روایت تدریج_3
من چندین بار مطلب تدریج 3 رو پیش نویس کردم اما هر بار به نظرم درهای جدیدتری برام باز شد که می بایست از اون زاویه ی جدیدتر می نوشتم...
پس ان شا الله این مطلب به انتشار برسه:
تدریج ابزار قدرتمند خداست برای قیام دادن نفوس انسانها در عالم طبیعت و دنیا...
تدریج و اتفاقاتی که در بستر اون زمان مدرج می افته...
خود ما هم که بخوایم توی آشپزی چیزی درست کنیم دقیقا از این دو فاکتور استفاده میکنیم (زمان و اتفاق)
مثلا برای درست کردن ترشی کلم از زمان و سرکه (اتفاق) استفاده میکنیم تا اون کلم خام تبدیل به ترشی بشه...
یا برای درست کردن عدسی از زمان _ و آب و حرارت (اتفاق) استفاده میکنیم...
حالا انسان که در بستر اتفاقات و گذر زمان قرار میگیره، باید مراقبت کنه...
چون انسان مثل شیر میمونه... شیر خوردنی منظورمه...
شیر وقتی در حال جوشیدن هست، اگر بهش سرکه اضافه کنی، میشه پنیر...
و اگر بهش پودر کاکائو اضافه کنی میشه شیرکاکائو...
این سرکه و پودر کاکائو، همون استفاده از ظرف ملامین یا ظرف آرکوپال هست...
تا اینجا مثال بود...
اما بذارید حالا کمی به لحاظ علمی بازش کنم...
تدریج و اتفاقاتی که در اون می افته قرار هست ظرفیت های درون هر انسانی رو آزاد کنه... همون کاری که ظهور قراره رقم بزنه...
و انسان چیزی نیست جز جهان بینی و رفتار و اعمال و تلاش هاش...
یعنی اون نگاه و اعمالش داره هر دم اون رو میسازه...
ولی اکثر آدمها حواسشون به این نگاه (نیات) و اعمالشون نیست...
آدمها خیلی درگیر تمایلاتشون هستن... و تمایلاتشون خیلی در نگاه و اعمالشون موقره...
و اینکه قرآن می فرمایند هر کسی بر اساس شاکله اش رفتار میکنه... شاکله محصول نگاه، تمایلات و اعمال انسانهاست...
لذا کل علم روانشانسی بررسی اش روی تمایلات انسانهاست...
در بین تمایلات انسانها مهمترین موضوعی که انسانها روش با احدی شوخی ندارن و خیلی براشون مهمه، مقوله ی رنج و لذت هست...
رنج و لذت...
یه سوال:
اگر به ماها بگن که رنج و لذت در رشد ماها خیلی موثره...
و بگن در سیر رشد هم باید منتظر رنج باشی و هم به سوی لذت ها بری...
اما اختیاری هم بدن و بگن که میتونی رنج هات رو تغییر بدی...
و میتونی لذت هات رو هم انتخاب کنی...
چه جوری انتخاب میکنی؟
کدوم رنج رو حذف یا جابجا میکنی و کدوم لذت رو انتخاب میکنی؟
این اختیار میدونید چیه؟
مثل اینه که به شیر در حال جوشیدن اختیار بدن که میتونی سرکه رو به خودت اضافه کنی... یا میتونی کاکائو رو به خودت اضافه کنی...
حالا توی مثال شیر، چه سرکه اضافه بشه و چه کاکائو، هر دو تا خوبه...
اما در مورد انتخاب انسانها برای رنج و لذت هاشون الزاما هر دو طرف انتخاب خوب نیست...
یه مثال ملموس بزنم:
پنجاه سال پیش هم وقتی دختر و پسر با هم ازدواج میکردن، شاهد اختلافاتی بودن که توی زندگی زناشوئی براشون پیش می اومده...
این اختلافات موجب رنج اونها میشد... اما غالبا انتخابشون مدیریت رنج و ادامه دادن زندگی بود...
در زمانه ما هم مثل همون 50 سال پیش، وقتی دختر و پسر به هم میرسن شاهد تفاوتها و اختلافاتی هستن... تازه در زمانه ما، مدتها قبل از عقد، با هم آشنا میشن... و سعی میکنن ریسک انتخابشون رو هم بیارن پائین... در هر حال وقتی میرن زیر سقف... متوجه میشن اختلافاتشون موجب رنج هایی هست براشون...
چکار میکنن؟
غالبا مدیریت رنج رو انتخاب نمیکنن... حذف رنج رو انتخاب میکنن...
از هم 5 ازدواج، 2 تاش به طلاق میکشه...
بالای چهل درصد...
در حالی که خدا میفرمایند: طلاق در نزد من منفوره...
این یعنی چی؟
یعنی خدا میدونن در ایجاد وفق بین زن و شوهر رنج وجود داره... اما میگن این رنج رو انتخاب کن...
45 درصد جامعه انتخابش نمیکنن...
چی میشه؟!!
الان اصلا کاری با بعد اجتماعیش ندارم... بعد اجتماعیش که مثل روضه ی باز میمونه... تحمل ندارم بگم...
دارم در مورد بعد فردی حرف میزنم...
افرادی که طلاق رو انتخاب میکنن، در حدود بالای 95 درصدشون به شدت آدمای ضعیفی هستن...
آدم ضعیف، آسیب میزنه...
آدم ضعیف ، دشمن خدا میشه...
باید به خودش بیاد و ضعفش رو برطرف کنه... والا دشمن خدا میشه...
در زمانه ی ما وقتی درصد طلاق رفته بالا، یک انسان هوشمند میفهمه عصر ما داره به سمت چه روان شناسی اجتماعی ای حرکت میکنه...
من دوست ندارم در موردش حرف بزنم...
تک تک انتخابامون داره به شیر در حال جوشیدن وجودمون افزودنی اضافه میکنه...
خانمت یا شوهرت فلان اخلاق رو داره... دوست نداری...
در مواجهه با این رنج چکار میکنی؟!!
انتخاب تو داره تو رو میسازه...
همسایه وبلاگیت، در تعامل با تو فلان رفتار رو کرد... رفتار خوب یا بدش داره تو رو میسازه... چطور با اون رفتارش و با درون خودت در قبال اون رفتار تعامل میکنی؟...
اون به مرور داره از تو چیزی میسازه...
آروم آروم...
سلام علیکم
علم روانشناسی تعریفش رو از رفتار درمانی میاره ، روانشناسی علم مطالعه رفتار انسانه نه علم مطالعه ی تمایلاتش ها ...
شاکله از مباحث علم النفسه... علم النفس متفاوته با روانشناسی، هم از جهت بیس ایدئولوژی و هم از نظر روش و هم از نظر غایت
روانشناسی روشش تجربیه، هدفش شناخت روان ( ذهن کارآمد )
اما علم النفس روشش عقلیه، هدفش شناخت نفس ( انسان به طور کلی )