وبلاگ های متوهم
بعضی از وبلاگ ها خیلی خیلی خیلی پرت هستن...
نه تنها پرت... بلکه نویسنده اش هم دچار اختلالات جدی هست...
عدم تعادل... چرت و پرت های معرفتی... عرفان بازی هایی که دیگه خز شده...
هر چی بگم کم گفتم...
یک انسان آسیب دیده...
اما...
از اون نویسنده حرص میخورم چون مشابه اون شخص رو زیاد دیدم...
اما چیزی که بیشتر منو عصبانی میکنه مخاطب هایی هستن که باورش میکنن...
یا حسیییین...
اینها چه ظلمی دارن با تاییداتشون به نویسنده میکنن
خب اینقدر تاییدش نکنید با کله دارید میندازیدش توی چاه...
دائم هم استاد استاد میکنه...
استاد ندیده ترین آدمی که به عمرم دیدم ایشون بودن...
نشسته یه کتابهایی رو تورق کرده چهار تا آدم هم که دستش بهشون میرسیده رو دیده فکر کرده استادن...
خوبه اطلاع دارم آدم درست حسابی ای که میتونست بهش بگه درست گام بردار و خودش هم قبولش داشت در دسترسش نیست و نزدیک هم بودن محال بود به راه روشی که ایشون میره وقعی بذاره...
خدای اعتماد به نفسن اینها...
بعد آدم کم صبر و عجول هر جا دیدید حتی اگر کوه رو جلوی چشمتون جابجا کرد بدونید آدم های الهی و وزین محلی بهش نذاشتن...
مگه عالم کشک هست که اسرارش رو بدن دست انسانهای بی طاقتی مثل ما...
آدم متوهم دیدید تاییدش نکنید با تاییدتون دارید بهش ظلم میکنید...