در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

شنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۱۶ ق.ظ

تعادل جنسیتی در ازدواج

ده سال پیش توی مطالعات فلسفی و عرفانی، میخوندیم حقیقت و واقعیت پشت و روی یک سکه هستن و ذره ای جدایی از هم ندارن...

و علم و دین هم یک حقیقت هستن و در واقع پشت و روی یک سکه هستن...

و راه تشخیص حق و واقع عقل هست منتهی عقلی که مشوب یا آلوده به وهم نباشه...

بعد توی قرآن میخوندم « اکثرهم لایعقلون»

و وقتی اینها رو کنار هم میذاشتم میدیدم اکثر افسردگی ها و اختلالات و اختلافات و دعواها و نساختن ها زیر سر اینه که وهم و خیال گسسته از عقل بر وجود انسان سیطره پیدا کرده...

بعد اون حدیث که میفرماید پیامبران برای بیرون کشیدن دفائن عقول از مردم، مبعوث شدن رو که میخونیم میبینیم بله... تمام مشکلات زیر سر اینه که عقلها دفن شده هستن...

عقل یعنی واقعیت... یعنی زبان رخداد و حادث ها...

اگر ما انسانها دچار اوهام و خیالات بشیم فقط فانتزی میسازیم... و چون راه به واقعیت نمیبره میریم سراغ فانتزی بعدی... و این سلسله برای یه عده تا مرگ ادامه داره...

مثال بزنم؟!

ازدواج موجب به تعادل رسیدن جنسیت میشه

یعنی چی؟!

شنیدید که میگن حب و بغض انسان منطق انسان رو میسازه؟

یعنی منطقی که رسالتش رسیدن به واقعیته... دستخوش حب و بغض اون متفکر میشه و حب و بغض متفکر رو توجیه میکنه به جای اینکه اون متفکر رو به واقعیت برسونه... 

ازدواج وقتی جنسیت رو به تعادل میرسونه معناش اینه که منطق رو از استعمار حب و بغض شخصی خارج میکنه و در خدمت واقعیت قرار میده... واقعیت همون حب و بغض خداست...

تا قبل از ازدواج غالبا فکر انسان در مورد جنس مخالف، جنسیت زده هست، تعادل نداره... وقتی جنسیت به تعادل رسید حالا بیشتر ملکات درونی همسرت به چشمت میاد... میگی چرا همسر من زیادی حسوده... یا زیادی شوخه... یا خیلی جدیه... با زیادی بذل و بخشش میکنه..‌ یا توجه اش به من کمه...

وقتی کار به این واقعیات رسید باید به این سوالات «پاسخ» داد چون ازدواج بستر برانگیختن درون انسانهاست... و برانگیختن کار ساده ای نیست... مثل درد زایمان میمونه... هر کسی تن نمیده...

لذا اکثرا دوباره روی میارن به خیال و وهم و ساختن فانتزی...

اولین فانتزی؟!

طلاق و ازدواج با دیگری...

بعد این رو بذارید کنار یه آمار

میگن بیش از ۹۰ درصد انسانها میگن اگر برمیگشتیم عقب ، راه دیگه ای رو میرفتیم...

یعنی اکثر آدما ناراضی هستن... توی ازدواج شاید بشه درصد کمتری قائل شد اما به نظرم بازم بالای پنجاه درصده..‌ خیلی ها میگن برگردیم این مرد یا زن رو انتخاب نمیکنیم... چرا؟

چون نگاهشون در مورد همسرشون دیگه جنسیت زده نیست، اما توان فهم زبان واقعیت رو هم نداره...

یعنی ربط حسادت زیاد، شوخ بودن زیاد همسر، یا خشک بود زیاد همسر و.... رو با خودش نمیفهمه... فلذا نمیتونه با زبان واقعیت تکلم کنه.‌‌..

خدا با زبان وقایع با انسان سخن میگه... وقتی انسان گوش شنوا نداشته باشه مکالمه شکل نمیگیره... لذاست روز قیامت که کلام خدا رو در زبان وقایع میفهمه حسرت میخوره که چرا نمیشنیدم...

چون اکثرهم لایعقلون...

کمی در مورد ماهیت عقل اندیشه کنیم...

عقل چیه؟!!!

چقدر کار خدا دقیق بوده که عقل رو به سواد گره نزدن... مثالش مطلب قبلی و رفتار تربیتی پدرم... سوادش در حد خواندن و نوشتن بوده اما رفتارشون عاقلانه بوده... در حالی که فرزند یک معلم یا استاد دانشگاه ممکنه همچین تربیتی ندیده باشه...

خب...

عقل چیه؟!!!

خوبه از خودمون بپرسیم...

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۱۲/۰۶
ن. .ا

نظرات  (۷)

اولین نکته : توهمات از دایره عقل خارجند . اینو قبلا هم شنیده بودم

+ اما سوال اینجاست . ضابطه تشخیص عقل و وهم چیه ؟

پاسخ:
آفرین
سوالت عالی بود
حیف میشه اگر من جواب بدم
اما یه راهنمایی میکنم منتها خیلی باید بحث بشه
عقل با تزکیه بدست میاد اما وهم صرفا با مطالعه هم رشد میکنه

این عقلی که با تزکیه بدست میاد ، با اون چیزی که بهش میگن الهامات قلبی چه فرقی داره ؟

پاسخ:
ببین علم رو اگر به نور تشبیه کنیم و بگیم نور موجب میشه همه چیز از تاریکی بیرون بیاد و هویت خودش رو نشون بده...
عقل رو باید بگیم تشخیص...
یعنی چی؟
شما نسبت به ویژگی های همسرت علم پیدا میکنی... یعنی بعد از علم پیدا کردن میدونی محاسن و معایب همسرت چیه...
حالا باید تشخیص بدی ربط این محاسن و معایب با شما چیه؟!!!
این کار عقل هست...و بلوغ عقل در چیه؟!
در تدبیر درست کردن
یعنی بعد از اینکه ربطها رو فهمید باید چاره اندیشی کنه که یک رابطه خوب با همسر بسازه... 
یعنی عقل در بین واقعیاتی که میبینه باید سهم و نصیب و ربط خودش رو تشخیص بده... رشد که بکنه نصیب و سهم خانواده و اجتماع رو هم تشخیص میده که اسمش میشه تدبیر و سیاست...
عقل نصیب شخصی منو مشخص میکنه اما وهم هیچ وقت نمیتونه اینقدر جزئی و دقیق تشخیص بده، چون در محدوده امکاناتش نیست... 
مثلا یک مجرد نمیتونه دقیقا بگه یه همسر با چه ویژگی هایی میخواد... هر چیزی هم بگه احتماله... مگر اینکه واقعا عقل دقیق و لطیف داشته باشه...
مثلا امیرالمومنین بعد از حضرت زهرا فرمودن همسری میخوام که شجاع باشه...
این تشخیص عقله...
بله عقل و تشخیص عقل تماما الهام هست...

سلام

 

با همه اش موافقم و درک کرده بودم. فقط یه نقطه واسم مجهول موند. اینکه یکی همسرش حسوده یعنی چی؟! خدا داره با این حسود بودن همسرش اون رو رشد میده و باید با اون کنار بیاد و بسازه؟! این رو داشتید میگفتید؟!

پاسخ:
سلام
برای هر کسی ممکنه رسالت متفاوت باشه، البته ساختن و سازش با هم فنذاسیون زندگی مشترکه
اما یه مثال میزنم، برای یه نفر ممکنه اینطور باشه
طرف خودش اصلا حسود نیست... اما همسر خیییلی حسوده...
اون که حسود نیست، حسود نبودنش اکتسابی نیست، بلکه ژنتیکی هست، خدا میگه فعلا برای اینکه همسر حسودت باهات شاخ به شاخ نشه، تو هم یه مقداری اخلاقت رو بهش نزدیک کن... گاهی حتی تاییدش کن... چپن حسود نبودن تو هیچ ارزشی نه برای من و نه برای خودت نداره... باید خودت بهش برسی...
لذا فعلا یه مدت زندگی با حسود رو تجربه کن تا برسی به بلند نظری اکتسابی...
این فقط یه مدلش بودا...
به تعداد آدما ممکنه علتها و حکمتها فرق کنه...
و کار عقل همینه... تشخیص سهم خودش...
تشخیص ربط خودش با واقعیت...

فانتزی رو وهم میسازه

یا مثلا هنر تئاتر شعر سینما....

یا...

فانتزی و وهم و هنر هم فایده های خودشو داره نداره؟

اگه کسی وهم و خیال نداشته باشه 

چیز زیادی نداره....در واقع!

من احساس میکنم این پست شما بیشتر از اونی که جواب باشه سواله

سوال شخصیتون هم هست

با حسود چطور روزگار بگذرانیم...

به کمک قوای واهمه جواب میدهم: حسود را وارد میدان عملی رقابت بکنید تا هدفی و انگیزه ای برای حرکت به او داده باشید که عین صاد می گوید حسادت ضربدر محبت می شود غیرت کار کردن وحرکت عظیمی را رقم می زند....از کتاب حرکت

 

پاسخ:
خواجه نصیر میگه هفت درب جهنم:
۵ حس ظاهری و وهم و خیال هست
و هشت درب بهشت:
۵ حس ظاهری و وهم و خیال و عقل هست
پس ما قصد نداریم درب بهشت رو ببندیم... بلکه قصد داریم این قوا درب جهنم نشن...
پس قصد حذف نداریم...
حسادت یه مثال بود...
هدف این بود که بگم اکثر انسانها غیرواقعی زندگی میکنن و خواستم بگم اگر تمام کره زمین غیرواقعی زندگی کنن، در برابر واقعیت محکوم به شکست هستن...
واقعیت همون سنت های الهی هستن
که فرمودن سنت الهی نه تبدیل میشه و نه تغییر میکنه...
واقع نگر شدن نور میخواد، سعه میخواد...

واجه نصیر میگه هفت درب جهنم:

۵ حس ظاهری و وهم و خیال هست

و هشت درب بهشت:

۵ حس ظاهری و وهم و خیال و عقل هست

پس ما قصد نداریم درب بهشت رو ببندیم... بلکه قصد داریم این قوا درب جهنم نشن...

آهان

حالا فهمیدم

تبدیل را از اولئک یبدل الله سیائتهم حسنات گرفته عین صاد با تبدیل نشدن سنتها الاهی منافاتی نداره

پاسخ:
فرمایش عین صاد کامل درسته
عرض من هم کلا توی فاز دیگه ای بود
مشابه فرمایش عین صاد فرمایش رسول اکرم هست که فرمودن من شیطانم را مسلمان کردم
یعنی پیامبر هم شیطان داشتن
کارکرد شیطان مسلمان شده چیه؟!!

سلام سلام

از متن احساس آشناپنداری دارم.

آّیا

تعادل جنسیتی یعنی

شما جنسیت رو یک عَرَض می بینید که مثلا بخاطر اقتضائات عالم ماده، ایجاد شده و این عارضه به تعدیل (درمان؟) احتیاج داره.

شبیه این نظر را در مورد دوران کودکی داشته اند....کودکی یک بیماری است که با بلوغ خوب می شود...

با این حساب لابد وعده ی حور و غلمان هم تنها برای تقریب به ذهن و تحریک اشتها و تشویق موثر مومنان به کارهای نیک داده شده است و نه آنطور که برخی معتقدند حور و غلمان خودش مراتبی کمالیه هستند و ....

اشتباه نشه من مخالفتی ابراز نمی کنم. صرفا می پرسم .

 

پاسخ:
سلام عزیز دل
من که سالیانی مینویسم...
وقتی میگم جنسیت زده یعنی قوه ی جنسی ای که به حقش نرسیده...
همین...
یا رسیده اما ذهن صاحب قوه دچار انحرافاتی هست...
اینکه جنسیت عرض هست یا نه... نمیدانم
اما میدانم انسان چون جامع اسما میتواند باشد هر دو جنس در در مراتب بالا دارد... و بحث حوری و غلمان هم از این جهت هست و از انشائات نفس خود شخص بهشتی هست...

منبع خوبی می‌شناسید که در مورد عقل و وهم بیشتر بخونم؟ 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی