در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

پنجشنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۵ ق.ظ

منافق تمام عیار

میگفت اگر کسی که به کابینه دولت معرفی میشود خانم باشد ده امتیاز داره، آقا باشه امتیاز نداره...

مگه خانم یا آقا بودن در کار اجرا ملاک هست؟ مگه توانمندی ملاک نبود؟!!!!

 

میگفت: اگر نفری که معرفی میشود از مذاهب رسمی اقلیت کشور باشد امتیاز بیشتری دارد و اگر مسلمان شیعه باشد امتیازی ندارد...

 

مگه توانمندی ملاک نیست؟ چرا به مذهبش امتیاز میدید؟!!!!

این پوپولیسم بازی ها، رویکرد جدیدتونه!!!

 

 

خدایا...

چقدر دیشب با دیدن تلوزیون و چهره ی این نامرد ابله افسرده شدم...

ببخشید که بلد نیستم دموکرات بازی در بیارم...

این منافق پفیوز بی همه چیز رو کی تو پاچه ملت کرد؟!!!

چقدر دعا میکردم ایشون همون کسی نباشه که به تانک دشمن بسته شد و عورتش آشکار بود و دشمن ایشون رو سپر خودش کرده بود و داشت وارد کشور میشد!!!!

 

خدایا تا این کابوس تمام بشه رهبرمون رو ازمون نگیر...

کابوس این منافق نابکار...

این دیوث...

خدایا من با دیدن این آدم تعادلم رو از دست میدم...

دست خودم نیست و وقتی میبینمش، حرفهای راست رو بی پرده و تلخ میگم...

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳/۰۴/۲۸
ن. .ا

نظرات  (۲۳)

۲۸ تیر ۰۳ ، ۰۵:۵۶ مهتاب ‌‌

امیدوارم همون‌طور که شاهد شهادت عزیزانمون بودیم و دلمون سوخت شاهد ذلت این اراذل هم باشیم و دلمون شاد شه.

پاسخ:
دعا کنید
دعا کنید فرصت جبران برامون باشه...
عرصه ی جانکاهی رو اول از همه به رهبرمون تحمیل کردیم...
و بعد به ملت...
حسی که دیشب از دیدن این شیطان بزرگ داشتم دقیقا حس نقاشی آخر روح الامینی بود...
حس تلخ امام حسین با نیمه جانشون در حال مشاهده حمله دشمن به خیام...

هرچقدر هم ایشون سزاوار این کلمات باشن

اما مایی که وارد وبلاگ شما می‌شویم، علاقمندیم چیزی از این وبلاگ بیاموزیم، قطعاً سزاوار خوندن این کلمات فحش و ناسزا نیستیم...

عذر می‌خوام نتونستم نظرم رو نگم...

پاسخ:
اشکالی نداره بزرگوار
ممنونم که حرفتون رو نگه نداشتید
منم از اینکه شان شما موقع خوندن حفظ نشد عذر میخوام

اما من فحش ندادم
من وصف ایشون رو گفتم

کسی که راه و عنان خانه ی خودش رو به بیگانه بده، دیاثت داره...
کسی که پشت شعارهای دین پنهان بشه اما اعتقادی بهش نداشته باشه نفاق داره...

خیلی عذر میخوام
من حالم خوب نیست خانم آرامش...
کسی که فرزند از دست بده و وقارش رو بذاره کنار و شیون بزنه در غم فرزندش ذهنیت شما در موردش بهم میریزه؟
خانم آرامش داغی که اینها بر دل ما خواهند گذاشت کمتر از داغ فرزند و دلبند بر جان پدر و مادر نیست...
نمیتونم وقارم رو حفظ کنم...
و دوست هم ندارم سکوت کنم...
دوست دارم پررنگ با اینها خطم رو جدا کنم هر چند کسی دورم نمونه...

اینها داغ بر دل امت خواهند گذاشت...
اینها به زودی واجب العن خواهند شد... نه سمت من... 
از سمت بزرگان امت...

ببخشید که حریمتون حفظ نشد
۲۸ تیر ۰۳ ، ۱۰:۲۴ صـــالــحـــه ⠀

از اون زمان که وزیر بود، ازش متنفر بودم. خیلی! انقدر که دلم می‌خواست برم وزارت خارجه بلند بلند بهش فحش بدم. واقعا من رو هم از تعادل خارج می‌کرد.

کسی که رحماء علی الکفار باشه

اشداء بینهم، هیچ نسبتی با دین محمدی نداره.

نگران بودم خباثتش آشکار نشه. حالا خدا رو شکر که انقدر ابله هستند که قبل از تحلیف پزشکیان دارن خود واقعی‌شون رو نشون میدن.

پاسخ:
دوره ی قبل حس انزجارم کمتر بود...
اما این بار به نظرم باطل خیلی عریان تر جلو خواهد آمد...



۲۸ تیر ۰۳ ، ۱۰:۵۴ اقای ‌ میم

مردم رو با انگلیسی حرف زدنش گول میزنن

پاسخ:
واقعا؟!!
نه...
عید غدیر جلوی استادمون گفتم که شنیع ترین و پلشت ترین منکر سیاسی دورغ گویی هست...
اینها با دورغ رای از مردم میگیرن

چرا کسی متوجه شنیع بودن این منکر در عرصه ی سیاست نمیشه؟
چرا من دلخوریم از پناهیان رو روی حرفشون در مورد بی اهمیت جلوه دادن برنامه عنوان کردم؟
چون این حرف یه حرف تبلیغاتی بود... صدق نداشت...

داشت میرفت به سمت بزرگترین منکر سیاسی رسانه ای...
برای همین تو ذوقم خورد...

والا اصلا ممکنه سالها بعد به ما اثبات بشه موضع پناهیان درست بود و موضع مردم اشتباه...
اما اون کارش یه رفتار منکر سیاسی رسانه ای بود...
توقع نداشتم

عمق ماجرا رو فک کنم فیلم‌بازها بهتر از همه متوجه بشن 

روند به گند کشیده شدن سینما و هالیوود با همین دو ملاک دقیقا جلوی چشممونه. با هر فیلم و سریال جدیدی که در میاد هم باز مرور میشه. هر سال تو اسکار داد بی‌خدا و باخدا رو باهم در میاره :)

البته هنوز ملاک سوم هالیوود اینجا اتفاق نیفتاده. هنوز برای اقلیت‌های جنسی امتیاز ویژه قائل نشدن :)

 

پاسخ:
متوجه این نظرتون نشدم...

۲۸ تیر ۰۳ ، ۱۲:۱۲ اقای ‌ میم

من زیاد دیدم روی انگلیسی بلد بودنش مانور بدن

در حالی که علاوه بر زبان انگلیسی وزیر امور خارجه وظایف دیگه ای هم داره

این انتخاب مردمه ؛ هر چند که احمقانه باشه 

نیاز نیست توهین کنید . اگر این ملاک ها براتون مورد قبول نیست باید سعی کنید این موضوع رو برای مردم روشن کنید . این کلمات توهین آمیز حکایت از ناتوانی شما در اقناع مردمه

پاسخ:
قبول دارم... انتخاب مردمه
اما خب حتما میدونی که وبلاگ هم دیگه یک فضای مجازی عمومی محسوب نمیشه...
و بیشتر شبیه یک دفترچه ی یادداشت هست

اینجا میشه ثبت فریاد کرد...


اختیار دارید

اینجا متعلق به خودتون هست و من تعیین‌کننده نیستم که چی بنویسید و چطوری بنویسید

با تمام احترامی که برای شما قائلم 

ولی پاسختون به پیام اولم اصلا توجیه‌کننده و اقناع‌کننده حداقل برای من نبود... مثال داغدار شدن هم به نظر من کمی بی‌ربط بود به این موضوع!

نمیدونم شاید هم من زیادی حساسم یا به قولی پاستوریزه!

چون همیشه پست‌هایی با موضوعات عالی و چالشی و بحث‌های مفید با رعایت همه‌ی جوانب ادب و احترام‌قائل‌شدن اینجا میخوندم یکهو شوکه شدم

من همیشه سعی می‌کنم خطوط قرمزم رو حتی وقتی به شدت حالم بد باشه، رعایت کنم و باید این رو بفهمم که از بقیه این انتظار رو نداشته باشم

بازهم عذر میخوام جسارت بنده رو ببخشید

پاسخ:
اشکالی نداره، به هر حال وقتی مثل منی سیر تاریخ این 40 الی 50 ساله رو میبینم و مثل امروزی حس خطر عظیم دارم... باید ظرفیتم رو هم بالا ببرم و لبخند ژکوند رو بر لب داشته باشم...

اما خب پیشنهادم هم به شما اینه که اگر این مسائل براتون اهمیت داره شما به روش مودبانه تری نقد کنید که بدونیم منکری مثل دروغ وقتی روی آنت زنده تلوزیون رخ میده اون هم از یک رجل سیاسی متوجه شنیع بودنش هستید...

چون اینجوری فکر میکنم که احتمالا آرامش شما بعد از اون منکر عظیم ناشی از خاموش بودن سنسور شماست در مورد این منکر...
لذا چون متوجه شدت زشتی اون حرفها نمیشید میتونید آرامشتون رو حفظ کنید و حتی منو هم دعوت به خویشتنداری بکنید

پیشنهادم اینه که اگر نسبت به لحن گستاخانه من نتونستید بی تفاوت رد بشید، نسبت به اون منکر شدید که روی آنتن زنده اتفاق افتاد هم موضع گیری کنید... منتها به روشی که منم از شما یاد بگیرم...

@خانم آرامش 

حق گفتید و باهاتون موافقم 

ممنون که گفتید خودم نمیتونستم بگم احتمالا

پاسخ:
پس شما هم لطف کنید همونطور که به لحن بی ادبانه من حساس شدید
به منکر بزرگی که روی آنتن زنده شکل گرفته موضع بگیرید که حداقل بدونم دو نفر اهل درد بهم تذکر دادن...

وقتی نسبت به اون عمل شنیع سکوت میکنید و به رفتار من تذکر میدید برداشتم اینه که درد آشنا نیستین...

مثل این میمونه که کسی وسط خیابون زنا کنه...
بعد یکی فریاد بزنه که "ای حرومزاده ها چرا اینکار رو وسط خیابون انجام میدید"

بعد یه عده بریزن سر این فریاد زننده که چرا با لحن بد خطابشون کردی؟

فریاد زننده میگه:
بابا وسط خیابون... در بین انظار... زنا!!!
میگن: نه شما خیلی بد تذکر دادید!!!

میگه باشه من بد... برید اون عمل رو مودبانه تخطئه کنید... اعلام برائت کنید...

احتمالا آخرش میگن:
حالا اونا یه کاری کردن... تو ادبت رو حفظ کن...

من حرفی ندارم که بگم عصبانیتم رو نتونستم کنترل کنم و توی مطلبم هم گفتم تعادلم رو بهم میریزه این حجم از نفاق و منکر بودن...
اما وقتی میبینم قصه شده شبیه اون داستان "دزد رو ول کن غضنفر رو بچسب" مصیبت داستان برام بیشتر میشه...

مثل کسی که به حریم خانه اش تعدی شده و فریاد میکشه... بعد کسی تعدی رو نمیبینه و فریاد کشیدن رو موجب آزار همسایه ها میدونن...
این قضیه رو خیلی دارک میکنه...



بله خب . اینجا متعلق به شماست و هر چه که دوست دارید میتونید بنویسید 

ولی خب نوع نگاه شما در مواجهه با مردم چیزی غیر از این نیست 

پاسخ:
ظریف، مردم محسوب میشه؟

اصلاً نمی‌خواستم پاسخ شما رو بدم

اونقدر عصبانی هستید که اصلا منظور من رو متوجه نمیشید، معذرت می‌خوام مثال‌هایی که می‌زنید کاملاً بی‌ربط هستند!

مختارید فحاشی و ناسزا به خورد مخاطبین‌تون بدید، ولی من باید این رو زودتر می‌فهمیدم 

این منش بنده هست و من اصلاً و ابداً اصراری به یاد دادن ادب به شما ندارم

رویه‌ی وبلاگ‌نویسی من به این شکل نیست و لزومی هم نمی‌بینم که موضع‌گیری سیاسیم رو برای آموزش ادب به سایرین مشخص کنم!

 

مؤید باشید

پاسخ:
عجب!!
من عصبانی نیستم بزرگوار،
از نظر من شما الان عصبانی هستید
من که توی خود مطلبم نوشتم با دیدن این حجم از نفاق و منکر تعادلم بهم میخوره...
در پاسخ شما هم گفتم باید ظرفیتم رو ببرم بالا...

سوال من مشخصا از شما این بود:
فریب مردم روی آنتن زنده در ساعت پر بیننده شب رو یک منکر شنیع و پلشت میدونید یا نه؟
شبیه سازی این منکر از نظر من مثل عمل منافی عفت در انظار عمومی در یک کشور اسلامی هست...

اگر در این حد قبیح میدونیدش و منو دعوت به ادب کلام میکنید که من واقعا شرمسارم از ضعفم...
اگر در این حد قبیح نمیدونید و  دعوتم میکنید به ادب کلام... بازم چشم... حواسم رو جمع میکنم که کجا دارم مینویسم و ابراز میکنم...

فقط اینکه بدونم قبحش رو قبول دارید یا نه...
همین

ظریف باطن و نا خودآگاه مردمه ‌. ظریف عصاره اون چیزیه که مردم ایران می‌پسندند 

پاسخ:
شایدم بشه کفت ظریف در سال 96 حدود 24 میلیون تایید گرفت
در سال 403 حدود 16 میلیون...
پس این باطن در حال انقلاب و دگرگونی هست...
ظریف پنهان شده در وجود مردم داره ته میکشه...

این نقطه ی امیده، و مردم رو دوست داشتنی تر میکنه...
این هم که میگی مردم رو اینجوری میبینم
برادر رای مردم ملاک هست برای تعیین سرنوشتشون، اما رای مردم الزاما درست نیست...
یک روزی حضرت علی رفتن دم لشگر خوارج، فرمودن قاتل عبدالله خباب رو بدید به من تا قصاصش کنم...
اونها از لج و کینه و گمراهی گفتن: تمام ما قاتل عبدالله هستیم
حضرت چند بار فرمودن قاتل رو تسلیم من کنید
چند هزار نفر گفتن همه قاتل هستیم
خب حضرت هم میدونستن همه قاتل نیستن...
اما قسم جلاله یاد کردن که اگر کل مردم زمین اقرار به قتل عبدالله کنن، من کل مردم زمین رو میکشم...
و جنگ شروع شد...
و فقط ده نفر زنده فرار کردن...
دینی که میگه مردم سالار سرنوشت خودشونن، چند هزار نفرشون رو هم از دم تیغ میگذرونه...

البته هررررگز مردم‌ خودمون رو با خوارج قیاس نمیکنم... هررررگز...
فقط خواستم بگم اگر داریم رای مردم رو ملاک قرار میدیم، فکر نکنید رای مردم یعنی مسیر حق....
نه خیر...
مردم باید اثر انتخاب خودشون رو ببینن تا رشد کنن...
اینو از متاهلها بپرسید خیلی آمار جالبی بدست میارید...
میگن اکثر متاهلین میگن اگر برگردم با این شخص ازدواج نمیکنم...

این خیلی جای بحث داره...
خییییلی...

چند وقت پیش داشتم فکر میکردم به سقیفه! امیرالمؤمنین علیه السلام به خاطر شرایط زمانه نتوانستند حق مسلم خود را بستانند و سقیفه رخ داد...۲۵ سال گذشت و اجتماع اسلامی که خاتم پیامبران بنا نهادند تحریف شد!

خب چرا امیرالمؤمنین و یاران صدیق شان نتوانستند تبیین کنند و از تحریف، جلوگیری؟؟

 

بعد از خلیفه شدن شان هم به دلیل همان تحریفات، حکومت شان دوام طولانی نداشت و همین گونه پیش رفت تا امام حسین با آن وضع مصیبت بار به شهادت رسیدند ....

 

عرضم چیست؟ 

 

کدام مردم؟ مردم آن زمان که پیامبر داشتند و در ادامه سایه امام بالای سرشان بود ، آن طور امام شان را که خودشان دعوتش کرده بودند تنها گذاشتند و عده ای هم، رضایت به کشته شونش با آن وضع را دادند، مگر می شود؟

 

نامردها ، خودتان اورا دعوت کردید! 

 

 

خب حالا چه ربطی به وضع الان ما دارد؟ 

 

همان حرف های چند پست قبل شما.... 

 

من نمی‌توانم باور کنم مردم کنونی ما، هشت سال دولت روحانی را فراموش کرده باشند و حالافریب رئیس جمهور فعلی را خورده باشند. اساسا نامش فراموشی یا فریب نیست! مطمعنم!

 

سر خود شیره می مالیم که آری مردم حافظه تاریخی ندارند! یا ساده هستند فریب خوردند...

بزرگواران چند میلیون اینگونه هستند؟ امکان ندارد در حدی باشند که یه رئیس جمهور منتخب شود!

 

بحث چیز دیگری است.... ماجرا لجبازی بود بیشتر! 

ما چطور می‌توانیم تبیین کنیم؟ وقتی آن بزرگواران نتوانستند؟؟

صاحب اصلی باید بیاید وگرنه اوضاع همین خواهد بود باید از همه آقایان این ور و آن وری ناامید شویم! او فقط و فقط او راه حل همه چیز است..

 

حالا توضیحش طولانی است....

 

من که نمی‌توانم دولت چهاردهم را تحمل کنم...روح من نازک تر از آن است که بتواند تحمل کند.

 

 

برای خودم وظایفی تراشیده ام و صورت مسئله را پاک کرده ام و از خواندن هرگونه خبری درمورد دولت چهاردهم فرار میکنم!

 

درضمن خطاب به بعصی دوستان: وقتی صفتی سزاوار کسی باشد دیگر فحش و ناسزا محسوب نمی شود! اگر فکر می‌کنیم به جناب شان، فحش داده شده پس ایشان را لایق این صفات نمی‌دانیم و بحث از جای دیگری شروع می شود و این تذکرات دیگر چیست؟

پاسخ:
ببینید، ما یه زمانی مباحثه میکردیم، توی مباحثه خیلی راحت به لحاظ علمی طرف مقابلمون رو رد میکردیم...
اما وقتی اومدیم بیرون از کلاس، دیدیم آدما برای اینکه با نظرشون مخالفت کنی، نیاز به مقدمه دارن... نیاز به لحن خوب دارن... نیاز به گفتن ده تا خوبی قبل از گفتن یک بدی دارن... نیاز به تلطیف کردن کلام دارن...
و بعد از شنیدن نقد شما هم اگر ذره ای مقاومت کردن، باید حواسمون باشه اگر آمادگی ندارن رد بشیم....
این محیط هم همینه، از نظر منم فحش نیست، ولی خب جو یه جوریه که باید مراعات کرد...
پسر سعد بن عباده، وقتی پدرش دعوت حضرت زهرا رو رد کرد بهش گفت اگر دین از کشتن پدر منعم نکرده بود، میکشتمت، چون دست رد به تقاضای حضرت زهرا زدی، نمیکشمت، اما دیگه منو نمیبینی تا آخر عمرت...
و با پدر قهر کرد تا در کربلا شهید شد جزو یاران امام حسین...
به روز اینو‌مطرح کردم یکی در همین فصا بهم گفت داری بی اخلاقی با پدر رو ترویج میکنی...
این فضا نیاز به مراعات داره... 
و من نیاز به ظرفیت بیشتر...

بحث لجاجتی که گفتید هم هست و هم نیست...
در مجموع مردم رشد خوبی کردن...
کی فکر میکرد کل راست سنتی و چپ بیان پشت یه نامزد
از اون طرف کلی مداح و سخنران و نظامی بیان پشت یه نامزد دیگه...
اما کسی افزایش چشمگیر رای داشته باشه که کمترین چهره مشهور ازش حمایت کردن؟
این یعنی درک مردم رشد قابل توجهی پیدا کرد
خدا کمکمون کنه...

@خانم آرامش 

 

نمیدونم این کامنت رو میخونید یا نه. راستش من به آقای نون الف حق میدم. ایشون از اول هم نمی‌خواستند خانم‌ها اینجا رو بخونن. دنبال یه جا بودن بی‌سر و صدا برای خودشون بنویسن. 

منشتون کاملا حقه. چهارچوب و قوانین خیلی خوبی دارید و لازم دیدم که ازتون دفاع کنم. و به نظر منم مثالی که تو جواب کامنت من دادن بی ربط بود 

 

مثال درست‌تر این پست میشد اینکه همچون صحنه‌ای رو تو خیابون دیدن، اومدن تو خونه سر سفره‌ای که زن و بچه و خواهر مادرشون نشستن. شروع میکنن فریاد زدن خطاب به خطاکارهایی که الان اینجا نیستن و صدای داد و فغان رو نمیشنون. با صریح‌ترین و بی‌پرده‌ترین ادبیات هم درمورد اون خطا صحبت میکنن. 

اینکه بهشون انتقاد بشه "آقا اینجا خانواده نشسته. زن و بچه مردم هم مثل زن و بچه خودتون. جلوی بچه‌های خودتون این ادبیات رو به کار میبرید؟ جلوی خواهر و مادر خودتون این کلمات رو به کار می‌برید؟ عصبانی هستید درست. اما خالی کردن عصبانیت رو سر بیچاره‌هایی که سر سفره نشستن کار درستی نیست"  این انتقاد برحقه. اما نگفتمش. چون میدم بهشون. ایشون ما رو به این سفره دعوت نکردن. از اول هم به اومدنمون راضی نبودن. ترجیح میدن ما نبودیم تا راحت‌تر صحبت کنن‌. و اگه اذیتشون کنیم ممکنه تصمیم بگیرن جای دیگه‌ای برن بنویسن که اثری از زن و بچه نباشه و بدون خودسانسوری حرف دلشون رو بزنن.

پس...

 

دیگه دیگه 

پاسخ:
:)
خب اول اینکه شجاعتتون رو تحسین میکنم، آدمی که غالبا خویشتن داری میکرده این جور مواقع، امروز جراتی رو به خودش داده که باید تحسبن و تایید کرد.

دوما اینجا قبلا وبلاگ خصوصی بوده اما تا زمانی که خصوصی بوده شما دو بزرگوار آدرس نداشتید، الانم که آدرس دارید خودم عمومیش کردم... لذا این مدل حرف زدن، شجاعتی که از خودتون نشون دادید رو خدشه دار میکنه و حالت تیکه و طعنه انداختن به من پیدا میکنه که خب کار قشنگی نیست، حداقل حق خودم نمیدونم این رفتار رو... من قبل از این مطلب هم عقبه ای داشتم برای شما... و این مدل مواجهه با این مطلب، از انصاف بدوره...
در مورد مثالتون هم فقط دعا میکنم روزی به این درک برسید که اون شب سر سغره و توی خونه و جلوی زن و بچه، رفتاری زشت تر از عمل منافی عفت  شکل گرفت...
چون گناه فریب دادن مردم توسط یک سیاستمدار، سنگ بنای اکثر رذائل اجتماعی در اون جامعه میشه...
در هر صورت من نوشته بودم از دیدن این حجم نفاق و منکر به بی تعادلی رسیدم و اون کلماتی که شایسته ی اون فرد بود رو نوشتم، که اگر تعادل داشتم همونها رو مینوشتم اما با ادبیاتی اتوکشیده تر...
و معتقدم ظریف دقیقا مصداق همون هشدار رهبری در قبل از انتخابات به نامزدها هستن بابت مراقب اطرافیان بودن...
ایشون همون اطرافیان نابکار هستن...

و من اگر گفتم همونطور که همونطور که نسبتتون رو با ادبیات من مشخص کردید، نسبتتون رو با این منکری که سر سفره هاتون شاخدش بودید مشخص کنید، بابت این بود که در نقد کردن من، از انصاف خارج نشید...
خانم آرامش گفتن من لازم نمیبینم مواضع سیاسی خودم رو مشخص کنم...
و راست هم گفتن... و مشخص هم نکردن در ایام انتخابات...
و شما هم این منش رو تایید کردید...
همین رو گوشه ذهنتون داشته باشید، زمان خیلی چیزا رو بهتون ثابت خواهد کرد...
این منش اتفاقا درست نیست.
همین

پیشنهادتون خیلی خوب بود.  می‌پذیرش 

اما نه تو وبلاگم

به روش خودم...

 

 

 

" ظریف باطن و نا خودآگاه مردمه ‌. ظریف عصاره اون چیزیه که مردم ایران می‌پسندند " این جمله رو نه درمورد کل مردم ایران اما درمورد اکثریت مردم ایران شدیدا درست میدونم.

نادیده گرفتن ۵۰ درصد واجدین شرایط رای تو اون ۱۶ میلیون خطاب کردن طرفداران گفتمان ظریف برام عجیب بود. ممکنه تو اون ۱۶ میلیون کسانی باشن که این حرکت آقای ظریف رو قبول نداشته باشن، اما اکثریت اون ۵۰ درصد رای نداده اتفاقا قبولش دارن، فقط نسبت به اینکه بتوان در جمهوری اسلامی اون گفتمان رو عملی کرد ناامیدن. 

ضمن اینکه اینا فقط واجدین شرایط هستن.نسل نوجوونی در راهه که... خب قطعا خودتون بهتر میدونید 

 

 

مشکل رو خیلی ساده نگاه می‌کنید 

اون خبری که شما رو تا این حد عصبانی کرده شنیدنش حدود نیمی از مردم کشورمون رو خوشحال میکنه به نظرم. اگه این نظرم غلط باشه حداقل این درسته که اکثریت قاطع مردممون حداقل ناراحت نمیشن با این خبر و نسبت بهش بی‌تفاوتن

 

دیگه دیگه

 

پاسخ:
پس شما هر جا مردم ناراحت بشن حرف میزنید؟
اون موقع چه نیازی به حرف زدن شماست؟!!! آیا وقتی مردم نپسندن و شما هم ابراز کنید این خودش ضعف شخصیتی نیست؟

اما تحلیل شما اشتباست
سال ۹۶ حدود ۷۳ درصد مشارکت داشتیم، عملکرد همین روحانی و ظریف مشارکت رو در سال ۴۰۰ رسوند به زیر پنجاه درصد و تا امروز هم همینه...
قهر کردن مردم با صندؤق با عملکرد همین دو رفیق دیرینه « حسن و جواد» انفاق افتاده...
و جالبه بدونید اتفاقا خیلی از کسانی که رای ندادن، اگر میتونستیم درست پیداشون کنیم و تبیین کنیم، به جلیلی رای میدادن... و اون هشت الی نه درصدی که در دور دوم اضافه شدن قابل توجه به جلیلی رای دادن...
چون قالیباف از اون سه و نیم میلیون رای، بسیار اندک رای گفتمانی داستن که اون گفتمانی ها دور دوم به جلیلی رای دادن، اما مابقی که اتفاقا بیشترش آرای سازمانیشون بودن، احتمال بیشتر به سمت پزشکیان رفتن، نه جلیلی، و اون افزایش چهار میلیونی رای جلیلی در دور دوم، حدود سه میلیونش از رای نداده های دور قبل بودن...

ولی بازم ممنون که نسبتتون رو در لفافه هم که شد با منکر بزرگی که جلوی چشم اکثر مردم ایران اتفاق افتاد مشخص کردید...
به خود من خیلی کمک میکنه در رفتارهای بعدیم در این فضا...

ولی توصیه این برادر بی ادب رو داشته باشید:
ظریف و ظریف دوستان زیاد نیستن، مرعوب نشید مثل اونایی که مرعوب لشگر جرار شام شده بودن، در حالی که لشگر شامی در کار نبود، ابن زیاد بود و تیم رسانه ایش و چند نفر همراه...
اون پنجاه درصدی که رای ندادن، حدود ۲۰ درصدشون هیچ وقت رای نمیدادن و نخواهند داد، اما اون سی درصد دل خوشی از ظریف ندارن
بدونید....

من در مقام ارزش گذاری میل و انتخاب کردم نیستم 

فقط نکته ای رو متذکر شدم تا صورت مسئله رو درست متوجه بشید 🙏

پاسخ:
خب برادر اگر حوصله داشتید جوابم به نظر خانم میخک رو هم بخونبد چون بخشی از جوابم به شما همونه...
یعنی ظریف موجود در ناخودآگاه مردم در حال فروکش کردن هست و جلیلی موجود در ناخودآگاه مردم در حال افزایش...
جلیلی هم عصاره همین مردمه...
و اما دوگانه ی « شما و مردم» که در صحبت با من میگید:
من کی هستم؟!!!
اتفاقا من به شدت توی دل همین مردمم... و خود مردمم...
چرا؟!!!
من، بابام حتی بیمه تامین اجتماعی هم نبود، کارگر بود... مادرم همین الان که پدرم از دنیا رفته، حتی حاضر نمیشه از ما پول بگیره و درآمدی ثابتی هم نداره، گاهی با فروش چند اقلام مرکبات و اینا خرج خودش رو در میاره...
خود من متاسفانه یا خوشبختانه نه سابقه بسیج دارم، نه هیچ وقت حتی گوشه چسمی به درآمدهای ثابت دولتی داشتم و هبچ وقت هم نخواستم برم به اون سمتها...
پاک پاکم...
وقتی ازدواج کردم، شغل نداشتم، حتی میرفتم کارگری و بنایی تا بتونم اجاره خونه بدم...
من هیچ چیزی از مسائل مادی از نظام نکندم... فقط بستر امنیت نظامی، کشور شامل حالم شد مثل بقیه...
حتی شغلم رو هم با مهاجرت از شهرم پیدا کردم... 
اما هیچ وقت از نظام طلبکار نبودم... من یک قرون پول به اسم امتیاز و سازمان حق فلان و بهمان بهم داده نشد...
اتفاقا من توی دل همین مردمم...
من عصاره همین مردمم...
و اینکه میگم، جلیلی هم عصاره همین مردمه، و این عصاره در حال افزایشه و عصاره امثال ظریف در وجود مردم در حال افوله...
باه، ما همین مردم نه میلیونی یا ۱۳ میلیونی هستیم که به سرعت در حال زیاد شدنیم...

مثل اینکه واقعا از تعادل خارج شدید 

قصاوت‌های بی‌رحمانه و غلط...

هرچیزی بگم میترسم بدتر بشه 

پاسخ:
هیچ وقت از گفتگو نترسید
بدتری وجود نداره...
سکوت شما فقط حرفهای نگفته رو در دلتون انباشته میکنه و ممکنه سر یکی دیگه که فکر میکنید از جنس منه، خالیش کنید

من از شنا ناراحت نیستم که بخوام سر کسی خالیش کنم 

گفتگو نمیکنم چون به نظرم شما دارید احساسی نگاه می‌کنید 

انشالله یه زمان بهتر

پاسخ:
هر طور که صلاح میدونید

" مختارید فحاشی و ناسزا به خورد مخاطبین‌تون بدید، ولی من باید این رو زودتر می‌فهمیدم 

این منش بنده هست و من اصلاً و ابداً اصراری به یاد دادن ادب به شما ندارم "

 

این منش ایشون بود. اینکه اینقدر نسبت به ادب حساسن. خود من اینطوری نیستم. خود منم میگم اینکه منظورم رو برسونم گاهی مهمتره تا حفظ آراستگی و ادبیات مناسب حرفم. خود منم اگه ایشون هیچی نمی‌گفت هیچی نمیگفتم.  ولی خب اینجور آدم‌ها رو می‌پسندم. کسانی که اینقدر حساسن به اینکه احترامشون حفظ بشه برام جذابن‌. برای خودشون حریم و شخصیت قائلن. 

شاید این حریم ایشون سختگیرانه باشه و حتی ممکنه بگید وسواسی. رد یا تاییدش نمیکنم. کلا مدلشون جالب بود برام. درسته آخرش عصبانی شدن (بنده خدا رو عصبانی کردید دیگه آقا 😅) ولی خیلی خوب شروع کردن به بیانش. 

 

 

اینکه موضع سیاسی‌اشون رو در وبلاگ مشخص نمیکنن رویه وبلاگ نویسی‌اشون بود نه منششون. من رویه وبلاگ نویسی‌اشون رو صحبت نکردم منششون رو تایید کردم. درمورد رویه‌اشون هم نظری ندارم واقعا. پس برداشتتون اینجا اشتباه بود. امیدوارم این سوتفاهم حل شده باشه

 

 

 

پاسخ:
خب قبول
منظورتون از منش ایشون رؤ متوجه شدم
من اشتباه فهمیدم منظور شما رو...
ولی ببینید من توی نظر اول ایشون عذرخواهی کردم اما یه مثالی هم زدم که بدونن موضوعی که بابتش بهم ریختم هم کوچک نبوده...
در پاسخ بعدی ایشون و شما، نشانه هایی از این دیدم که موضوعی که بهمم ریخته هم اونقدری براتون بزرگ نیست...
این حساسم کرده بود...
والا من هم توی مطلب و هم توی پاسخ به نظرات بارها اعتراف کردم که باید ادبیاتم رو مدیریت میکردم...
فقط میخواستم بدونم اون نشانه ها رو درست تشخیص دادم یا نه...
که به نظرم درست تشخیص دادم...

اون اهمیتی که باید برای مخاطبم داشته باشه نداره...
خطر این از خطر بی ادبی من بیشتره...
لذا پیگیر چیزی شدم که دیدید...

الانم به نطرم باید بازش کنم که چرا مهمه...
یعنی من از این منظر به پاسخ های شما نگاه کردم....
حالا هر برداشت دیگه ای شد به نظرم خیلی مهم نیست، حل میشه

سوتفاهم بعدی

 

 

بارها دیدم که گفتید نمی‌خواستند اینجا شلوغ بشه. مخصوصا نمی‌خواستید خانم‌ها اینجا بیان تا مردانه و راحت صحبت کنید. اون حرفاتون رو که اولین بار خوندم یه مدت کلا نظر نمیذاشتم که فکر کنید نیستم و راحت باشید. چون واقعا میخواستم نوشته‌هاتون رو بخونم. 

اینکه گفتم شما از اول نمی‌خواستید و راحت‌تر بودید که اینجا از حالت خصوصی خارج نشه، واقعا برداشتم از شما همین بوده. میتونید بگید برداشتم اشتباه بوده و تصحیحم کنید. من معذرت میخوام که این تحلیل اشتباه رو درمورد شما داشتم. ولی اینکه برگردید بگید لز عمد تیکه کنایه انداختم!!! خیلی عجیب و به نظرم بی‌رحمانه بود.

من چطور میتونم به کسی مثل شما کنایه بزنم و تیکه بندازم؟؟؟؟؟ اصلا در عقلم نمیگنجه. شما که اینقدر مورد احترام منید...

پاسخ:
خب زمانی که تصمیم کرفتم دیگه وبلاگی خصوصی نباشه اینجا، هم کنار وبلاگم تا مدتها نوشته بود اینجا دیگه یک وبلاگ خصوصی نیست، هم کنار وبلاگ نون والقلم آدرس اینجا رو نوشتم و همه مخاطبای اونجا رو ارجاع دادم به اینجا، هم با ادرسم دنبال کردم همه رو تا منو پیدا کنن...
نمیدونم دیگه باید چکار میکردم تا بگم دیگه خصوصی نیستم...
توی یه برهه، توی محیط کاریم خیلی با خانمها یروکار داشتم و حس میکردم نیاز دارم به جوی مردونه تر.. برای حفط تعادلم...
اما الان دقیقا برعکس شده... افراد خانمی که توی کار باهاشون درگیرم خیلی کم شدن و برعکس خییییلی محیطهای مردونه ام تشدید شد...
مخصوصا که باید درگیر محیطهای سطح کارگری هم باشم و اونحا برای خودش معرکه ای هست...
اما خب واقعا نمیشد اینطور برداشت کنم که دارید واقعی میگید... چون همه‌کاری کرده بودم که همه بفهمن محیط خصوصی نیست

ولی خب الان حرفهاتون رو کاملا باور کردم و بابت سو تفاهم عذرخواهم

پس شما هر جا مردم ناراحت بشن حرف میزنید؟

اون موقع چه نیازی به حرف زدن شماست؟!!! آیا وقتی مردم نپسندن و شما هم ابراز کنید این خودش ضعف شخصیتی نیست؟

 

 

اینم یه قصاوت بی‌رحمانه و بی اساس دیگه 

نمی‌فهمم از کجا به همچین نتیجه گیری رسیدید 

پاسخ:
از پاراگراف آخر اون نظرتون...

:(

الان درمورد وضعیت موجود حرف میزنیم و امیدوارم باز قضاوت نکنید که چون اکثریت با شما هم نظر نیست شما نظر خود را پنهان می‌دارید! 

من بدبخت که حتی پیشنهاد شما برای اعلام برائت از سبک رفتارهای ظریف رو قبول کرده بودم... که اگه قبول نمیکردم هم حق داشتم. شما رو مثل پدر و بزرگتر خودم دیدم و ازتون پذیرفتم وگرنه جسارته، جایگاه حقوقی برای تحت فشار گذاشتن ملت برای اعلام مواضعشان ندارید بزرگوار...

 

 

کاهش مشارکت رو نتیجه موفقیت حسن و جواد در گسترش گفتمان "نمیتوانیم" میدونم. موفقیت چشم گیری بود. میلیون‌ها نفر رو به این نتیجه رسوند که تا جمهوری اسلامی هست ما نمیتوانیم به هیچ جا برسیم. 

 

درمورد رشد گفتمان جلیلی موافقم. اما هنوز در اقلیته. من بخوام تخمین بزنم میگم یک چهارم مردممون. خب خیلی کمه.

 

شاید بدبینانه نگاه میکنم. ممکنه.  در استانی زندگی میکنم که با مشارکت ۶۵ددرصدی پزشکیان ۸۵ درصد رای آورده. همه‌ی این رای رو به قومیت نسبت میدن. قبول ندارم. شاید تو تبریز و ارومیه اینطور باشه اما تو شهر من اینقدر نه. من میبینم که اکثریت مردممون چیا براشون مهمه. من میبینم که چیا رو می‌پسندن. شاید دارم تامیم به کل میدم. 

پاسخ:
بله، منم معتقدم رای قومیتی برای پزشکیان بیش از چیزی که بود مطرح میشه...
ولی من الان کاری با شخص جلیلی ندارم...
رویکرد و گفتمانشون خیلی میتونه آرا خاکستری رو امیدوار کنه...
این همون چیزی بود که خیلی سعی میکردن با قدرت رسانه به محاقش ببرن...
و وقتی رهبری تقدیر کردن از این رویکرد گفتمانی... خیلی امیدوار شدم
بذارید گفتمان جلیلی رو با مثال توصیح بدم...
من ماشینم وسط خیابون یه صدایی از تسمه اش اومد و خاموش شد...
چون احتمال دادم تسمه تایم باشه هیچ استارتی نزدم و ماشین به کنار خیابان که رسید ترمز زدم و اومدم بیرون...
اونطرف یه ماشینی مثل ماشین خودم دیدم... گفتم برم ببینم آچار داره...
تا من اون قاب رو باز کنم ببینم تسمه تایم پاره شده یا نه...
بهش که گفتم، گفت آچار ندارم ولی برای اینکه متوجه بشی راه دیگه هم هست.
گفتم چی؟
گفت بذار دنده دو و کلاچ هم نگیر تا من ماشین رو هل بدم...
اگر ماشین حرکت کرد، تسمه پاره شده، اگر نه، تسمه سالمه، عیب دیگه ای داره...
هل داد و ماشین حرکت نکرد...
گفت تسمه سالمه استارت بزن، ببر مکانیکی، نترس از استارت زدن...
استارت زدم و روشن شد...
گفتمان سعید جلیلی اون حرفهای صاحب اون ماشینه برای فهم اشکال ماشین...
باید خودمون بفهمیم و بعد به همین شکل برای مردم توضیح بدیم...
جذب این ادبیات خیلی بالاست...
من در زمان شهید رئیسی خیلی بابت سیاست مسکن سازیشون حرص میخوردم، چون یه اطلاعاتی در مورد نگاه دکتر جلیلی در حوزه مسکن داشتم، و تقریبا مطمئن بودم وعده سالی یک میلیون با این روش دولت سیزدهم عملیاتی نمیشه...
و اینو هم زیر سر اصولگراها میدونستم...
وقتی توی حوزه های مختلف اطلاعات جزئی داشته باشیم و به شدت از شعار دین مداری فاصله بگیریم و شعار واقع گرایی بدیم، جذب بالایی داره...

اون رویکرد تبیینی که رهبری ازش تقدیر کردن، همین رویکرد گفتن راهکارها به صورت جزئی هست...
باید تحقیق کنیم و اطلاعات جزئی بدست بیاریم و بیان کنیم
نگران نباشید، خیلی ها جذب میشن

درمورد کامنت اولم 

 

نمیدونم چقدر اهل فیلم و سریال هستید پس از زیر بنا توضیح میدم

 

یه سری جشنواره‌های جهانی هستن که بهترین فیلم و سریال‌های سال رو معرفی میکنن. بعضی‌هاشون مثل اسکار یا امی از همه معروفترن و آدمهای بیشتری پیگیری میکننشون. مدال آوردن تو این جشنواره هم جایزه نقدی داره هم فیلمت مشهور میشه و از کل دنیا مردم می‌بیننش 

یه سری سایتها هم هستن مثل راتن تومیتوز که منتقدان میان تمام تقریبا فیلم‌ها و سریال‌های جدید رو امتیاز میدن. بر اساس این امتیازها رتبه‌بندی صورت میگیره و خب طبیعتا بالا بودن رتبه به شهرت و بیشتر دیده شدن فیلم خیلی کمک میکنه 

 

 

حالا اکثر جشنواره‌ها و سایت‌های امتیازدهی معروف یه روندی دارن مشابه با تبعیض مثبت که آقای ظریف گفتن. 

 

اگه فیلمی چه بین بازیگران چه عوامل پشت صحنه سیاه پوست یا آسیایی داشته باشه امتیازش بالاتر میره (اقلیت نژادی به دید خودشون)

اگه بازیگر اصلی یا عوامل زن باشن بازهم امتیازش بالاتر میره (اقلیت جنسی)

اگه یهودی باشن یا اگه داستان درمورد یهودی‌ها باشه که خیلی بالاتر (اقلیت دینی)

اگه اقلیت‌های جنسی باشن هم که...

 

خب طبیعتا تمام فیلم سازها دوست دارن رتبه بیارن. دوست دارن تو جشنواره دیده بشن. پس این ملاکها رو تو فیلمشون لحاظ میکنن. اینطوری در صنعت سینما ارزش گزاری انجام شده. البته فک کنم دیگه حالت امتیاز مثبت نیست و بایدی شده. یعنی اگه این ملاک‌ها رو نداشته باشه کلا تو جشنواره نمیتونه شرکت کنه. نتفلیکس که قربونش برم تازگیا یه سریالهایی میده بیرون که یه زوج عادی توشون پیدا نمیشه. 

 

 

این روندیه که در سینما اتفاق افتاده. 

و فیلم‌بازها دردش رو چشیدن 

می‌بینن که چقدر کیفیت فیلمها اومده پایین. میبینن که یه فیلم فقط چون بازیگرش سیاه پوسته میاد اول میشه درحالی که هیچ چیز خاصی نداره‌. دیگه این جشنواره‌ها داره اعتبارش رو بین خیلیا از دست میده. نظرات منتقدان داره بی اهمیت میشه چون سوگیری و سیاست زدگی‌‌اش حالمون رو بهم میزنه. 

مردمی که نه دین دارن نه از لحاظ علمی اقلیت‌های جنسی رو زیر سوال میبینن، الان ال جی بی تی ببین جیغ میکشن و فرار میکنن. چون حالشون از این سینما بهم خورده. آدم‌هایی که نژادپرست نبودن و نیستن اما بخاطر این همه تبعیض هالیوود از سیاه پوستها بدشون اومده. کسایی که ضدزن نیستن اما از این همه فمنیست بازی گریه اشون گرفته...

 

 

پستتون رو خوندم یاد قصه ی هالیوود و سینما افتادم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی