در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

دوشنبه, ۲۵ تیر ۱۴۰۳، ۰۸:۳۹ ق.ظ

مردم

میخوام در مورد "مردم" بنویسم...

میدونید دوستان!!!

موضوع "مردم" خیلی موضوع نابی هست...

امسال چند هیئت رفتم... البته بیشتر همون هیئتی رفتم که سالهای قبل میرفتم... اما دیگه این هیئت هم مثل سالهای قبل نیست برام...

امسال خیلی برام مهم نیست که زودتر برم تا به سخنرانی هم برسم... غالبا وسط روضه میرسم و آخرای سینه زنی میام بیرون....

امسال برام موضوع "مردم" خیلی پررنگه...

و محرم رو هم از این منظر که نگاه میکنم کمی ناراحت میشم بابت رویه ی اشتباه اکثر هیات... رویه ی اشتباه حوزه علمیه...



امسال اصلا انگیزه گوش دادن به پناهیان رو نداشتم... و گوش ندادم...

خدا گواهه به خاطر مواضع انتخاباتیشون نبود... 

و خیلی از سخنرانان دیگه...

امسال حوصله شون رو نداشتم... چون به نظرم ساختاری که حوزه برای مبلغین تعیین کرده، ساختار معیوبی هست...

فقط یه سخنران هست که مترصد فرصتم تا ببینم امسال چی گفتن... که فکر کنم امروز و فردا وقت خوبی باشه...

 

فقط از حوزه گله ندارم... از هنرمندان گله دارم... از مومنین و مذهبی ها (خودمون) گله دارم...

میدونید مردم مثل چی میمونن؟

یه خانواده رو تصور کنید که مثلا چهار فرزند دارن... فرزندها با هم متفاوتن... یکی مذهبی هست... یکی ضد مذهبه...

یکی کلا کاری به مذهب نداره و کاسبیش براش مهمه....

یکی هم کلا خیالبافه...

این خانواده با این تنوع اگر نخ تسبیح نداشته باشه (پدر و مادری هوشمند) در این خانه جنگ درست میشه...

وفاق توی این خونه نیست...

مردم اون 4 فرزند جامعه هستن...

پدر و مادر اگر توی این خونه ادب رو حکم فرما کرده باشن میتونن این تفاوتها رو جوری مدیریت کنن که به منافع خانواده آسیب نزنه...

 

سیستم حوزوی ما و س یستم آموزشی ما و سیستم متنفذین جامعه ما پدر و مادر برای جامعه طراحی و تدبیر نکردن...

حوزه سخنران تربیت کرد...

سخنرانی که در بهترین حالتش علم خوبی هم داره... شناختش هم عالیه...

به چه دردی میخوره؟!!!

تاثیرش خیلی کمه...

من اگر توی مریخ زندگی میکردم حتما سیستم حوزه علمیه ی اونجا رو اینجوری میچیدم که میرفتم توی هر محله و روستا و منطقه افرادی رو شناسایی میکردم که توان مدیریت داشته باشن، یک سری مهمات ارتباطی رو در وجودشون داشته باشن و آدم های سلامتی هم باشن... با اهالی همون روستا یا محله میگفتم این بچه یا نوجوون رو تحویل من بدید تا یه نخ تسبیح به روستاتون تحویل بدم...

 

بعدش هم هر علمی رو که بهش آموزش میدادم، میگفتم این علوم برای کاسبی کردن تو نیست... برو ببین شغل اکثریت مردم اون روستا چیه... پیشه ی همون اهالی رو در پیش بگیر و از همون راه کاسبی کن...

و بین اون مردم باش تا خدا یا اجلت رو برسونه یا بهت الهام کنه که باید بری جای دیگه...

 

دوستان اگر اشتباه میکنم کسی منو از این اشتباه بیرون بیاره...

با سیستم سخنرانی صرف، "مردم" ساخته نمیشن... 

بله... منی که ذهنم کنجکاو برخی مسائل هست از علم اون سخنران بهره میبرم... یاد میگیرم...

اما اینها "مردم" ساز نیست...

 

نگید الان عصر ارتباطات هست... و مردم به تمام اطلاعات دسترسی دارن و نیازی به بومی سازی تبلیغ و مبلغ نیست...

این حرف اتفاقا از روی عدم شناخت هست...

 

ببینید من توی همین بحث های اقتصادی گاهی تحلیل های از طرفدارن نظام میشنیدم که با واقعیت کف میدون مغایرت داشت...

چرا؟

چون طرف یه شغلی داشته که از طرف حاکمیت اولیات زندگیش تامین میشد...

مثلا بهش خونه داده بودن، و ایشون تونسته بود بره سراغ بقیه مسائل زندگیش و یه سر و سامانی بده...

و فکر میکرد بقیه مردم هم اگر سروسامان ندادن حتما بی تدبیری کردن... والا اوضاع اقتصادی اونقدا هم بد نیست...

 

خب بنده ی خدا شما اگر با صنوف مختلف معاشرت داشته باشی میبینی مشکلات کف میدون چیه!!!

مُبلِغ هم همینه... باید حشر و نشر داشته باشه با مردم اون منطقه... اونم نه برای یه دهه...

برای کل سال...

میدونید این چقدر زجر داره؟

اینکه توی یه محله مثلا برای 20 سال ساکن بشی و کسب و کار اونها رو داشته باشی و بخوای مدیریتشون بکنی؟

پدر طرف در میاد...

دیگه از معصومین خودمون که بالاتر نیستیم؟!!

پشت صاحب عصمت (به گمانم پیامر) راه می افتاد و هی اداش رو در می آورد... رفتارش رو برای مسخره کردن تقلید میکرد...

صاحب عصمت برگشت بهش گفت: میدونی این شکلک ها و این اداهایی که در میاری در تمسخرِ من، روز قیامت چه صورتی پیدا میکنه؟

پرسید چه صورتی؟

صاحب عصمت فرمودن سرت اندازه اون کوه (ابو قبیس) میشه...

طرف دست از شیطنت و خبثش برنداشت و با خنده گفت:

وااای اگر سرم اندازه اون کوه بشه دیگه چقدر میتونم ادای شما رو در بیارم...

 

اینه

بخوای بین مردم باشی توی یه محله و منطقه باشی خیلی سخته...

اما راهی جز این نیست...

مردم با فجازی اهل صراط نمیشن...

مردم آدم میخوان بین خودشون... با دردهای خودشون...

 

احتمالا ادامه داره...

 

 

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳/۰۴/۲۵
ن. .ا

نظرات  (۹)

۲۵ تیر ۰۳ ، ۰۹:۰۹ هیپنو تیک

در هیئت میثاق با شهدا دانشگاه امام صادق ع  رفتید برای آقای پناهیان ؟

 

اگه نقد دارید به صحبت های زیادی اجتماعیشون تو شهر ما روحانی ها خیلی مردمی تر حرف می زدن ! خیلییییی مردمی تر !

اونقدر مردمی که شبیه ملا های ۴۰۰ سال پیش بود ! توی بهشت میوه هست و آب هست و این چیزا ....

 

سطح مردم رو پایین ندونید ...

مردم سطحشون خیلی بالاست و حتی همون دختر کم حجاب ۱۳ ساله که سرش تو گوشیه یا همون پیرمردی که وسط روضه خوابش می گیره هم کاملا همه چیز رو متوجه می شن 

 

ما که جدت از مردم نیستیم 

وقتی ما تفادت جامعه علوی و فعلی رو یا صحبت های اقتصادی پناهیان رو می فهمیم بقیه ی رمیدم هم مثل ما اند 

اونا هم می فهمن 

 

ساده نباید گرفت سخنرانی رو ...

پاسخ:
سخنرانی ساده نیست
اما به شدت ناکافیه...
روحانی مسجد محله شما باید اول یه مدیر باشه بعد بلد باشه با مردم اون منطقه ارتباط بگیره
بعدش دین شناس باشه...
باید حتی بدونه هیپنوتیک اگر فلان رفتارش نادرسته و از من نمیپذیره، احتمالا اگر ن. .ا بهش بگه میپذیره و بیاد با ن. .ا در مورد هیپنوتیک صحبت کنه...
باید تا این حد جعبه سیاه اون منطقه و محله دستش باشه...

اسلام اینه
کسی منکر فایده سخنرانی نیست...
اما بشدت ناکافی هست

۲۵ تیر ۰۳ ، ۰۹:۲۲ هیپنو تیک

خب الان خیلی وقتا هیئت ها و مسجد های محله ها افراد بومی نمیان ....

وقتی افراد بومی نباشن دیگه چه لزومیه خطیب بومی باشه ؟

مردم از شهرستان و مرکز استان و شمال استان و یه استان دیگه میان پای منبر یه روحانی معروف ...

این بومی بودن برای بقیه ی اوقات سال یا برای روستا ها و شهرستان ها جواب می ده ولی مثلا منبری حسینیه بنی فاطمه بخواد طبق رسوم مردم ابن سینا و دردشت حرف بزنه که خب امت از رباط سوم و ملک شهر و کاوه هم اونجا اند چون روحانیشون از تهران میاد یا چون هیئت خوبیه در مجموع ...

پاسخ:
قبول دارم
اما ببینید کی از مثلا اصفهان پا میشه تهران؟
چند نفرن؟
صحبت من در مورد « مردم» بود
شما چون دانشجو هستید و روحیه حق طلبی هم دارید و اهل تحقیق هم هستید، نیازتون رو از منابر مختلف و شهرهای متفاوت برآورده میکنید
اما اون کشاورز چی؟
اون مکانیک چی؟
اون بازنشسته چی؟
ببینید « مردم» در حکومت اسلامی نقش پررنگی دارن...
باید براشون برنامه داشت...
خب اقای پناهیان که خیلی هم دوستشون دارم این سری دیدن...
گفتن فلانی، اما خیلی از دوستدارانش حرفشون رو‌گوش ندادن...
چرا؟
چون فقط توی ویس گوشیشون ایشون رو‌میشناختن...
حتی از نزدیک ندیدنش...
خب اینجور مواقع بهش اعتماد نمیکنن...
حق هم دارن...
چون ارتباط نبود...
دوستدار پناهیان ارتباطش با من توی همین وبلاگ بیشتر بود، لذا در نهایت تردیدش با همفکری با من بیشتر برطرف میشد...
یعنی تاثیر من که ۲۰ تا مخاطب هم نداذم بیشتر از آقای پناهیان بود، در ایام انتخابات...
حداقل رو همون ۲۰ نفر...
من صحبت از یک موضوع بنیادی دارم، اشخاص مطرح نیستن
۲۵ تیر ۰۳ ، ۰۹:۴۴ هیپنو تیک

آقای پناهیان تا اونجایی که خبر دارم این محرم دست کم جاهایی هیئت رفتن که جمعیت پا منبری ها اکثرن از دانشجو ها و مردم پیگیر بودن ....

 

خداوکیلی چند تا کشاورز پا می شن می رن دانشگاه امام صادق ع پای منبر ایشون ؟

 

آقای ماندگاری توی محلات سنتی اصفهان اومدن امسال 

و خیلی خوب بود منبرشون 

 

کلمات کلیدی گفتن که هم اون دکترا دار هم مغازه دار ، همه می تونستن استفاده کنن .... شاید خطیبی این توانایی رو نداشته باشه و کلا سطح بالا حرف بزنه 

خب می برنش جایی که به اصطلاح سطح بالاها میان فقط .‌‌..

پاسخ:
من ساختار موجود رو زیر سوال نمیبرم، اما از ناکافی بودنش گله مندم...
میگم حوزه باید بره محله ها رو رصد کنه...
خودش بره دنبال انتخاب افراد مستعد...
میره؟
واقعا الان برای منی که اهل تحقیق هستم پناهیان عزیز حرف جدیدی نداره...
اما کلی کار روی زمین مانده هست در حوزه تبلیغ...
لذا من به این فکر میکنم که خودم یا بچه ام اگر تونایی اش رو داریم، سر خرمون رو برای آینده به سمت دیگری کج کنیم...
پناهیان برای یه کشور، در تئوری جذاب باشه... اوکی... نیاز هم هست...
اما من و بچه ام برای یه روستا در کف میدون، موثر باشیم...
روز قیامت وزن گذاریش با خدا

۲۵ تیر ۰۳ ، ۱۱:۱۸ صـــالــحـــه ⠀

حاج آقا رئیسی که شهید شد، منتظر بودیم دوباره یکی مثل ایشون رئیس جمهورمون بشه.

اما نشد. به گمانم حضرت آقا خیلی زودتر از بقیه فهمید. وقتی حاج آقا آل هاشم با شهید رئیسی، شهید شدند این نشونه است. یعنی اول باید آل هاشم‌ها داشته باشیم تا حاج آقا رئیسی داشته باشیم...

تا تو استان‌های ترک‌زبان نباید رای پزشکیان اونطوری بشه.

 

بعد از انتخابات از دست همه‌ی‌ مبلغین عصبانی بودم. که کجا بودید شما؟ اما خب... همین حرف هم دقتی داشت که شما گفتید و من بلدش نبودم: باید بین مردم زندگی کنند...

نه اینکه ایام تبلیغی بیان و برن و با مردم حشر و نشر نداشته باشند...

دو تا از دوستان همسرم رفتند مناطق دور از مرکز: بندرعباس و دیگری زاهدان.

دیشب اونایی که رفتند بندرعباس رو دیدم. از خانومش، اوضاع زندگیشون رو پرسیدم. خیلی خوشحال بود. متوجه شدم خونه‌ای که بهشون دادند امکانات خیلی خوبی داره (البته عیبی نداره) ولی خودش میگفت که در بندرعباس نه دانشگاه پیام نور، نه دولتی نه آزاد، رشته روانشناسی ندارند! که ادامه تحصیل بده.

این یعنی چی؟ یعنی مردم در وضعیت معیشتی سختی هستند اونجا، با امکانات کم و مشکلات فرهنگی و ... که در ذهن ما نمیگنجه. خانم طلبه و آقای مبلغی که اونجاست چقدر و چطور باید تلاش کنه تا به زندگی مردم اونجا نزدیک بشه؟

یا داره میره اونجا صرفا چون بهش ماموریت دادن؟ چون حق ماموریت داره میگیره شیرین، ناراحت نیست و تحمل می‌کنند؟ 

حوزه و سازمان تبلیغات باید از خودشون خجالت بکشند.

پاسخ:
بعد از انتخابات توی گروه بچه های خودمون ( خانمها) یه پیامی گذاشتن که خانمم برام فرستاد، خیلی برام جالب بود پرسیدم میدونی این نوشته از کیه؟
گفت نه...
نوشته بود: اگر قرار بود دوباره یکی مثل رئیسی بهمون داده بشه، خدا بعد از سه سال ازمون نمی گرفتدشون...

اما خدا اهل انتقام گرفتن از مومنین نیست... ولی تنبه چرا...
میدونید چرا زمان هشت سال دفاع مقدس ما، اینقدر ماندگار شد؟
و به کل جهان درسی دادیم که دیگه کسی جرات نمیکنه بهمون حمله کنه؟!!!
چون در زمان جنگ، خیلی از اوقات سربازمون از فرماندهمون بصیرتر بود...
همون قدرت تشخیصی که در بالا و فرماندهی بود ، گاهی حتی بیشترش در پائین ترین رده بود...

این اتفاق باید دوباره احیا بشه...
حوزه و متصدیان خودشون رو رسوندن که بهره بردن...
نرسونن، خدا منتظرشون نمیمونه...
مممنه یه عده کت و شلواری همین علم رو بلند کنن
۲۵ تیر ۰۳ ، ۱۱:۳۲ هیپنو تیک

به خانم صالحه ‌....

 

فقط رشته روانشناسی نداره اونجا ؟🗿

یا بقیه ی رشته ها رو هم نداره ؟

صبا چرا چسبیدی به استثنائات خواهر من

تو کل کشور چندتا مداح و سخنران هست که از شهرهای دیگه مردم پا شن برن هیاتش؟ نهاااایتا پنجاه تا دیگه. درحالی که در هر استان حداقل پنجاه تا هیات با جمعیت قابل توجه برپا میشه. 

و حتی اینکه اون استثنائات هم بازهم شامل حرف آقای نون میشه 

بابا میگن مداح و سخنران فقط نباید بالای منبر و پشت میکروفون خشک بشه. نباید تو دایره مریدان خودش و هم مسلکان و هم عقیده های خودش متوقف بشه. نباید ارتباطش با کف میدون ثطع بشه. باید بین مردم عادی زندگی کنه. 

ولی آقای نون الف 

به نظرم پناهیان اصلا مثال درستی نبود 

اتفاقا پناهیان تو این زمینه بهتر عمل کرده. البته شما بهتر میشناسیدشون اما برداشت من اینه. پناهیان مخاطبش رو انتخاب کرده: بچه‌ مذهبی‌های به خصوص تشکیلاتی. داره بین اینها زندگی میکنه‌. با همین‌ها کار میکنه. فقط نمیاد ایام منبر رفتن حرفش رو بزنه و بره، منفصل ازشون نیست. برای همین هم میتونه این همه اثرگذار باشه. 

 

درمورد انتخابات... من میگم غیرپناهیانی‌ترین رفتار ممکن رو داشتن. آخه خودشون به ما یاد دادن بالاترین مرحله ولایت پذیری تشخیصه، نه تبعیت کورکورانه. به ما گفتن یه جاهایی امام بهت میگه برو، ولی کار درست اینه که بمونی. امام ازت انتظار داره که بمونی اما بهت میگه برو. خودت باید بتونی تشخیص بدی. 

اون وقت آقای پناهیان... شما که امام و ولی نیستید... میگید به فلانی رای بده توقع دارید ما هم پا شیم بریم رای بدیم بهش؟؟؟ اصلا شبیه خودتون نبود این کار... من از شما یاد گرفتم که این نوع دعوت به کاندیداها رو نپذیرم... با هیچکدوم از حرفاتون نمیخوند... 

 

 

بگذریم 

 

پاسخ:
ببینید عرصه انتخابات قیامته
چرا؟
اینجا دیگه کلی گویی فایده نداره...
حتی رهبری هم اگر در جایگاه ولایت فقیه نبودن اسم میبردن از شخص مدنظرشون...
انتخابات ریاست جمهوری ، باید اسم ببری
باید مصداق تعیین کنی...
تعیین مصداق جزئی یک نوع قیامته...

مردم تصمیم گرفته بودن به تشخیص خودشون عمل کنن...
من هی در خلال تبلیغات به بعضی از مخاطبان میگفتم فلانی پایگاه و اقبال مردمی نداره، گول نظرسنجی ها رو‌ نخورید...
خود شما اون نظر خصوصی نون رو چک کنید، چیزی که در مورد نظرسنجی وزارت اطلاعات میگفتید
راست بود یا دروغ؟!!
این قیامت فقط همین بار نیست...
هر روز داره برامون رخ میده
ممکنه امروز در قیامتمون دریت انتخاب کنیم و فردا اشتباه....
لذا این فرمایش رو مد نظر داشته باشید:
میزان حال فعلی افراد است...
چون خدا در هر قیامتی، همون لحظه الهام میکنن...

الان هم منظورم این نیست که پناهیان رفوزه شده و تشخیص نداده
حتما برای انتخاب قالیباف دلیل داشته...
اما دلخوری من از پناهیان فقط همیندجمله هست:
ما نیازی به برنامه نداریم، چون برنامه هفتم رو داریم...
مثل این میمونه که من بگم ما نیازی به سخنران نداریم وقتی رهبری هر چند روز یه بار سخنرانی میکنن و خطوط کلی رو مشخص میکنن... لذا امثال پناهیان برای بازار گرمی دارن سخنرانی میکنن...
اون حرف پناهیان رو بعدش به شکل بداخلاقانه ای قالیباف توی تلوزیون دو سه بار تکرار کردن...
بعدش هم کلا شد اسم رمز اصلاحاتی ها برای زدن جلیلی...
یعنی ایشون سنگی رو بلند کردن که بعد با اون سنگ تیم پزشکیان هم حمله میکرد...
طوری که جلیلی محبور شد بگه:
اینم جزو عجایب هست که برنامه داشتن برای ریاست جمهوری شده محل اتهام و نقطه ضعف...
بزرگترین خبط پناهیان این بود
والا حمایت از قالیباف حق ایشون بود
و گوش ندادن ما به ایشان هم حق ما بود...
نه خانی اومده نه خانی رفته
۲۵ تیر ۰۳ ، ۱۸:۲۳ صـــالــحـــه ⠀

هیپنوتیک‌ جان لابد خیلی رشته‌ها رو ندارند در دانشگاه‌هاشون. ولی من نمیدونمآخه روانشناسی دیگه جزو رشته‌های دم دستی هست و همه دانشگاه‌ها دارند! دوستم چون کارشناسی روانشناسی خونده بود این رو می‌گفت.

کاش فعالین انقلابی که مردم رو به بهانه رای ندادن به کاندید مورد نظر خودشون ، سرزنش میکنند و به هزار جور طعنه و کنایه مینوازند هم این چند کلام رو بخوانند .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی