در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۰۰ ق.ظ

باجه هشت_۲

خیلی دلم میخواد خانمهای متاهلی که این مطلب رو میخونن جواب این سوالم رو بدن:

 

اگر همسرتون خودش بهتون پیشنهاد بده که با هم برید بیرون از خونه غذا بخورید (مثلا رستوران یا فست فودی) با اینکه خودتون بهش پیشنهاد بدید که با هم برید بیرون برای غذا خوردن چه تفاوتی داره براتون؟ (با فرض اینکه غذا خوردن بیرون از خونه رو برای تنوع دوست دارید)

 

اگر همسرتون قبل از تعطیلات برنامه مسافرتی (یک سفر تفریحی_ بازم با فرض بر اینکه سفر تفریحی اعم از دور یا نزدیک، فضای سبز یا زیارتی رو دوست دارید) را بهتون پیشنهاد بده، با اینکه خودتون بهش پیشنهاد بدید چه تفاوتی داره براتون؟

 

اگر همسرتون خودش در روز وقت بذاره برای صحبت کردن با شما، با اینکه شما بهش بگید بیاد بشینه تا کمی گپ بزنید ( هر موضوع مهم یا غیر مهمی) چه تفاوتی داره برای شما؟

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۰۵
ن. .ا

نظرات  (۹)

فرض کنید خسته کوفته گشنه تشنه از سر کار اومدید خونه 

در رو که باز میکنید می‌بینید سفره رنگین و خوش عطر پهنه و غذای مورد علاقه اتون که خیلی هوس کرده بودید آماده است 

 

 

تو فرض دوم گشته تشنه خسته کوفته می‌رسید خونه 

می‌بینید هیچ غذایی رو گاز نیست هیچی پخته نشده، خانومتون دراز کشیده و داره نت گردی می‌کنه. بعد در حالی که دارید ضعف میرید از همسرتون خواهش میکنید فلان غذا رو بپزن

ایشون هم نه نمیارن و بلند میشن و شروع میکنن به آماده کردن غذا

 

 

 

این دوتا برای شما فرق داره یا نداره؟ 

برای خانوما هم همینطوره :)

پاسخ:
ممنونم که از قدرت ذهنتون استفاده میکنید و سعی میکنید تصویر رو مردونه کنید و به خودم برگردونید...
اما این کار هدفم از نوشتن این مطلب رو پیش نمیبره...
من نیاز دارم مشخصا پاسخ شما رو از سوال خودم بخونم...

اگر قرار بود تصویر خودم رو مکتوب کنم توی همین مطلب مینوشتم...
مثلا یکی از بزرگواران توی خصوصی وصفشون رو نوشتن الان توی نظرات منتشرش میکنم

پاسخ یکی از مخاطبان در خصوصی:

سلام

اگه پیشنهادها از طرف همسرم مطرح بشن، احساس می‌کنم از سر محبت و توجه ایشون به منه، اگر خودم بگم حس می‌کنم آوویزونشم و دارم یه چیزی رو بهش تحمیل می‌کنم و یه استرس پنهانی دارم بابت اینکه همه چی خوب پیش بره و ... مسئولیتش انگار با منه اونوقت..

سلام، اگر از سمت خودم مطرح بشه و قبول کنن خوشحال می‌شم، چون قراره تنوعی ایجاد بشه و با هم وقت بگذرونیم و فراغتی داشته باشیم.

اما اگر از سمت ایشون باشه خوشحال‌تر میشم چون موارد بالا هست به علاوه‌ی توجه و محبت بیشتر.

پاسخ:
سلام

هوم... از اختیار خودش  استفاده میکنه و از وقت خودش میگذره در جهت ساختن یک محیط دو نفره...
یعنی از داشته هاش (اختیار_ وقت) برای شما خرج کرده... و این شما رو خوشحال کرده...


حالا یه سوال مسخره هم بپرسم:
همسر شما هیچ وقت تحقیرتون نمیکنه... 
آیا تحقیر نشدن توسط همسر هم به اندازه ی فضا ایجاد کردن دو نفره توسط ایشون خوشایندی داره برای شما؟

سلام

هرچی فکر کردم دیدم برام فرقی نداره.

شاید یک دلیلش اینه که من کلا این اوقات دوتایی رو دوست دارم و خیلی درگیر این نیستم که کی پیشنهاد داد. شاید هم به این دلیله که همونقدر که خودم پیشنهاد میدم، ایشون هم پیشنهاد میدن؛ یعنی این تو ذهنم نمیاد که مثلا نشد این مردی خودش دست ما رو بگیره یه جایی ببره:)

ما حدودا سه ساله عقد کردیم و یک سال و نیمه که زیر یک سقفیم.(گفتم شاید تجربه و عمر رابطه تاثیری داشته باشه) 

پاسخ:
سلام
خب من جای اطرافیانتون بودم به همسرتون میگفتم دو سه ماهی بذار همه اش خودش پیشنهاد بده برای فضاهای دو نفره...
تا نگاهش از حالت عادت زدگی خارج بشه

این "مردی" هم خطاب جالبی بود... یاد فیلم پایتخت افتادم و یاد وطن کردم

سلام 

متاسفانه نمیرسم خیلی عمیق بهش فکر کنم، ولی در حد همین یکی دو دیقه فکر کردن، به نظرم جواب این سوال خیلی بستگی داره به خصوصیات همسر، مثلا چون همسر من اهل سفر و رستوران رفتنه، برای من فرقی نداره کی پیشنهاد بده، ولی مورد آخر برام فرق داره چون همسرم زیاد اهل حرف زدن نیست، و اینکه پیشنهاد بده برای گپ زدن برام اتفاق مهمیه

پاسخ:
سلام
سوال منم سوال عمیقی نیست
خیلی مشخصه... 
در حد همین جوابی که دادید رو میخواستم...

یک اتفاق مهم

فکر می‌کنم کمتر خوشاینده، شاید چون احترام گذاشتن جزو بایدهای ماست ولی بیرون شام خوردن نه

پاسخ:
عالی بود...

یعنی مشخص بود که چنین جوابی میدید...

منم موافقم

سلام

با فرض اینکه هر سه تای این موضوعات برای من اهمیت یکسانی داشته باشن اگه خودش بگه خوشحال تر میشم چون خیالم راحته که آمادگی اش رو داره و لذت بیشتری می‌برم تا اینکه خودم بگم. 

ولی بازم اگه خودم بگم و قبول کنه ، با اینکه شرایطشو نداره، بازم خوشحال میشم چون اصلش اون محبته است. که بخاطر شادی من یه کاری کرده. 

 

پاسخ:
سلام
ممنونم از مشارکتتون
حالا اینو هم تصور کنید که برای این موضوعاتی که براتون مهمه (با فرض مهم بودن) همیشه باید شما پیشنهاد بدید
این موضوع حس خاصی رو بهتون منتقل نمیکنه؟

اینکه تا شما نگید ایشون پیش قدم نمیشن... 
۰۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۱۴ صـــالــحـــه ⠀

سلام 

من تو چیزهایی که توقعش رو ندارم اگر همسرم پیشنهاد بده خیلی خوشحال میشم. فرقی نداره چی باشه. اگه توقعش رو نداشته باشم بیشتر از وقتی که خودش پیشنهاد قابل تصوری رو بده خوشحال میشم.

مثلا اگر توقع نداشته باشم که من رو ببره سفر به ولایت پدری‌ام و خودش هم همراهمون بیاد (همیشه خودم و بچه‌ها بودیم بدون خودش)، بی‌نهایت مایه مسرت و شادی‌ام میشه.

توقع نداشتن برای من  یعنی توی ذهنم نمیارم و مدام سبک سنگین نمی‌کنم... یعنی حتی توی ذهنم هم از همسرم اون درخواست و اون چیز رو نمی‌خوام.

یا مثلا برای من قابل تصور هست که خانوادگی بریم رستوران. اگه من پیشنهاد بدم، خوبه، مخصوصا اگر بعدش ازم تشکر کنه. ولی اگر خودش پیشنهاد بده و هماهنگی‌هاش رو انجام بده و ... خیلی بیشتر بهم می‌چسبه گرچه نگران هزینه‌اش بشم. ولی اگر مثلا بگه بچه‌ها رو بذاریم پیش کسی تا دوتایی بریم بیرون.... این عالی‌ترینه. چون معمولا اونه که براش این چیزا موضوعیت نداره و فاز نگرانی برای بچه‌ها برمیداره و ...

حتی اگر در این زمینه خیال‌پردازی هم کنه و اصلا امکان عملی کردنش تا سال‌ها هم نباشه... تا مدت‌ها در خاطر من می‌مونه و شیرینی‌اش برام کم نمیشه.

پاسخ:
چقدر نظرات این مطلب برام یقین اور بود و همینطور نظرات باجه هشت ۱
ان شاالله توی شماره بعدی باجه هشت بیشتر متوجه منظورم میشد

و‌چقدر پاراگراف آخر یا خط آخر نظرتون برام زیبا و تاثیرگذار بود... خیلی زباد...
یاد فرمایش رسول الله افتادم که فرمودن:
اگر یک بار به همسرتان بگوئید دوستش دارید هرگز از خاطرش نمی رود
فرمایش حضرت رسول صرفا دوستت دارم لفظی نیست...
بلکه همین حالتی هست که شما توی خط آخر ترسیمش کردین...
و تشخیص این موقعیت برای همسر شما میدونید چه وقتی اتفاق می افته؟
ببینید این خوشحالی و شعف شما هم برای همسر شما همچین آشکار نیست... و طبیعی هم هست آشکار نباشه... برای منم در تعامل با همسرم آشکار نیست... از جنس همون خشنودی خداست که در بین طاعات پنهانه...
کی آشکار میشه برای من به عنوان همسر؟!!
اینو باید توی شماره بعدی باجه هشت توضیح بدم...
و وقتی آشکار بشه و من اقدام کنم اون شادی همسرم و اون چیزی که شما میگید تا مدتها شیرینیش کم رنگ نمیشه انگار تمام نظام هستی در جشن و پایکوبی هستن...
از لحظات استجابت دعاست اون لحظه که شما خوشحال میشید

چرا خیلی حس بدی بهم دست میده و برام مهمه که بعد چند سال زندگی بدونه چه چیزهایی خوشحالم می‌کنه و خودش پیش قدم بشه

همون جور که اون هم همین انتظار رو از من داره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی