بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

سلام خوش آمدید

مادر یا همسر؟!!!!

پنجشنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۴، ۰۹:۲۸ ق.ظ

همین اول بگم این عنوان جزو همون عنوانهای هست که اگر خودم می‌خواستم برای مطلبم انتخاب کنم، اینو انتخاب نمی‌کردم... حالا شاید علتش در ادامه مطلب مشخص بشه.

ان شا الله خدا بابت این عنوان منو ببخشه... چون در خود عنوانش شیطنت خفته هست...

این مطلب که اولویت با همسره یا مادر... در وبلاگ یکی از خانمها خوندم... گفتم چند تا نکته در موردش بگم شاید بدرد بخوره...

 

اولین موضوع، دوگانه ساختن همسر یا مادره، که این دوگانه اصلا واقعی نیست و در این دوگانه سازی شیطنت پنهان شده...

الزاما نباید قصد ما دوگانه سازی مادر و همسر باشه تا من بگم کسی عمدا شیطنت کرده... مهم اینه که خروجی و عملکرد در پرداختن به این بحث ها جوری باشه که این دوگانه رو به صورت غیرمستقیم در ذهن ها ایجاد کنه...

اگر ایجاد شد، بدونید اولین کسی که هورا میکشه، شیطانه...

حالا من و شما در نوشتن این مطلب هر نیتی که می‌خواستیم داشته باشیم خیلی تاثیری در خشنودی شیطان نداره...

 

مثل دوگانه ی معیشت مردم یا هسته ای در زمان روحانی هست... روحانی یک دوگانه ی اشتباه و غیر واقعی علم کرد... کاری با نیتش ندارم...

خروجی شعارهایش شد همچین دوگانه ای... و خشنودی شیطان...

 

ما شاید برای خودمون برای احسان به والدین و حرمت والدین، دلایل قرآنی هم داشته باشیم... اما به موضوعی هست تحت عنوان درک اولویت های تبلیغی و چگونه به ثمر نشاندن حقیقت مورد تبلیغ...

این هوشمندی و بصیرت و تشخیص میخواد...

مثلا من وقتی نگاه به جامعه میکنم، میبینم اکثر مردم در مواجهه با پدر و مادرشان عملکرد بهتری دارن... چون رابطه شون خونیه... پیوندها مادرزادی هست... و کنترلش راحت تره...

برعکس روابط زن و شوهری دچار زخم های بیشتری هست... چالش برانگیزتره...

دو جوان از دو سبک زندگی متفاوت ( با شدت کم یا زیاد) با هم محرم میشن... می‌خوان وفق پیدا کنن... تازه آغاز چالشهاست...

حالا چون چالش برانگیزه، آیا در جهت ترمیمش وقت بذاریم؟!!!

چقدر می ارزه؟!!!

ارزش ترمیم روابط زن و شوهری به چیه؟!!!

جواب قرآنی باید بدیم...

برید سوره نوح رو بخونید...

در ابتدای سوره... حق متعال میفرمایند، ای نوح، برو قومیت رو هدایت کن... تنذیر شون بده...

در چهار پنج آیه انتهای این سوره

حضرت نوح وقتی از خدا درخواست عذاب میکنه، دلیلش برای این عذاب چیه؟!!

به خدا عرض میکنن اینها دیگه فرزندی نمی زایند جز فاجر و کافر...

یعنی نسل خوبی از اینا بیرون نمیاد... بساطشون رو جمع کن...

 

اگر حتی یک خانواده بود که از نسلش یک انسان اهل الله بدنیا می اومد، قطعا عذاب قوم نوح به تاخیر می افتاد... 

اهمیت نسل رو ببینید...

و قبلاً هم عرض کردم... از آرزوهای پیغمبران بزرگ بوده... نسل و ذریه...

خب بنیاد این نسل کجا گذاشته میشه؟!!!

در زن و مردی که با هم ازدواج کردن...

یکی از اون بحث های لطیفی که در طب سنتی روی اعتدال مزاج داشتیم میل زیاد و شوق زیاد و محبت جدی بین زن و مرد بود...

مرد و زن اگر در وقت انعقاد نطفه، اگر نسبت به همدیگه هم میل جنسی فراوان داشته باشن، هم محبت قلبی باثبات و عمیق داشته باشن، امید زیادی هست که این فرزندی که متولد میشه از اعتدال مزاج بالایی برخوردار باشه...

 

حالا من بیام نه تنها این وسط تلاشی برای افزایش محبت بین زن و شوهر نکنم، بلکه یک دوگانه کاملا غیر واقعی مادر و همسر درست کنم، و ذهن ها رو تحریک کنم در جهت تقابل مادر و همسر...

حالا ولو نیتم تبیین جایگاه مادر باشه...

من توی این مطلب هیچ تلاشی نمیکنم جایگاه مادر رو مطرح کنم، هر چند عمیقاً هم من به مادرم علاقه دارم، هم برای مادرم فرزند عزیز کرده ای هستم...

ولی اینجا هدف من زدن شیطان هست...

تبیین مقام مادر باشه برای اوقات دیگه...



یه صحبت هم به صورت کلی بکنم

یکی از راههای مقابله با شیطان، بی توجهی هست...

عبور دادن ذهنتون از مسائل عبث رو تمرین کنید... اگر ما عبور کردن از مسائل حاشیه ای رو یاد بگیریم، لازم به این نبود که منم برای نوشتن این مطلب وقت بذارم...

یا حق

 

  • ن. .ا

نظرات (۷)

سلام

این مطلبی که شما فرمودید من نخوندم

شاید خیلی ربطی به بحث شما نداشته باشه ولی من مطمئنم اگر کسی رابطه خوب و مدیریت شده ای با مادرش نداشته باشه، با همسرش هم نخواهد داشت، حتی اگه به ظاهر نشون بده که الان با همسرش خیلی خوبه 

من متعجبم از خانومایی که خوشحالن از شکراب شدن رابطه ی همسرشون با مادرش، یا مثلا خوشحالن که آقا به همسرش توجه بیشتری داره، کسی که به مادرش رحم نکنه یه روزی میرسه که به همسرش هم رحم نمیکنه 

 

کسی که تقوا داره، کسی که اخلاق داره، با مادر و همسر هردو خوب رفتار می‌کنه، دلشون رو نمیشکنه، شاید به خاطر بدی اخلاق یکی از مادر و همسر دچار چالش بشه ... 

 

پاسخ:
سلام
فرمایش شما کاملا درسته
تمامش رو قبول دارم...

اما مطلبی که من نوشتم مخاطبان خاصی داره و همون که در مطلبم نوشتم هدفم تقابل با دوگانه مادر و همسری هست...
اینکه ما هر وقت بخوایم شأن و منزلت مادر رو تبیین کنیم حتما باید به همسر خطاکار پیدا کنیم تا با کنار هم قراردادن این دو شأن و منزلت مادر رو تبیین کنیم، خودش یه ضد تبلیغ هست در حق مادر....
بیشتر انتقادم در مورد اثرات غیرمستقیم این مدل نوشته هاست و چالش های شیطان پسندی که ایجاد میکنه

بله متوجه منظور شما شدم، فکر کنم منظور خودمو خوب نگفتم ، منظور منم این بود که دوگانه ای وجود نداره، در واقع احترام و عشق به هر دو یه روح واحد داره که از روان و قلب سالم اون مرد نشأت میگیره، در واقع به نظر من ما با یه وجود «دهنده» طرفیم که مستقل از اون گیرنده های محبت عمل می‌کنه، چون تعهد و تقوا داره

پاسخ:
درسته

قطعا کسی که میگه در یک زندگی، اولویت اول باید حفظ ارتباط و محبت بین زن و شوهر باشه، منظورش این نیست که به مادرش احترام نذاره، بیخیالش بشه، ارتباطشو قطع کنه، زنشو برتر از مادرش ببینه و از این دست! همه می‌فهمن احترام والدین واجبه. منتهی اگه زن و شوهر برای هم اولویت نباشن میفتن تو یه چرخهٔ نسلی آسیب‌زننده. طوری که زن بابت اینکه اولویت همسرش نیست احساس کمبود محبت می‌کنه، پس فردا که بچه‌دار شد خصوصا بچه پسر باشه، چون محبت و اون توجه کافی رو از همسرش نگرفته و همیشه اولویت درجه دوم یا سوم بوده احساس کمبود کرده، به شدت به بچه‌ش وابسته میشه، بعد که اون پسر بزرگ شد و ازدواج کرد تو زندگی‌شون دخالت می‌کنه، پسر هم که به مادرش وابسته‌ست مجدد همسرش براش تو اولویت نیست و همینطوووور خانواده رو تو یک نسل نابود کرده! همین الانش خودتون یه نگاه بندازید یا پای حرف مشاورها بشینید؛ قالب دخالت‌ها و مشکلات از سمت مادر آقاپسرها، به دلیل نقش منفعلانه پدرِ اون پسره. اون مادر از سمت همسرش توجه نگرفته که انتظار داره تو کل زندگی پسرش تصمیم‌گیرنده باشه.

کاش قبل احساسی نظر دادن برخی دقت کنن دارن به چی توصیه می‌کنن! (منظورم شما نیستید.)

پاسخ:
عذرخواهی میکنم
من در جواب شما یک تکمله ای به نظر شما میزنم اگر نظر شما متفاوته که اعلام کنید...

ما مسئله ی اولویت داشتن همسر یا والدین رو اصلا نداریم...
چرا اینو میگم؟

مثلا خونه ی شما شرق شهر هست... خونه والدین غرب همون شهر...
بعد شما اکثر روزهای هفته رو خونه ی خودتون هستید و توی هفته یا آخر هفته میرید به والدین سر میزنید...

خب توی همون مدت زمانی که خونه خودتون هستین... اصلا بحث والدین مطرح نیست...
با هم (زوجین) چگونه هستین؟...
اون اگر درست باشه، آخر هفته ها یا روزهایی که میرید به والدین هم سر میزنید قطعا درست خواهد بود...

اولویت وقتی مطرحه که توی یه خونه زندگی میکنید و توی تصمیمات زندگیتون، مداخلاتی وجود داره و...

میخوام بگم حتی بحث اولویت رو هم نمیشه خیلی به صورت عمومی مطرح کرد... برای اشخاص خاصی هست که شرایط خاصی دارن...

دقیقا داشتم به یه پست برای این موضوع فکر میکردم و دقیقا موقع پرداختن ذهنی به این موضوع مدام شما تو فکرم بودید .جالب بود...

شاید بتونم کارهام رو عقب بندازم و اون پست رو بنویسم؟

پاسخ:
خب ربط من به این موضوع در ذهن شما چی بوده 

برام جالب شد
:))
  • *•.ســــائِلُ الزَّهـرا.•*
  • سلام

    خیلی ممنون از وقتی که برای نوشتن این مطلب گذاشتین

    راستش من خودم بخاطر مطلب یه وبلاگ دیگه ، این مطلب رو نوشتم ..ایشون چندین بار در مطالبشون مادر و همسر رو باهم مقایسه کردن و مقام همسر رو زیر سوال بردن.و حتی خانم هارو بی ارزش هم جلوه دادند..غافل ازاینکه این خانم ها خودشون مادر هستن.

     

    ببخشید شما هیچ نظری در مورد متن بنده ندادید!

    مطلب بنده مشکلی داشت؟ جسارت نباشه ها فقط یک سوال بود

    چون بنده کاملا با حرفاتون موافقم

    زندگی میدان جنگ نیست که دراین وسط طفلان بیگناه قطعا آسیب میبینن. طبق فرمایشاتتون برای تداوم و ادامه نسل برتر وبهتر،  روابط بین زن و شوهر خیلی مهمه ..دوجوان با دوسبک زندگی متفاوت باید چالش هارو پشت سر بزارن تا باهم به یک نقطه برسن

    این وسط مقایسه همسرو مادر کار اشتباهیه ومن حس بدی میگیرم از این مقایسه.

    چون جایگاه هردو مهمه و هردو نیاز به عشق و احترام دارن.

     

    پاسخ:
    سلام
    عصر بخیر
    متوجه منظورتون نشدم از این جمله:

    ببخشید شما هیچ نظری در مورد متن بنده ندادید!


  • *•.ســــائِلُ الزَّهـرا.•*
  • احساس کردم با مطلب بنده مخالف بودین که باعث شد این مطلب رو بنویسید.

    پاسخ:
    نه مخالفتی نداشتم
    شما مطرح کردین که وبلاگی بحث مادر و همسر رو مطرح کرده...
    و من در راستای محتوای مطلب شما، لازم دیدم این حرفها رو بنویسم
    مخالفت نبوده...
    در واقع مخالفت با همون محتوای وبلاگی بوده که شما بهش انتقاد داشتین
  • *•.ســــائِلُ الزَّهـرا.•*
  • لطف کردین.مفید بود++

    کاش میومدن ومیخوندن...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    شاید همین چند خط در این صفحات مجازی...
    بالا ببردمان
    یا پائین بکشاندمان...
    یادم نرود عالم محضر خداست...
    .
    .
    .
    اینجا کسی می نوشت که دوست داشت به چشم تو بیایید...

    طبقه بندی موضوعی
    آخرین مطالب