مردم
میخوام در مورد "مردم" بنویسم...
میدونید دوستان!!!
موضوع "مردم" خیلی موضوع نابی هست...
امسال چند هیئت رفتم... البته بیشتر همون هیئتی رفتم که سالهای قبل میرفتم... اما دیگه این هیئت هم مثل سالهای قبل نیست برام...
امسال خیلی برام مهم نیست که زودتر برم تا به سخنرانی هم برسم... غالبا وسط روضه میرسم و آخرای سینه زنی میام بیرون....
امسال برام موضوع "مردم" خیلی پررنگه...
و محرم رو هم از این منظر که نگاه میکنم کمی ناراحت میشم بابت رویه ی اشتباه اکثر هیات... رویه ی اشتباه حوزه علمیه...
امسال اصلا انگیزه گوش دادن به پناهیان رو نداشتم... و گوش ندادم...
خدا گواهه به خاطر مواضع انتخاباتیشون نبود...
و خیلی از سخنرانان دیگه...
امسال حوصله شون رو نداشتم... چون به نظرم ساختاری که حوزه برای مبلغین تعیین کرده، ساختار معیوبی هست...
فقط یه سخنران هست که مترصد فرصتم تا ببینم امسال چی گفتن... که فکر کنم امروز و فردا وقت خوبی باشه...
فقط از حوزه گله ندارم... از هنرمندان گله دارم... از مومنین و مذهبی ها (خودمون) گله دارم...
میدونید مردم مثل چی میمونن؟
یه خانواده رو تصور کنید که مثلا چهار فرزند دارن... فرزندها با هم متفاوتن... یکی مذهبی هست... یکی ضد مذهبه...
یکی کلا کاری به مذهب نداره و کاسبیش براش مهمه....
یکی هم کلا خیالبافه...
این خانواده با این تنوع اگر نخ تسبیح نداشته باشه (پدر و مادری هوشمند) در این خانه جنگ درست میشه...
وفاق توی این خونه نیست...
مردم اون 4 فرزند جامعه هستن...
پدر و مادر اگر توی این خونه ادب رو حکم فرما کرده باشن میتونن این تفاوتها رو جوری مدیریت کنن که به منافع خانواده آسیب نزنه...
سیستم حوزوی ما و س یستم آموزشی ما و سیستم متنفذین جامعه ما پدر و مادر برای جامعه طراحی و تدبیر نکردن...
حوزه سخنران تربیت کرد...
سخنرانی که در بهترین حالتش علم خوبی هم داره... شناختش هم عالیه...
به چه دردی میخوره؟!!!
تاثیرش خیلی کمه...
من اگر توی مریخ زندگی میکردم حتما سیستم حوزه علمیه ی اونجا رو اینجوری میچیدم که میرفتم توی هر محله و روستا و منطقه افرادی رو شناسایی میکردم که توان مدیریت داشته باشن، یک سری مهمات ارتباطی رو در وجودشون داشته باشن و آدم های سلامتی هم باشن... با اهالی همون روستا یا محله میگفتم این بچه یا نوجوون رو تحویل من بدید تا یه نخ تسبیح به روستاتون تحویل بدم...
بعدش هم هر علمی رو که بهش آموزش میدادم، میگفتم این علوم برای کاسبی کردن تو نیست... برو ببین شغل اکثریت مردم اون روستا چیه... پیشه ی همون اهالی رو در پیش بگیر و از همون راه کاسبی کن...
و بین اون مردم باش تا خدا یا اجلت رو برسونه یا بهت الهام کنه که باید بری جای دیگه...
دوستان اگر اشتباه میکنم کسی منو از این اشتباه بیرون بیاره...
با سیستم سخنرانی صرف، "مردم" ساخته نمیشن...
بله... منی که ذهنم کنجکاو برخی مسائل هست از علم اون سخنران بهره میبرم... یاد میگیرم...
اما اینها "مردم" ساز نیست...
نگید الان عصر ارتباطات هست... و مردم به تمام اطلاعات دسترسی دارن و نیازی به بومی سازی تبلیغ و مبلغ نیست...
این حرف اتفاقا از روی عدم شناخت هست...
ببینید من توی همین بحث های اقتصادی گاهی تحلیل های از طرفدارن نظام میشنیدم که با واقعیت کف میدون مغایرت داشت...
چرا؟
چون طرف یه شغلی داشته که از طرف حاکمیت اولیات زندگیش تامین میشد...
مثلا بهش خونه داده بودن، و ایشون تونسته بود بره سراغ بقیه مسائل زندگیش و یه سر و سامانی بده...
و فکر میکرد بقیه مردم هم اگر سروسامان ندادن حتما بی تدبیری کردن... والا اوضاع اقتصادی اونقدا هم بد نیست...
خب بنده ی خدا شما اگر با صنوف مختلف معاشرت داشته باشی میبینی مشکلات کف میدون چیه!!!
مُبلِغ هم همینه... باید حشر و نشر داشته باشه با مردم اون منطقه... اونم نه برای یه دهه...
برای کل سال...
میدونید این چقدر زجر داره؟
اینکه توی یه محله مثلا برای 20 سال ساکن بشی و کسب و کار اونها رو داشته باشی و بخوای مدیریتشون بکنی؟
پدر طرف در میاد...
دیگه از معصومین خودمون که بالاتر نیستیم؟!!
پشت صاحب عصمت (به گمانم پیامر) راه می افتاد و هی اداش رو در می آورد... رفتارش رو برای مسخره کردن تقلید میکرد...
صاحب عصمت برگشت بهش گفت: میدونی این شکلک ها و این اداهایی که در میاری در تمسخرِ من، روز قیامت چه صورتی پیدا میکنه؟
پرسید چه صورتی؟
صاحب عصمت فرمودن سرت اندازه اون کوه (ابو قبیس) میشه...
طرف دست از شیطنت و خبثش برنداشت و با خنده گفت:
وااای اگر سرم اندازه اون کوه بشه دیگه چقدر میتونم ادای شما رو در بیارم...
اینه
بخوای بین مردم باشی توی یه محله و منطقه باشی خیلی سخته...
اما راهی جز این نیست...
مردم با فجازی اهل صراط نمیشن...
مردم آدم میخوان بین خودشون... با دردهای خودشون...
احتمالا ادامه داره...
در هیئت میثاق با شهدا دانشگاه امام صادق ع رفتید برای آقای پناهیان ؟
اگه نقد دارید به صحبت های زیادی اجتماعیشون تو شهر ما روحانی ها خیلی مردمی تر حرف می زدن ! خیلییییی مردمی تر !
اونقدر مردمی که شبیه ملا های ۴۰۰ سال پیش بود ! توی بهشت میوه هست و آب هست و این چیزا ....
سطح مردم رو پایین ندونید ...
مردم سطحشون خیلی بالاست و حتی همون دختر کم حجاب ۱۳ ساله که سرش تو گوشیه یا همون پیرمردی که وسط روضه خوابش می گیره هم کاملا همه چیز رو متوجه می شن
ما که جدت از مردم نیستیم
وقتی ما تفادت جامعه علوی و فعلی رو یا صحبت های اقتصادی پناهیان رو می فهمیم بقیه ی رمیدم هم مثل ما اند
اونا هم می فهمن
ساده نباید گرفت سخنرانی رو ...