در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

طبقه بندی موضوعی
پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۱۵ ق.ظ

زمانه ی غربال

حتما این داستان تربیت فیل رو همه شنیدن که از بچگی یه فیل رو میبندن به یه چوب یا شاخه ی نازک و فیل در کودکی چون زورش نمیرسه اون چوب رو از جا درش بیاره محدوده ی آزادیش همون محدوده ی طنابی که بر گردنش هست میشه...

این فیل بزرگ هم که میشه دیگه مقاومتی نمیکنه تا اون چوبی که محدودش کرده رو بشکنه...

به همون محدوده و همون آزادی عمل در اندازه ای که طناب بهش اجازه میده عادت میکنه...

 

خب این خیلی واضح بود... میخوام بگم اکثریت ما آدما هم همچین طناب هایی به گردنمون هست... نیاز داره که هشیار بشیم...

حالا یه مثال انسی بزنم:

آدمی رو فرض کنید که پدر و مادر به شدت و محافظه کار و ترسویی داره..

و در امور تربیتیی این بچه هم غالبا از ابزار ترس استفاده میکردن... مثلا اگر این کار رو نکنی هیچ وقت نمی تونی فلان چیز رو داشته باشی و...

مردم در موردت فلان جور فکر میکنن و ...

 

خب طبیعی هست این بچه وقتی بزرگ هم شد محافظه کار و ترسو بشه...

اما این بچه هیچ وقت نمیاد من یه ترسو هستم... بلکه ترس رو تئوریزه میکنه...

 

مثلا میخواد بره سفر اربعین...

تو هوای سرد میگه سرده، جای بچه ها نیست... بچه هاش رو نمیبره...

تو هوای گرم میخواد بره... میگه گرمه بچه هاش رو نمییبره...

میگی دیگران میبرن... مدیریتش میکنن... میشه هاااا

میگه دیگران دیوانه ان... عقل درست حسابی ندارن...

مثلا یه جورایی هم راضی میشه که ببردتشون...

خب طبق اقتضائات اون گرما و سرما و اون سفر... بچه اش هم توی این سفر مریض میشه...

میگه: من گفته بودم جای بچه نیست... هی به من اصرار کردید... بیایید تحویل بگیرید...

 

توی مصداقی که بیان کردم میتونه تا صبح بحث شکل بگیره که حرف این بابا از روی ترسی که در وجودش نهادینه شده بوده... یا واقعا عقلانی بوده...

مثال فیل خیلی واضح بود...

اما وقتی میاد توی مصادیق بحث شکل میگیره...

چرا؟

چون خیلی از ماها مشکل داریم...

خیلی از ماها اعوجاج داریم...

چون به چشمت بود شیشه کبود

زین سبب عالم کبودت مینمود...



من مطلب ننوشتم که بگم من میتونم این کجی آدمها رو تشخیص بدم...

ننوشتم که بگم خودم از این کجی ها ندارم...

حتی ننوشتم که بگم ترسو ها زیادن، مواظب باشید ترس رو براتون تئوریزه نکنن و جای عقلانیت به خوردتون بدن... (ای بسا انسانهای متهور هم زیادن و باید مراقب باشید تهور رو تئوریزه نکنن و به جای شجاعت به خوردتون ندن... در جریان جنگ دوازده روزه و آتش بس... اتفاقا قضیه تهور در رسانه ها پررنگ تر بود... در حالی که آتش بس عاقلانه بود... ان شا الله سر فرصت در موردش حرف بزنیم)

 

من نوشتم که بگم

همه ی ما بیچارگی داریم... و به صورت خودکار سعی میکنیم تئوریزه کنیم بیچارگی مون رو...

بچه ها

بریم متوسل بشیم به امام حسین و دستگاه امام حسین...

بیچارگی هامون کار دستمون نده...

 

در دوران بسیییار حساسی هستیم...

اصلا علت اینکه میخوام برم اربعین و موانع هم اونقدر زیاده که حتی بابت پول سفر هم شاید مجبور بشم قرض کنم...

چرا میخوام برم...

دوست دارم با زن و بچه ام برم به دست و پای امام و دستگاه امام حسین بیفتم...

انگار گریه های در هیئت ها کفاف نمیده...

باید رنج این سفر رو به خودم بدم... باید برم...

 

ما در این زمانه خیلی نیاز به طهارت داریم...

نمیدونم هم چی میشه...

میتونم برم اربعین یا نه...

عمرم کفاف میده یا نه...

 

ولی زمانه ی ما زمانه ای هست که در حال غربال کردنه...

برای هم دعا کنیم

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴/۰۵/۰۳
ن. .ا

نظرات  (۵)

چند تا نکته:

۱.اصل بحث خیلی درسته، ولی مصداق مطرح شده کلی روش حرفه، به نظرم شما برای توجیه یه مصداقی که از نظر خودتون اصرار به انجامش دارید یه اصل رو طرح کردین و نمیدونم چطور بهش ربط دادید!

 

۲. مساله تفاوت اصل ترسو بودن و واقعگرایی و حتی مساله عقیده داشتن و بدعت دونستن و اهمیت داشتن و چیزای دیگه در مصداق شما وارده و باید همه اینها رو کنار هم دید، چون مساله شما توجیه مصداقتون بود تا تحلیل اصل! 

 

۳.. موافقم در دوران حساسی هستیم ولی اینکه این حساسیت پول قرض گرفتن واسه اربعینه یا کمک به غزه مساله این است( اینکه بگیم راهپیمایی اربعین در راستای دفاع از غزه است رو نمیشه باور کرد و اینکه حسین و یزید زمانمون رو ول کردیم چسبیدیم به چیزای دیگه هم مساله مهمیه که نباید ازش غافل بشیم.

 

۴. دلیلی داشتین  گفتین جنگ ۱۰ روزه؟

پاسخ:
مورد چهارم رو متوجه منظور شما نشدم
اشتباه نوشتم
اصلاح کردم...

مورد یک تا سه شما تقریبا یک مسئله رو بیان می‌کنه...
اما من قصد دارم نه از اربعین دفاع کنم، نه تلاشی بکنم برای قانع کردن کسی برای رفتن به اربعین...
شما سوال من رو در مورد اربعین جواب بدید:
سخنران خاصی موجب راه افتادن این سیل اربعین شد؟
سیاست خاصی مردم رو تشویق کرد به اربعین؟!!

اصلا چی شد الان ده ساله اینقدر سیل جمعیت میرن اونجا؟!!
داستان چیه؟!!
سوال من یک سوال وجودی هست...
کی بوجود آوردتش؟!!
کی تقویتش کرد؟!!
چی شد؟!!
شما فهمیدید؟!!
من سال سومه که دارم میرم بلکه اینو بفهمم...
یکی از دلایلش همینه...

هر جوابی که به این سوال بدید من از همین الان میگم قصد پاسخ دادن ندارم...
و دنبال جواب شما هم نیستم

داستان غزه هم توی همین اوضاع مالی بحرانی ما هم مثل بقیه کمک کردیم
اینا که وظیفه بود اما دم یمنی ها گرم...


روزهایی میاد که ما هستیم و انتخابی که باید بکنیم...

ما هستیم و تصمیماتی که باید بگیریم...

 

اون روز تنهایی عظیم انسان و قیامت نفس انسانی رو مشاهده میکنیم...

باید برای اون روز چیزی داشته باشیم...

دست خالی نمیشه...

۰۳ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۱۰ نـــرگــــس ⠀

واقعا باید دعا کنیم بیچارگی‌هامون کار دستمون نده 😔

پاسخ:
فکر کنم یکی از راه هاش همین گلبرگ شدن باشه
:))

ببخشید من سعی کردم همیشه با احترام باشما صحبت کنم اینکه سوال طرح میکنین بعد میگید نه جوابتو میدم نه دنبال جوابتم!!!

به نظرم یه جور بی احترامیه

 

اگر فکر میکنین خیلی مایل به طرح سوالات من به شخصه نیستین بگید تا منم مثل باقی وبلاگ ها که ارزش خوندن یا ارزش نظر دادن ندارن برم و با یه خداحافظی خوشحالتون کنم !

پاسخ:
بی احترامی نبود برادر
اولا که موضوع مطلب اربعین نبود ولی شما چالشتون در مورد اربعین رو مطرح کردین...
خب اگر قرار بود من به سوالات در مورد اربعین پاسخ بدم باید کنشی از سمت من می بود یا نه؟
پس من وظیفه ای ندارم و براتون هم نوشتم که قصد دفاع کردن از اربعین رو ندارم...
شاید اگر کسی به سپاه حمله کنه
اگر کسی به جبهه مقاومت حمله کنه، بیام جواب بدم... وقت بذارم..‌
اما در مورد اربعین نظرم این نیست...
مثل این میمونه که یکی بیاد بگه قدرت طالبان در موشک از قدرت ایران بیشتره... بعد شما بخواهید وقت بذارید پاسخ بدید...
اربعین خودش داره خودش رو معرفی می‌کنه و خودش داره از خودش دفاع می‌کنه
نه منی که دفاع میکنم چیزی بهش اضافه میکنم
نه چالش شما چیزی ازش کم می‌کنه...
این سیلی که می‌تونه به استان رو غرق کنه جاری شده... با خاکریز نیم متری که نمیشه جلوش رو گرفت...

لذا اساسا انگیزه ای ندارم در مورد اربعین گفتگو کنم...
اما اینکه گفتم دنبال جواب شما نیستم، چون سوال من ، دغدغه ی من بود..
شما اگر استاد من هم باشید، من در گرفتن پاسخ این سوال، دنبال جواب شما نیستم...
این بی احترامی نیست اخوی...

من تئوریزه شدن ترس رو در مقابل آمریکا زیاد دیدم 

من بهش می‌گفتم حقارت پذیری، ظلم‌پذیری 

 

پاسخ:
یکی از چالش های روتین بشریت همینه
خوف از فراعنه

عادیه
چون عادیه، نترسیدن یمنی ها خیلی تو ذوق میزند...
برای اینکه انسانها مرعوب فراعنه نشن، خیلی صاحبان عصمت کشته شدن...
اما متاسفانه...
ولی این دفعه قصه فرق می‌کنه
هیمنه شون رو میشکنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی