در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۴۶ ق.ظ

هر چه در این راه، نشانت دهند!!

وقتی بخواید از خیال به سمت واقعیت سفر کنید...

تازه شیطان خودش رو بهت نشون میده...

خط و نشون نمی‌کشه برات... بهت التماس می‌کنه...به دست و پات می افته...

شیطان درون...

اما اگر در میدان کهربایی واقعیت قرار بگیریم، التماس های شیطان که خیلی ها رو زمینگیر میکنه، زمین گیرت نخواهد کرد...

 

بین واقعیت و ابدیت ارتباطات مستحکمی هست...

بین خیال زدگی و فنا و فانی بودن و موقت بودن هم ارتباطات مستحکمی هست...

 

اما هم در واقعیت، عشق وجود داره، هم در خیال...

تا همت ما بر کدام تعلق بگیرد!!!

این تفاوت آدمهاست...

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۱۰
ن. .ا

نظرات  (۵)

۱۰ تیر ۰۴ ، ۱۵:۳۲ خانومِ پرین

حس میکنم هیچوقت همتم نمیتونه به واقعیت تعلق بگیره.

پاسخ:
چرا؟
چه مانعی وجود داره؟

در ضمن فکر نمیکردم هنوز اینجا رو بخونید
۱۰ تیر ۰۴ ، ۱۹:۱۵ خانومِ پرین

نه. تقریبا یک سال و خورده ای میشه که واقعا نبودم و سر نمیزدم. این یکی دو روز اتفاقی گذرم به اینجا خورد و به وبلاگا سر زدم. البته شمارو هنوزم دنبال میکنم.

پاسخ:
ان شاالله دست پر برگشتین
حالا فکر میکنید چرا همتتون به واقعیت تعلق نمیگیره؟
خیلی دور از دسترس هست؟
یا خیال خیلی در دسترس هست؟

چطور میشه در میدان کهربایی واقعیت قرار گرفت؟؟!!

پاسخ:
الا من اتی الله بقلب سلیم
چطور به قلب سلیم برسیم؟


ربط قلب سلیم با این قضیه چیه؟

( با توجه به مضمون آیاتی که قلب سلیم در اونها مطرح شده)

پاسخ:
ببخشید من فرصت نکردم وبلاگتون رو بخونم تا دستم بیاد سوال شما در چه سطحی هست، اما فعلا این جواب رو میدم خدمتتون:
ما خواه ناخواه در مورد پدیده های پیرامونمون، مشاهده داریم و نسبت به اون پدیده ها، برای خودمون نسبتی تعریف میکنیم و یک نوع تعامل رو با اون پدیده اتخاذ میکنیم...
در واقع دائم در معرض انتخاب و تشخیص و تصمیم هستیم...
تحلیل ما از پدیده ها، بر اساس دانسته ها و دانشمون هست، اما تصدیق اون حکمی که میدیم، بر اساس قلبمون هست...
مثلا تحلیل ما میگه سیگار مضر هست،
اما این تحلیل منجر به منع استفاده از سیگار نمیشه...
پس تصدیق قلبی برای مضر بودن سیگار اتفاق نیفتاد... هر چند تصدیق نظری هم کردیم که سیگار مضر هست...
حالا سوال پیش میاد مراد از قلب چیه؟
اما فقط با پاسخ این سوال، جواب نهایی بدست نمیاد
بلکه هم باید پرسید قلب چیه
هم باید پرسید واقعیت چیه...
بعد پاسخ داد که چرا راه تعامل درست با واقعیت، قلب سلیم هست
والا شیطان از طریق خیال و وهم انسان رو منحرف میکنه

تأکید کردم که ربط قلب سلیم با این قضیه بر اساس آیاتی که قبل و بعد قلب سلیم اومده.

چون معتقدم قلب سلیم با اون آیات ماقبل و مابعد مفهوم دقیق تری پیدا می کنه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی