در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۴، ۱۲:۱۰ ب.ظ

دو توانمندی لازم برای مفید بودن

ما مردم به عنوان کنش گر اصلی و مهم در دینی کردن جامعه نیاز به دو توانمندی داریم اگر یکی از این دو توانمندی وجود نداشته باشه، نمیشه کار اجتماعی انجام داد.

1_ حوصله و توان و مهارت ارتباط گیری با روحیات مختلف جامعه، ولو برای توضیح واضحات...

2_ قدرت تشخیص در اینکه باید به چه کسی چه مقدار وقت گذاشت...

یکی از این دو توانمندی نباشه نمیشه نتیجه گرفت...

طرف حوصله داره... قدرت ارتباط گیری داره... اما قدرت تشخیص نداره که باید این آقا یا خانم رو فعلا به حال خودش رها کنه... تا وقتش برسه...

اصلا باید حتی به سوالش هم جواب نداد، چون اون دنبال جواب نیست، میخواد شیطنت کنه...

لذا بیخود انرژی صرف میکنه، خروجی هم نمیگیره... ( راه رفتن پنگوئن ها فقط به ذهنم میرسه برای این تصویر)

قدرت تشخیص داره، می‌دونه فلانی الان تشنه یک حقیقتی هست، یا واقعا براش سوال ایجاد شده، میشه گفتگو ایجاد کرد، ولی هنر حرف زدن نداره، تحکمی حرف میزنه، از موضع بالا حرف میزنه... 

خروجی هر دو تا حالت ابتر هست...

خدایا ما رو در این گذرگاه عظیم، انسانهایی مفید قرار بده

مفید بودن خیلی مهم تر از عالم بودنه

مهمتر از نفوذ داشتنه...

مهمتر از محبوب بودنه...

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۲۳
ن. .ا

نظرات  (۹)

این دو توانمندی به صورت قابل توجه در جامعه نباشه و در بین مردم نباشه، جامعه به صرف قوانین درست و مجریان سالم قوانین ، جامعه ی دینی نمیشه

۲۳ تیر ۰۴ ، ۱۳:۵۱ مهتاب ‌‌

خیلییییی کمیابن آدمایی که این دو تا مهارت رو همزمان داشته باشن.

پاسخ:
حالا اونایی هم که هستن، دافعه و جاذبه شون زیاده
دافعه و جاذبه ی حداکثری خودش مقوله ای هست
از جهاتی خیلی خوبه از جهات دیگه خودش عامل تنش های کاذب اجتماعی میشه

:)

پاسخ:
ما به نظراتی در این حد خلاصه هم راضی هستیم
این لبخند به خاطر پنگوئن ها که نبود!!!

واقعا لازمه، به خصوص برای من از نون شبم واجب تره

:))

پاسخ:
بلاخره ما سر یه موضوع اتفاق نظر پیدا کردیم
من باید به بلاگستان شیرینی بدم
:)))

:)

پاسخ:
آهان
این به خاطر پنگوئن بود
قبلی تایید مطلب و حرفهایی که می خواستید اضافه کنید و حسش نبود
متوجه شدم
کلا ما درکمون بالاست
سری بعدی یه نقطه بفرستید من خودم تفسیر میکنم

تازگیا برای ارسال نظر خیلی مشکل دارم 

یا ارسال نمیشه یا چندین بار ارسال میشه یا...

 

 

خیلی وقته میخوام یه کامنتی بذارم هی حرف پیدا نمیکنم 

دیگه همین لبخند نهایت توانم بود :)

پاسخ:
حالا که بیان یه ذره بهتر شده
شما هی ایراد بگیرید...

اینکه میخواید بگید و حرف پیدا نمیکنید نشان دهنده اینه که یا وبلاگ خیلی مهمه براتون
یا بی اهمیت شده
دو تاش رو رها کنید، وسط بایستید، درست میشه

سلام

به شخصه مهارت دوم رو دارم تقریبا، یعنی کسب کردم

ولی در اولی هنوز خیلی لنگ می‌زنم. واقعا گاهی اصلا حوصله تعامل با ادم‌ها رو ندارم.  و به قول شما اونجا سخته که بخوای بدیهیات رو بیان کنی

اتفاقا بحث دیروز استادمون در همین رابطه بود، که شما باید بدونی با هرکسی چطور صحبت کنی و تفاوت جدال احسن و موعظه حسن رو فرمودن و اینکه روش اولیا شیطان مجادله اسوء هست. 

دیروز کلیت حرف رو یاد گرفتم تازه... برم سراغ عملش... 

 

در کل مسیر حق، صبرررر می‌خواد، صبر زیاد... و همیشه در کنار تواصی بالحق، تواصی بالصبر نیازه

اگه کامنت شادتون میکنه برای ثواب شاد کردن مومن اینو می نویسم:

آقا سخته 

حضرت عباسی سخته

از ترک کردن گناه سخت تر اینه که به یه نفر بخواهی بگی آبجی حقیقت اینه دو یو آندرستند؟

اینقدر سخته که آدم میگه نکنه نباید اصلا در این راه کوشید؟

 

پاسخ:
انتقال دادن حقیقت سخته؟
متوجه نشدم دقیقا کدوم قسمتش سخته

عالی بود

با هر دو موافقم...ایام جنگ دوازده روزه سعی کردم این مدلی بودن رو یه کم تمرین کنم...یعنی راه دیگه ای نبود واقعا...

کلم الناس علی قدر عقولهم، یحتمل همچین چیزی میشه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی