زن و ظلم رسانه ها
دیشب به خانمم میگفتم حتی منم که فکر میکردم بازیچه ی دست رسانه نمیشم، دیدم که منم گاهی بعضی از دیدگاه هام تحت تاثیر رسانه هست...
چقدر توی این عصر باید هشیار بود؟!!
گفت مثلا چی؟
گفتم: حالا بماند که توی عصر ما موضوع زن خیلی بیش از حد نرمالش بزرگ شده و جوری دارن بهش میپردازن که حتی مذهبی ها هم دچار انحرافاتی هستن...
اما رسانه های دینی و با دغدغه های دینی وقتی میخوان زنی رو کارآمد و خوشبخت نشون بدن، زنی رو ترسیم میکنن که هم اهل خونه و زندگی و همسر و فرزنده، هم موفقیت های اجتماعی بدست آورده...
خانمم گفت: خب مگه این بده؟ بچه و خونه و همسر که نباید موجب بشه زنها پیشرفتهای اجتماعی بدست نیارن...
گفتم: بد نیست... ولی اصل هم نیست...
گفت: متوجه نمیشم
گفتم: وقتی چیزی که اصل نیست و فرعه، رسانه جوری بهش بپردازه که انگار اصل هست، موجب انحراف فرهنگ و باورهای عموم مردم میشه...
گفت: چی اصل هست؟
گفتم: رسانه باید زن و زنانی رو نشون بده که هم اهل خونه و همسر و فرزند هستن ، هم شاداب هستن...
ظلم رسانه اینه که شادابی زن رو در موفقیت های اجتماعی داره انعکاس میده...
و همون دروغ رو رسانه های مذهبی هم تکرار میکنن فقط همسر و فرزند داری رو هم بهش اضافه میکنن...
گفت: خب زن هم نیاز داره به دغدغه های دیگه اش غیر از همسر و فرزند هم برسه، وقتی نرسه چطور میتونه شاداب باشه؟
گفتم: آفرین... رسانه ها اصل رو به شادابی "پایدار" خانم خونه بذارن... اونوقت میبینیم که معنای جایگاه اجتماعی بدست آوردن هم چقدر تغییر پیدا میکنه...
خیلی از زن ها دارن برای یک مصادیقی که رسانه اون مصداق رو مساوی با موفقیت اجتماعی میدونه مزاجشون رو بهم میزنن...
وقتی کسی داره مزاجش رو بهم میزنه، مطمئن باش اون شخص یه روزی خودش بر علیه خودش طغیان میکنه...
گفت: اگر مثال نزنی از چند مورد که موجب شادابی زن میشه و رسانه محلی بهش نمیذاره، حرفات همه اش میشه تئوری بافی...
گفتم: مثلا رفیق بازی (رفیق الهی) چقدر میتونه یک زن رو شاداب نگه داشته باشه؟!!
یا مثلا مطالعه و تحصیل علم بدون زور و اجبار سازمانی... آزاد... چقدر میتونه انسان رو شاداب کنه؟ اخیرا که با دوست جدیدت بین همدیگه کتاب رد و بدل میکنید خیلی خوشحالم... چون میدونم این برات شادابی "پایدار" میاره
یا مثلا خودِ ایمان... چقدر میتونه شادابی بیاره؟!!
اصلا چشمه ی شادابی برای زن اینجاست... اما خب هیچ مانور رسانه ای روش نمیدیم...
اگر رسانه های ما دنبال شادابی زن باشن خیلی درست تر رسالتشون رو انجام دادن...
و متاسفانه رسانه ها دنبال معرفی زن موفق هستن... نه زن شاداب...
نمیدونم چقدر حرفم رو پذیرفت، اما میدونم داره روی حرفهام فکر میکنه چون بعد از صحبت هامون یکی دوبار ازم در همون موضوع سوال پرسید...
من غالبا دوست ندارم وبلاگی رو معرفی کنم و اون شخص یا وبلاگ رو معیار خوب و بد قرار بدم چون همچین باوری ندارم و معتقدم تمام ماها ضعف ها و قوت هایی داریم...
اما به نظرم اگر حسن و خوبی ای در شخصی دیدیم خوبه به عنوان مصداق معرفی کنیم...
به نظرم این خانم بیش از اونکه به موفقیت فکر کنن به شادابی "پایدار" فکر میکنن... و ایشون اثر این نگرششون رو قطعا هم در زندگی خودشون و هم در نسل خودشون خواهند دید
شادابی "پایدار" الزاما با اعتبارات اجتماعی بدست نمیاد...
برای بدست آوردن شادابی "پایدار" باید به سمت حقیقت ها حرکت کنیم، نه به سمت اعتباریات
حالا اعتباریات گاهی اگر به نیت الهی باشه به شادابی کمک میکنه اما وای بر روزی که نیت هم الهی نباشه، دیگه میشه مصداق دنیا و جز خستگی و فرسودگی، ارمغانی نخواهد داشت
و من وقتی بیشتر ناراحت میشم که میدونم زنها چه قابلیت های عظیمی دارن و چطور با این موج رسانه دارن دچار حس شکست و ناکافی بودن میکنن و به سمت افسردگی میرن...
در مورد عظمت زنها:
امام حسن عسگری علیه سلام:
نحن حجج الله علی خلقه و جدتنا فاطمه حجة علینا
مقام حجیت بر ۱۳ صاحب عصمت ما به یک زن رسید... فتامل
از طرفی یک جمله سوپر حکیمانه هم داریم:
از دامن زن، مرد به معراج میرسد...
دوستان اهل فن یه مقداری این جمله رو ببرن تو بررسی های فلسفی...
متوجه میشن بستر و دامنی که مرد از اونجا به معراج میره باید به لحاظ قابلیت در چه سطحی باشه تا اون جمله به لحاظ عقلانی توجیه داشته باشه....
یعنی توی همون عقلی که ما مردها ادعاش رو داریم، تجلی همین حقیقت عقل در زنها، غوغاست.... غوغاااا
آنجا که عقاب پر بریزد ،،، از پشه لاغری چه خیزد!!!
اما کدام زن؟!!!