید...
اگر بسم الله نگید و شروع به غذا پختن بکنید، آیا غذا خراب میشه؟!!
یا نمیشه خوردش؟!!
هم میشه خورد... هم خراب نمیشه...
علت تاکید روایات به شروع با بسم الله چیه؟!!!
چرا در انجام فعل، میگن بگو بسم الله...
در نیت کردن هم میگن قصد قربت کنید...

در وعده دادن هم بگید « ان شاالله»
این تاکیدات برای چیه؟!!
خب وقتی نظم به خودی خود می‌تونه امورات رو پیش ببره چرا در فعلش سفارش به بسم الله شده
در نیتش سفارش به قربت الی الله شده
در پیش بینی و آینده نگری اش هم توصیه به ان شا الله شده

من این سوالاتی چالشی نیستا!!!
از باب تفکر عمیق تر هست...

یه اصلی رو بهش اعتقاد دارم:
هر چیزی غیر از خدا و سلسله ی ولایت، برای شما اطمینان خاطر بیاره، در جبهه حق نیست...
حتی ابزارها هم با اونکه برای خدمت به ما هستن، باز هم با اون سه مورد نیت، فعل و آینده نگری، منافاتی ندارن...

مسئله سر اینه که به این سه مورد عمیق تر فکر کنیم...

یه بخشایی خیلی سوال ایجاد میکنه بحثتون ... 

ابزارهای مدرن میتونن در خدمت نظم اهل حق هم قرار بگیرن، به نظرم اون چیزی که شما فرمودید نیاز به یه درجه ای از تقوا داره که شاید من نوعی برم تستش کنم و نتیجه نگیرم و تو ذوقم بزنه ...مگه سنت خدا این نیست که کار با ابزار پیش بره؟ 

پاسخ:
استفاده از ابزار مدرن منافاتی با بحث من ندارن
من دو نکته رو در پاسخ شما بگم:
اول چون گفتید درجه ای از تقوا...
بدونیم خدا دین و دستوراتش رو برای عرفان و بچه های بالا نیاورده...
برای من پائین شهری و روستایی  کم سواد هم هست...
لذا هم راهکار راحت داره... هم پیچیده نیست...

من اشاره کردم به شروع هر کاری با بسم الله...
حالا بریم نکته دوم:
چرا پیامبر فرمودند کار بدون بسم الله ابتر میمونه؟!!!
این همه کار انجام میشه، منظم و دقیق..و به انجام هم میرسه... بسم الله هم نگفتن..
یعنی چی کار بدون بسم الله ابتر هست؟!!!
روی این هم شما و هم خانم هومورو و هم خودم فکر کنیم...

خواهش میکنم. ممنونم از توضیحاتتون. 

ایرادی نداره منم تقریبا همیشه با گوشی می نویسم و پست میذارم و میدونم سخته. 

فکر میکنم محل اختلاف در تعریف «نتیجه»ست. چیزی که شما می فرمایید درسته، یعنی اگه بخوایم از منظر حقیقی و هدف اصلی خلقت بهش نگاه کنیم راهی جز تقوا وجود نداره. 

ولی زمانی که همین اهداف دنیایی معمولی مثل رسیدن به جایگاه شغلی، تحصیلی، یا هرکاری که نیاز به استمرار داره رو منظور میگیریم، خب نظم به تنهایی هم خیلی وقتا جواب میده! خیلی از پیشرفت هایی که بسیاری از کشورهای ملحد بهش رسیدن ناشی از همین تلاش و نظمه. درسته این نکته مهمه که در صورت رسیدن به نتیجه مادی، باز هم بدون تقوا اون نتیجه در جهت درست خودش و شاید به اون کیفیتی که باید باشه نیست، اما خب بی اثر هم نیست. چون همونطور که خانم دزیره هم گفتند خدا کار رو با اسباب پیش می بره. عالم رو طوری خلق کرده که هر عملی محصولی داره و به تلاش نتیجه میده.

البته که برخی جاها هم تقوا در پیش رفتن کارهای مادی هم موثره. آقای بهجت (ره) میگفتند (به مضمون) به تجربه به این رسیدن که اگه واسه نماز اول وقتشون خوب وقت بذارن، اون درسی که نیاز به یک ساعت مطالعه برای فهمش داره رو تو ده دقیقه میفهمن. اما خب ممکنه واسه یکی دیگه تقوا پیشرفت مادی خاصی هم حاصل نکنه! چون محاسبات حکمتش پیچیده ست.

درکل به نظرم باید ابتدا نتیجه رو تعریف کرد.

پاسخ:
کاری به هدف خلقت نداریم...
یعنی مرکزیت نداره در بحث ما...
چیزی که شما بهش میگید نتیجه... من اسمش رو می‌ذارم برکت...
شما میتونید با پولتون ماشین خوب، خونه خوب بخرید...
زحمت کشیدید... وقت گذاشتید... فکر کردید...
عرق ریختید... با نظم و برنامه ریزی...
نتیجه؟!!
خونه ی خوب...
ماشین خوب...
رفاه بهتر...
سوال اینجاست:
اینها برای شما مبارک هم هست؟!!!
برکت هم آورده؟!!
اونها اسبابی شدن که به خدا نزدیکتر تون بکنن؟!!
اگر  مبارک نبوده...
شما در دامن نظمی رفتید که رشدی برای شما نیاورده...
فقط بیشتر گرفتار مناسبات اسباب کرده شما رو...
خروجی اش رفاه بوده اما آرامش نیاورده...
و برای اهل حق، حتی گره هم ایجاد می‌کنه...

من منکر این نیستم که نظم بدون تقوا هم خروجی داره...
اما باید خروجی اش تعریف بشه...
ولی توی متن گفتم:
نظم بدون تقوا، برای اهل ولایت، خروجی ای که برای غیر اهل حق دارن رو هم نداره..
یعنی غربیه با نظم بدون تقوا می‌تونه یه ساختار تمدنی ولو الحادی درست کنه... اما برای اهل ولایت همین هم اتفاق نمی افته...


فکر می کنم هردو تقریبا داریم یک حرف رو می زنیم.

اما درباره پراگراف آخر صحبتتون، میشه دلیلش رو بگید؟ و اگه منبعی در این باره هست لطف کنید.

پاسخ:
چون اهل حق، اگر برن دنبال نظم بدون تقوا، دچار کفران نعمت ولایت شدن...
و کفران نعمت ولایت، تاوان داره... عقوبت داره...

ممنونم :)

پاسخ:
پاسخم به خانم دزیره رو هم بخونید لطفا
  • نـــرگــــس ⠀
  • اتفاقا منم می‌خواستم یه مطلب در حوالی این موضوع بنویسم.

    مثلا تصمیمم این بود که صبر کنم و اول تلاش بیشتری کنم که به تحقق نزدیک‌تر بشه بعد بنویسم.


    ولی مطلب شما خیلی زیبا بود. 

    حالا شاید من هم بعدا نوشتم. 

    پاسخ:
    هر وقت صلاح میدونید بنویسید
    ان شا الله خدا به تلاشتون برکت بده

    سوال قابل تاملی پرسیدید. 

    و باید بگم واقعا نمی‌دونم!

    پاسخ:
    من از دیروز تا الان بهش فکر کردم
    روایت داریم تمام قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده
    قرآن ۱۱۴ سوره داره که ۱۱۴ عدد اسم «جامع» هست...
    قرآن جامع هست...
    و این جامعیت در بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده...

    حتی علامه حسن زاده در کتاب دفتر دل خودشون، ۱۹ تا قصیده به عدد حروف بسم الله الرحمن الرحیم دارن که با بسم الله شروع میشه
    یکی از اونا اینه:
    به بسم الله الرحمن الرحیم است
    که عارف در مقام کن مقیم است

    مقام کن به زبان ساده یعنی ولایت تکوینی داشتن بر همه چیز...
    یعنی موجودیت هر چیزی به بسم الله الرحمن الرحیم قائم هست...

    حالا کلمه ی جامع مد نظرتون باشه
    من نکته ی دیگه ای رو بگم
    فرمودند هر کاری رو با بسم الله شروع کنید 
    در جسم انسان دست و پا، نشانه ی فعلیت انسان هستن...
    چون برای انجام هر کاری دست و پا ورود میکنن...
    به پنجه یک دست و پا هم دقت کنید، ۱۹ تا استخوان داره... 
    این موردی که الان گفتم برداشت خودمه و ممکنه خطا باشه...

    وقتی بسم الله جامعیت داره...
    و میفرمایند کاری بدون بسم الله شروع بشه ابتر هست
    ناقص هست...
    میتونید اون جامعیت رو در مقابل این ناقص بودن بذارید...
    مثل این میمونه کسی یه کارخونه با نظم شگفت انگیز بسازه... اما پیوست محیط زیستی نداشته باشه...
    اون کارخونه موجب بشه محیط زیست اون منطقه دچار اختلال بشه...
    جامع نبودن یعنی این...

    وقتی میفرمایند بسم الله بگید، یعنی شما با یاد خدا و با بسم الله شروع کنید ما کار شما رو و نواقص کار شما رو جبران می‌کنیم...

    حالا اشاره کنم به ادامه اون روایت که تمام بسم الله در ب بسم الله جمع شده...
     تمام ب در نقطه ب ...
    و امیرالمومنین اون نقطه هست...
    این یعنی بسم الله یه که با ولایت باشه نواقص عمل شما رو برطرف می‌کنه...
    و جامعیت میده به عمل شما...

    یه نکته هم بگم برای اینکه به سخت گیری نیافتیم
    کافیه دل بدیم به امیرالمومنین و ولایتش، و برای هر کاری بسم الله بگیم...
    همون کفایت می‌کنه...
    خودش ما رو می سازه... زندگی ما رو می سازه... کجی های ما رو برطرف می‌کنه...


    سلام

    آقای پناهیان یه بحث مبسوط داشتن تحت عنوان «تقوا طرحی برای اداره جامعه» اونجا به این موضوع رابطه تقوا و نظم اشاراتی داشتند. برای مثال توضیح می‌دادند که چرا نظم ناشی از قوانین جاری در کشورهای غربی مطلوب و آرمان اسلام نیست به دلیل تفاوت منشأ و عامل پدیدآورنده اون شکل از نظم. صحبتشون تقریبا همسو بود با این بحث شما و می‌گفتند نظمی خوبه که برخاسته از تقوا باشه و این مدل نظمه که ماندگاری داره و حتی در غیاب عنصر تنبیهی مثل جریمه هم برقرار می‌مونه. 

    هرچند نظم حاصل از تقوا هم اگر نباشه جریمه‌هایی داره ولی فضا کاملا متفاوته و درونی‌تر و عمیق‌تره مدیریتش. 

    یه نفر به من پیشنهاد داده بود که جایی برای کار رفتی اگه پرسیدن قبلا چه قدر میگرفتی اگه ده تومن حقوقت بوده بگو بیست تومن 

    من با خودم فکر کردم گفتم کسی که تقوا داشته باشه همچین پیشنهادی نمیده 

    نمیدونم از کجا فهمیده بود بهم گفت من باید این تقوا رو از ذهنت دربیارم

    قالب قبلی آتون قشنگتر بود

    با این نمیدونم چرا خوندن مطالب سخته انگاد

    پاسخ:
    راستی بابت نور ماه خانم بهتون تبریک میگم، ان شاالله قدمشون خیر و از یاران امام زمان باشن...
    و باریک الله به پدر و مادرتون...
    دیروز جایی بودم، یه آشنای سه چهار ساله رو دیدم که خیلی وقت بود ندیده بودمش... دیدم یه بچه حدودا دو ساله همراهش هست... گفتم بچه خودته؟
    گفت بله، بچه ی تو سن پنجاه سالگی منه ( حدودا پنجاه سالش بود... چهل و هشت یا چهل و نه سالش بود...)
    گفتم خیلی کار خوبی کردی... آفرین و...

    در مورد قالب، به دلم نشست...
    چند تا ویژگی خیلی خوب داره، وقتی با گوشی مطالب رو باز میکنی، کاملا فیکس گوشیتون میشه... لازم نیست چپ و راست بدیم...( یه اسمی داشت، یادم رفته)
    فونت عنوان مطالب و رنگش خیلی عالیه...
    رنگ بک گراند مطالب رو خیلی دوست دارم...

    ولی در کل به شما هم حق میدم... آدم وقتی به یه چیز عادت کرد بعدش بخواد با اتفاق جدید ارتباط بگیره، داستان داره...
    خدا می‌ذاره به حساب کفاره گناهانتون این سختی رو
    :)

    سلام

    با خوندن پستتون این نکته ها برام مرور شد نمی‌دونم در نهایت ب نکته مد نظر شما ربطی دارن یا بهش میرسن یا نه :

     نظم امرکم ک حضرت امیر در نهج البلاغه میفرمایند ، به موضوع امر ولایت اشاره داره نه نظم امور معمول زندگی

    حالا این که شما اشاره کردید نظم منشاء ش تقوا هست ، انگار این موضوعات با هم یک سری هم پوشانی هایی دارند 

    حضرت آقا تو کتاب طرح کلی حدیثی رو مطرح میکنند با این مضمون: در جامعه ولایی حتی انسان فاسق وضع بهتری داره از انسان متقی در ولایت طاغوت 

    یک بار یکی از آشنایان ما ک ساکن آمریکا هستند داشتند از نظم فوق العاده مردم در اونجا صحبت میکردند، مادربزرگ من وقتی این حرفا رو شنیدن گفتن: اونجا جامعه ظلمه که اونطور منظم هستن اما ما تو جامعه خودمون به مردم اختیار میدیم ... 

     

    اون بیداری بدون ساعت و فقط با درخواست خدا رو من هم تجربه کردم 

     

    در نهایت برداشتم این بود: در جامعه ای با ولایت الهی، که جهت گیری کلی درست هست، در جهت گیری های جزئی زندگی هم راحت تر میشه ب نتیجه رسید ...

     

    اما اون نکته ای ک فرمودید نمیشه گروه اول با روش گروه دوم ب نظم برسه یاد این افتادم ک چطور وقتی میخوان پیشرفت اقتصادی در جامعه ما رو با نسخه های غربی محقق کنند چطور همه چیز پیچ در پیچ میشه و گره میخوره در حالی ک شاید اون نسخه غربی لااقل در ظاهر در همون کشورهای غربی نتیجه بخش بوده باشه

    انگار حساب و کتاب های ما با دیگران فرق داره، انگار ما چون ب واسطه زندگی در جامعه ولایی در بستر تربیتی الهی قرار گرفتیم و خدا ی جور دیگه ازمون انتظار داره همه چیز برای ما متفاوته...

    پاسخ:
    سلام
    روزتون بخیر
    نظری که فرمودید، تمام بخش های رو قبول داشتم و خواستم نکته ای اضافه کنم اما تمرکز کافی نداشتم...
    لذا راهش کردم سر فرصت برگردم بهش...
    که انگار نمیشه چیزی به فرمایش شما اضافه کرد، گفتنی ها رو گفتید
    :)))
    لذا اومدم عذرخواهی کنم بابت تاخیر در پاسخ دادن...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    شاید همین چند خط در این صفحات مجازی...
    بالا ببردمان
    یا پائین بکشاندمان...
    یادم نرود عالم محضر خداست...
    .
    .
    .
    اینجا کسی می نوشت که دوست داشت به چشم تو بیایید...

    طبقه بندی موضوعی