گدازه_6
من اونقدری که توی سمت مدیریتی ام بزرگ شدم و خدا رو لمس کردم...
هیچ وقت توی مطالعات فلسفی و هنری و عرفانی اینطوری خدا رو لمس نکردم
وقتی مدیر باشی
شیطان هم بیشتر بهت طمع میکنه...
اصلا شیطنت هاش خیلی جذاب تر میشه...
وقتی مدیر باشی میفهمی گره کور یعنی چی...
وقتی مدیر باشی میفهمی نصرت خدا یعنی چی...
وقتی مدیر باشی میفهمی مدیریت دقیق امریکایی و واقعه ی طوفان طبس یعنی چی...
وقتی مدیر باشی میفهمی برنامه ریزی لازمه اما کافی نیست یعنی چی...
وقتی مدیر باشی میفهمی تخصص لازمه اما کافی نیست یعنی چی...
وقتی مدیر باشی میفهمی پاک دست بودن لازمه اما کافی نیست یعنی چی...
وقتی مدیر باشی میفهمی برنامه ریزی و تلاش و تخصص و پاک دستی لازمه اما کافی نیست یعنی چی...
الان بیشتر میفهمم نباید خیلی هم به دولت حمله کرد...
گره های کوری که وجود داره، تازه اگر برنامه ریزی باشه... اگر علمی باشه... اگر پشتکار باشه...
یک نورانیتی میخواد که گره ها رو باز کنه...
فقط میتونم دعا کنم برای رئیس جمهور و تیمش... مخصوصا اونایی که خائن نیستن و دلسوزن... مخصوصا اونایی که هر چی به دل مشکل میزنن انگار دری باز نمیشه...
واقعا براشون دعا میکنم...
مدیر مثل لقمه میمونه
اگر حلال باشه خروجی اش نوره و اگر حرام باشه خروجی اش ظلمت...
تمام گره ها از ظلمت هست و تمام نصرت ها از نور...
و حلال در ظاهر کثیر نیست
در باطن کثیر هست...
یاد فرمایش فارابی می افتم:
هر گاه خواستی خدا را با اسم الظاهر مشاهده کنی، به باطن برو و هر گاه خواستی خدا را با اسم الباطن مشاهده کنی به ظاهر بیا...