در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

پنجشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۳، ۰۶:۴۲ ب.ظ

اختیار داری نکنیم

میگه اگر کسی مالی رو (مثلا مقداری گردو) دزدیده باشه... و رفته باشه به یه خوار و بار فروشی فروخته باشه... و من با پول زحمت کشیده خودم رفته باشم اون گردو رو خریده باشم آیا اون مال دزدی روی من هم اثر میذاره؟ در حالی که روحم هم خبر نداره اون گردو دزیده شده هست...

 

گفتم: به لحاظ شرعی خیر... تکلیفی نداری و خریدت حلال هست... اما به لحاظ تکوینی بله... خوردن اون گردو روی تو هم اثر میذاره... ولو اثرش کم باشه...

 

عاقل اندر سفیه نگاهم میکنه و میگه: اگر قرار باشه حرفت درست باشه که این احتمال برای تمام خرید های ما هست و انسانی که بخواد مال طیب و طاهر بخره دچار وسواس میشه... اصلا آیا با عدل خدا سازگار هست؟!!!

 

میگم: خب اگر شما نظام هستی رو دارای درک و شعور بدونی، دچار وسواس نمیشی... مثلا توی خونه ات بد اخلاقی میکنی گاهی... یا گاهی ظلم میکنی... ولی نسبت به لقمه حلال آوردن سر سفره ات حساسی... خب داری خود فریبی میکنی...

کسی که توی خونه اش ظلم میکنه مستحق نیست که لقمه اش تمااااما طیب و طاهر باشه...



براش مثال زدم:

شخصی رفته بود نزد عالِمی دیدنی...

گفت من و دوستانم از روستایی دور شیر گوسفندانمون رو توی ظرفی میریزیم و میاییم به شهر تا بفروشیم... به محض اینکه میرسیم توی شهر این دوستان شیرهاشون رو میفروشن... اما من غالبا تا خود عصر هی این طرف و اون طرف میرم تا شیرم فروش بره...

در حالی که وقتی از روستا می آییم، این دوستان من از کنار چشمه ای که رد میشیم توی شیرشون آب میریزن... اما من این کار رو نمیکنم... ولی اونها راحت تر میفروشن و من جانم به لب میاد تا شیرم فروش بره...

اون عالم دینی بهش گفت: چون پولی که آب توش نکرده باشن کم هست... تو توی شیرت آب نمیریزی و پول بدون آب میخواهی... باید صبر کنی...

اونها آب توی شیر میریزن و پولشون هم آب توشه... این پولا فراوونه...



واقعا چرا ما گاهی اوقات زیاد اختیار داری میکنیم؟!!

اختیار داری زیاد موجب وسواس میشه...

دیدم خانمی میگفت، مادر شدن مقدمات مهمی میخواد و ...

بله میخواد... اما...

باور کنید این اما رو حداقل 7 الی 8 سال دیگه میتونم براش باز کنم...

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳/۱۲/۰۲
ن. .ا

نظرات  (۴)

:)

بابت این یادداشت ممنونتونم. راه جدیدی برای فکر کردن به مسائل وجودیم باز کردین.

اسم رمز راهگشائیه: اختیار داری نکنیم

اینکه میگن یک گناه از جانب ما در عوالم اثر داره همینه ...

۰۵ اسفند ۰۳ ، ۲۲:۰۱ پلڪــــ شیشـہ اے

چه جالب. خداقوت. 

سپاس گزارم بابت نوشتنش. 

اختیار داری میکنیم یعنی چی؟ 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی