پسا انتخابات
خوشحالم که بعد از انتخابات خیلی زود وصل شد به محرم تا در دامن اشک کمی خودمون رو پالایش کنیم...
کمی آروم بشیم...
کمی باور کنیم که بدون صاحب نیستیم...
و اما انتخابات:
توی این مطلب که فکر میکنم هنوز تایید صلاحیت ها نیومده بود نوشتم ببینید کدوم نامزدها بیشتر اهل تبیین هست و کدام بیشتر اهل تبلیغ...
بعد از پایان انتخابات وقتی نامزدها به دیدار رهبری رفتن، در اخبار دیدم که این بخش از فرمایشات رهبری در مورد دکتر جلیلی رو گوینده مطرح کرده:
"از رویکرد تبینی شما در انتخابات تشکر میکنم..."
دوره اول انتخابات 403 یک رقابت واقعی بود...
چرا؟
چون دو قطبی نبود...
آقای پزشکیان البته خودش اعلام میکرد که من حزبی نیستم (که خوشحالم بابت این ادعاشون) اما اطرافیان حزبی و اصلاحاتی ایشون خب حکایت از جهت گیری هایا یشون داشت...
آقای قالیباف با کارنامه ای که داشت و عقبه ی حزبی ای که داشت جهت گیری های ایشون هم مشخص بود...
آقای جلیلی هم با کارنامه و برنامه هایی که داشت و عقبه ی حزبی ای که نداشت، اون هم سمت و سوی متفاوتی از دو نفر دیگه داشت...
ما توی انتخابات 3 تفکر متفاوت داشتیم... که البته نظر من این بود که قالیباف در شناسنامه به جلیلی نزدیک تر بود و در کارنامه و رزومه و عملکردها به اطرافیان پزشکیان... (حالا مهم هم نیست به کدوم نزدیک تر بود... مهم اینه که قالیباف یک پدیده ای بود که نه جلیلی بود و نه پزشکیان...)
مهم اینه که سه تفکر متفاوت پا به عرصه گذاشتن با طرفداران و پشتیبانان کاملا متفاوت...
حسابی هم رقابت کردن...
تا اینجا حق هر کدومشون بوده...
از حقشون استفاده کردن...
و نمیخوام بحث رو تنزلش بدم و کوچه بازاریش کنم بگم کی باید میرفت کنار و کی نباید میرفت و چرا فلانی نرفت یا چرا فلانی موند...
به نظرم پرداختن به این بحث ها الان اصلا مهم نیست و دردی هم دوا نمیکنه...
مهم چیه؟
پزشکیان مدافعان و پشتیبانانی داشت که دوره قبل، همتی نداشت... مثلا تمام جبهه اصلاحات اومدن پشت پزشکیان... تمام کارگزان پشتیبانش بودن... و با ژست اپوزیسیونی هم که غالبا چپی ها میگیرن، قشر ناراضی از حکومت رو هم جذب میکنن...
پزشکیان با عقبه اش که هم قدرت رسانه داشتن و هم ثروت داشتن اومدن به میدان مبارزه...
قالیباف هم هم با قدرت حزبی و هم با قدرت یک وجاهت یک سری نظامیان بزرگوارمون مثل سردار حاجی زاده و هم با وجاهت یک سری سخنرانها مثل پناهیان عزیز و مداحان اهل بیت و ....
جلیلی هم با همین کار تبینی چندین ساله اش و پشتیبانی بیشتر مردمی اش...
اینها سه تفکر بودن...
این سه تفکر در سال 92 هم حضور داشتن...
تفکر روحانی و عارف (پزشکیان)
تفکر قالیباف و ولایتی (قالیباف)
تفکر جلیلی (جلیلی)
مردم ما نسبت به سال 92 یک تغییر جهت معناداری دادن
ریزش اقبال عمومی تفکر روحانی و عارف (پزشکیان) نسبت به 92
ریزش اقبال عمومی تفکر قالیباف ولایتی (قالیباف) نسبت به 92
افزایش قابل توجه تفکر جلیلی نسبت به سال 92
اینجا شخص جلیلی هم خیلی مهم نیست... مهم اون رویکرد و مسیر هست...
مسیری که در جایی که منافع مردم به خطر بیفته نقد عالمانه میکنه... در جایی که به نفع منافع مردم رفتار بشه تایید میکنن
و فارق از اینکه قدرت دست تفکر همسو یا تفکر مخالف ما هست، از کمک های تخصصی و میدانی دریغ نمیکنن...
مسیری که به پوپولیست وقعی نمیذاره...
اگر به سمت روستا میره اعتقاد داره به اقتصاد روستا...
اگر به سمت مناطق محروم میره اعتقاد داره سرمایه های نظام در اینجاها دارن هدر میرن...
یک موضوع دیگه که خیلی خوشحالم کرد این بود که مردم ما مخصوصا قشر مذهبی ما و مخصوصا طرفداران پناهیان عزیز خیلی خوب از این امتحان بیرون اومدن...
با وجود تمام ارادتی که به پناهیان داشتن اما تحت تاثیر انتخاب و تشخیص پناهیان قرار نگرفتن...
این یعنی بلوغ...
این یعنی رشد...
این یعنی پناهیان در این سالها در موضوع تبیین موفق عمل کرد...
ببینید خیلی قابل حدس بود که قالیباف دیگه جایگاه مردمی قبل رو نداره... به خاطر بعضی از عملکردهاشون...
اما خب نگاه آقای پناهیان این بود که در شرایط فعلی قالیباف میتونه موثرتر باشه ولو نقدهایی هم بهش وارد باشه... حداقلش اینه که در زمینه قدرت مدیریت آزموده شده هست... جلیلی حتی ممکن هست که از قالیباف قویتر هم باشه اما خب هنوز مثل قالیباف میدان های اجرائی ندیده... و الان وقت ریسک کردن نیست...
اما طرف دیگر قضیه رو هم باید دید:
حتی اگر قالیباف بهترین هم بود (که حتی خود پناهیان هم همچین عقیده ای نداشت) باز هم باید مردم بر اساس رشد انتخاب کنن نه بر اساس تشخیص آقای فلانی و فلانی...
واقعیت اینه که رشد رای مردمی به تفکر جلیلی از سال 92 تا امروز ، اقبال به شخص جلیلی نبود، بلکه اقبال به تفکر ضد فساد بود...
اقبال به تفکرِ "اعتماد به ظرفیت های درون" بود
اقبال به سالها بررسی های تخصصی و میدانی بود...
اقبال به تعهد و تخصص بود
اقبال به صدق و صداقت بود...
آقای جلیلی اعلام کردن از همین امروز باید به کمک دولت جدید شتافت...
من میگم :16 میلیون (اکثریت) به تفکر پزشکیان رای دادن... باید به رای اکثریت احترام گذاشت...
باید برای رشد اون 16 میلیون هم حوصله به خرج داد...
باید کار درست دولت رو تایید کرد... و کار اشتباهش رو نقد علمی کرد...
نباید دست از تبیین برداشت...
یکی از پزشکیانی های سرسخت بهم گفت:
انصافا دوره خاتمی همه چیز بهتر نبود؟
درآمد، هزینه ها... پول برکت بیشتری نداشت؟
گفتم: احسنت...
رئیس بانک مرکزی هر دولتی یکی از ارکان اقتصادی اون دولته...
رئیس بانک مرکزی دولت خاتمی کی بود؟
گفت: نمیدونم
گفتم: دکتر شیبانی...
دکتر شیبانی عضو کارگروه تخصصی اقتصادی آقای جلیلی بود در تمام این سالها...
و اعلام حمایت هم کرده بود از دکتر جلیلی...
بدون یک قرون پول گرفتن در دولت سایه...
یکی از موفق ترین روسای بانک مرکزی بعد از انقلاب هم بوده...
سکوت کرد و فکوس کرد روی گفتگوی تمدنها...
من نمیخوام از احتمالات تلخ آینده حرف بزنم چون معتقدم که این کشور صاحب داره... و اگر ما با خدا باشیم، پیروز نهایی ما هستیم
برام قابل درک نیست چه طور یه نفر میتونه خودش خوب تببین کنه بعد خودش دچار خطا بشه شاگردانش نه