در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...

در آستانه ی چهل سالگی

با من بیا... من به سوی کسی میروم که قدرت و زیبایی از او معنا گرفته است...



خیال خام پلنگ من
به سوی ماه جهیدن بود

و ماه را زبلندایش
به روی خاک کشیدن بودن

پلنگ من، دل مغرورم
پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من
ورای دست رسیدن بود


چه سرنوشت غم انگیزی
که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت
اما به فکر پریدن بود

۱۶ مطلب در مهر ۱۴۰۳ ثبت شده است

جمعه, ۱۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ

نقدی به خودم و بیانی ها

نقدم به خودم و بعضی از بیانی ها:

جوری خودمون رو روایت نکنیم که دست نیافتنی به نظر برسیم...

این تبلیغ نیست، ضد تبلیغه...



چند سال پیش توی همین بیان بنا به اقتضائی گفتم من حدود ۸ سال میشه که تحت هیچ شرایطی قرآن رو روی زمین نمیذارم...

حتی در مراسم قرآن بسر که شرکت میکنم اگر سه ساعت هم طول بکشه قرآن رو روی فرش نمیذارم، یا توی دستمه یا روی پام هست...

اون شخص خیلی متعجب شد!!!

بعدها بهم گفت: من نمیتونم مثل شما باشم... شما انگار از وادی و کره ای دیگه اومدید...

نمیگم هیچی از خوبی ها نگیم... اما محیط رو در نظر بگیریم...

هیچ کس با تحقیر هدایت نمیشه...



حرم حضرت معصومه، به یاد همه هستم.

۶ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۱ ۱۳ مهر ۰۳ ، ۱۹:۲۷
ن. .ا
پنجشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ

غیرت و حیا

وقتی جسم به بلوغ میرسه، عقل شکوفا میشه

وقتی عقل به بلوغ برسه، تدبیر و سیاست (به معنای حقیقی اش) شکوفا میشه...

 

امروز یه ویدئو از آقای جوادی آملی میدیدم که میفرمودن معنای غیرت معنای پیچیده ای هست...

خلاصه ی تعریف ایشون این بود:

غیرت یعنی اول حد خود را شناختن و از آن تجاوز نکردن...

دوم به غیر اجازه ی تعرض به حد و حریم خود ندادن...

 

راستی آیا این معنای پیچیده ای هست؟

ظاهرا خیر... اما حقیقتا بله...

چطور؟

در طواف خانه ی خدا برای اینکه مَحرَمِ حق بشیم مُحرِم میشیم...

یعنی وقتی وسعت پیدا میکنیم که محدودیت را نه تنها بپذیریم بلکه مشتاقانه محدود بشیم...

بی حدی از دل محدودیت عقلانی و مشتاقانه حاصل میشه...

 

فلذا وقتی جسم به بلوغ میرسه عقل شکوفا میشه...

و برای بالغ شدن عقل نیاز به محدودیتی داریم که چراغ عقل در ابتدا به بلندای قامت این چرایی پی نخواهد برد اما باید بهش ملتزم باشه...

این التزام، یک سلوک عملی برای عقل هست...

این سلوک عملی عقل رو به بلوغ میرسونه...

و بلوغ عقل همون تدبیر و سیاست الهی هست...

 

همین مسئله ی غیرت در مورد حیا هم صدق میکنه...

برای همین بود که حضرت آدم بین عقل و دین و حیا، عقل رو انتخاب کردن...



دوست دارم کلاس نویسندگی برم...

دیر نیست؟!!

۱۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۱۲ مهر ۰۳ ، ۱۷:۳۲
ن. .ا
يكشنبه, ۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۸ ب.ظ

امید لبنانی ها

اینجا در مورد این سید شیعه ی لبنانی اشاره ای کرده بودم...

امروز نرفتم سرکارم... همسر و دخترم مریض بودن و دو تا پسرا مدرسه... منم مونده بودم خونه پرستاری میکردم...

هی توئیت علی مطهری می اومد توی ذهنم که نوشته بود بازم به وعده امریکا فریب خوردیم و قرار بود ما در انتقام خون هنیه مدارا کنیم و اونها آتش بس اعلام کنن... اما بازم امریکا فریبشون داد...

من اگر توی واتساپم وضعیت بذارم حداقل بالای 150 نفر میخونن خب خودش چند برابر وبلاگه...

یا اگر توی اینستا مطلب بذارم بازدیدهای بیشتری دارم... اما خب واتساپ و اینستا بیشتر همکارا و بازاریا دورم جمع میشن و چون از اوضاع بدهکاریمون اطلاع دارن، نمیشه حرف از دین و عدالت و تمدن و مهدویت زد... بیشتر از دین زده میشن... لذا نمی نویسم...

اما امروز نتونستم تحمل کنم و توی وضعیت واتساپم اول توئیت علی مطهری رو بارگذاری کردم و بعدش فرمایش رهبری بعد از فرمان مجازات سخت رو نوشتم که فرموده بودن:

 

اگر در مقابل دشمن مهاجم عقب نشینی غیرتاکتیکی بکنید مورد غضب الهی قرار میگیرید

 

بعدش هم حرف جواد ظریف رو نوشتم که گفته بود مجامع بین المللی از ما خواستن در مورد انتقام خون هنیئه خویشتن داری کنیم تا آتش بس اعلام بشه...

بعدش هم نوشتم: کسی که نمی فهمد هزینه ای ایجاد نمیکند همیشه هزینه را کسانی ایجاد کردند که دیر فهمیدند...

بعدش هم ویدئوی سردار حاجی زاده رو بارگذاری کردم که ارتباط وزارت خارجه نظامی ها بابت واکنش های نظامی اینچنینی، چگونه ارتباطی هست و چقدر مهمه که نگاه وزارت خارجه ی شما چی باشه... چه تاثیری در میدان عمل نظامی داره...



برای تخلیه ی خودم و اینکه کمی آروم بشم امروز ظهر این کار رو کرده بودم...

ناگهان عصر دیدم یکی روی اون جمله ی رهبری (اگر در مقابل دشمن مهاجم دچار عقب نشینی غیر تاکتیکی بشوید مورد غضب خدا واقع میشوید) ریپلای زده و چندید قلب شکسته فرستاده...

فکر میکنید کی بود؟

همون سید لبنانی...

این سید در بیروت چندین شعبه فروش فرش و لوازم خانگی داره...

بقیه رو اینجا ببینید خودتون...

فقط اونجا که میگه:

خدا و سید علی برای ما کافی هستن

:((((

 

عکس اول

 

عکس دوم

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۰۳ ، ۲۳:۲۸
ن. .ا
شنبه, ۷ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۴۲ ب.ظ

با بصیرت ترین بیانیه بعد از شهادت سید

مهم ترین چیز در حال حاضر این است که تلاشهای یهودیان و جنایتکاران را برای از بین بردن روحیه مبارزان و تضعیف جبهه حزب الله ناکام کنیم

باید امید صهیونیست ها را ناامید کنیم

باید به سمت ««افزایش تنش»» و تغییر عملکرد حرکت کنیم

 

این بخشی از بیانیه عبدالملک الحوثی هست که امروز صادر شده...

چقدر اینها خوش فهم هستن!!!

و این همه خوش فهمی از کجا میاد؟!!

 

مهمترین بخش بیانیه اش دو قسمتش هست:

۱_ در حال حاضر

۲_ افزایش تنش

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۳ ، ۲۱:۴۲
ن. .ا
شنبه, ۷ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۲۷ ب.ظ

شرایط منطقه، مرگ و حیات

دیروز از صبح تا عصر به شدت مریض بودم... 

گوشیم رو خاموش کرده بودم... حال بد و تب و تهوع شدید و بدن درد و...

موقع ظهر به خانمم گفتم گوشیم رو بده... روشنش کردم و به کارفرمام گفتم فلان کارها رو تا آخر امسال میتونم برات انجام بدم از سال بعد به فکر جایگزین باش... و دوباره خاموشش کردم...

شب کمی بهتر شدم...

نشستم... 

خانمم گفت به چی فکر میکنی؟...

گفتم: به محور مقاومت...

از جهان بوهای خوبی نمیاد...

یاد فرمایش سه چهار ماه پیش رهبری افتادم که میگفتن:

 

شرایط منطقه ای به گونه ای است که هم برای صهیونیست ها مسئله مرگ و زندگیست، هم برای محور مقاومت...

 

گفتم: وقتی بحث مرگ و زندگی جریان حق وسط باشه، از تمام کشورها و تمام شهرها و تمام مردم...همه امتحان میشن...

دارم به این فکر میکنم امتحان ما چه خواهد بود؟

شک نکن ماها دچار ابتلائاتی خواهیم شد... جامعه ما امتحاناتی در پیش خواهد داشت...

باید خودمون رو آماده کنیم...



اتفاقی که در حال وقوع هست، ترور رهبران سطح اول جبهه مقاومت هست...

این اتفاق خیلی تلخه، اما برای اهل خرد نشانه هم هست...

نشانه ی چی؟

توضیحش سخته...

اتفاقا اگر بتونم درست توضیح بدم، بیشتر متوجه مسئله مرگ و زندگی برای جبهه حق یا باطل خواهید شد...

من چند وقت پیش به خانمم گفتم:

بچه های درس و بحثی ما در طی ده الی پانزده سال، رشد خوبی کردن... از یک جمع درس و بحثی شروع کردن اما الان یک هیئت فعال داریم...

توی تصمیمات شهری کنش گری داریم... توی شورای شهر نفر داریم... 

رئیس دانشگاه  و معاون و ... فرستادیم تو دانشگاهها...

پیشرفت ها خیلی خوب بود... با دست خالی...

اما یک پاشنه آشیل بزرگ داریم...

پاشنه ای که نگرانش هستم و نمیدونم چرا کسی از بچه ها بابت این نقطه ضعف کاری نمیکنه...

گفت چی؟!!

گفتم: فرض کن یه روز استاد نباشه.. از دنیا برن...

این جمع از هم می پاشه...

کمی به فکر فرو رفت و گفت: آره بعدش چی میخواد بشه؟

گفتم: باید در زمان خود استاد این جمع از شخص محوری به اندیشه محوری و مبانی محوری برسن...

در دین ما هم شخص محوری وجود داره، بلاخره معیار و میزان ما انسان کامل هست اما همون انسان کامل وقتی میتونه اهداف دین خدا رو پیش ببره که امتش صاحب تشخیص بشن...

اون شخصی که محور و میزان میشه باید تکثیر بشه در زیر مجموعه اش...

والا جمعی که از خودش هیچی نداشته باشه و تمام فخرش به رئیس و رهبرش باشه که اصلا هدف دین نیست...



ما توی زمانه ای وارد شدیم که بزرگان ما یکی یکی دارن از بین ما میرن...

چه در عالَم علم و معرفت...

چه در وادی سیاست و اجتماع و تمدن...

اگر توی همچین شرایطی سبز شدیم، قطعا حیات جبهه ی حق هست و مرگ جبهه ی باطل...

و اگر نتونیم سبز و بالنده بشیم...

 

 

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۳ ، ۱۷:۲۷
ن. .ا
پنجشنبه, ۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۴:۱۳ ق.ظ

باید وقتش برسه...

یه زمانی چندین سال پیش، به استاد در مورد برخی مسائل خودسازی میگفتم

و مسئله ام این بود که بعضی از گشایش های معرفتی و قدرت های نفسانی به سادگی به دست نمیاد ولو اینکه آدم خیلی هم اهل مراقبت باشه و...

استاد خیلی کوتاه گفتن:

خودتون رو درگیر اینها نکنید، باید وقتش برسه... شما سعی کنید دغدغه تون در مسیر بودن باشه... مزاجتون رو سالم نگه دارید... کاری با بقیه مسائل نداشته باشید...

یا میرفتن به آیت الله بهجت میگفتن: به ما استاد معرفی کنید برای سیر و سلوک و...

ایشون هم میگفتن انجام واجبات و ترک محرمات...

فرمایش ایشون هم یعنی همون: مزاج روح رو سالم نگه دارید... تا وقتش برسه...

مولوی هم بیت خوبی دارن:

آب کم جو تشنگی آور بدست

تا بجوشد آبت از بالا و پست...

 

آب کی میجوشه؟!!

به وقتش...

 

علامه حسن زاده هم تاکیدی داشتن که : جوری زندگی کنید که از این نشئه که رفتید اونطرف، با صورت انسانی محشور بشید،

این صورت انسانی یعنی همون سالم نگه داشتن مزاج روح...

یعنی قابلیت رو خراب نکنید... وقتش که برسه گشایش های عجیبی میبینید

برای اکثر مردم هم گشایش ها بعد از رفتن از این نشئه رخ میده...

اگر به قول علامه با صورت انسانی با همین شکلی که این دنیا دارن بتونن اون طرف ظاهر بشن... اونوقت چیزهایی میبینن که شگفتی اندر شگفتی...



حق با استاد بود

ذهن رو نباید درگیر این گشایش ها کرد...

هر انسانی وقتی داره برای خودش...

ای خوش آن جذبه که ""ناگاه"" رسد

بر دل مردم آگاه رسد...

 

بزرگواران من اصلا حرف های عرفانی و سیر و سلوکی نمیزنم...

دارم سیر عادی زندگی ما انسانها رو میگم...

 

وقتش که برسه، کوچک ترین افعال ما، وقتی نیت داشته باشه بزرگترین نتایج رو داره...

بزرگترین گشایش ها رو داره...

نه اینکه قبلش اعمال با نیت های خوب گشایشی نداشت، نه...

فقط گشایش هاش برای ما آشکار نبود...

 

وقتش که برسه میبینیم فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره

فمن یعمل مثقال ذرة شرا یره

انگار این آیه 1400 سال پیش به پیامبر نازل نشده فقط، بلکه هر روز داره این آیه به شما هم نازل میشه...

اما اون روز که وقتش برسه میبینید دیگه وقتی نمونده...

اما کوتاهی عمر رو هم خواهیم دید...

و تازه اینجاست که حسرت روزهایی رو میخوردیم که می بایست بدون دیدن گشایش ها صورت انسانی مون رو حفظ میکردیم...

مزاج روح رو سالم نگه میداشتیم...

 

هر انسانی برای خودش وقتی داره...

وقت همه ی ماها خواهد رسید...

در اون وقت، هم خوبها با خودشون یکدله میشن هم بدها...

 

۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱ ۰۵ مهر ۰۳ ، ۰۴:۱۳
ن. .ا