شیفته ی این اخلاقتم...
من واقعا شیفته ی یه اخلاق خانمم هستم...
چیزی که توی زندگی کاری خودم تقریبا اصلا نمیبینم...
خانمم وقتی بخواد مثلا ساعت 6 بره جایی هیچ وقت نمیگه ساعت 5 خونه باش من میخوام برم بیرون...
با اونکه به تعداد موهای سرم شده که ساعتی که اون میخواسته من خونه باشم نشده خودم رو برسونم و مثلا نیم ساعت یا یه ساعت دیرتر رسیدم... و چه کلاسهایی که با دیر رسیدن من بهم خورده... چه امتحاناتی که نتونسته بده... چه جلساتی که دیر رسیده و...
اما باز هم اگر مثلا ساعت 6 میخواد بره دنبال کاری... میگه ساعت 6 خونه باش...
نمیگه ساعت 5 خونه باش که در نهایت من با یه ساعت تاخیر هم برسم اون به برنامه اش لطمه ای نخوره...
بازم تاکید میکنم... با اینکه سالهاست از من موارد بدقولی زیاد دیده... اما هیچ وقت حاضر نشد این مدلی تدبیر کنه...
نمیدونم متوجه میشید وقتی میگم من به خاطر وجود ایشون و مادر بودن ایشون امید دارم بچه هام از اولیا الله بشن دقیقا دارم کجاها رو میبینم یا نه...
خدایا چجوری میشه بعضی از صفات رو جوری بیان کرد که نور بودنش رو دیگران متوجه بشن؟!!
یکی نیست بگه تو که خودت این همه سال این خُلق نورانی رو دیدی آیا تاثیری گرفتی که حالا با بیانش برای دیگران انتظار داشته باشی اتفاقی بیفته؟!!
:((
هیچ وقت هم بهش نگفتم
دوست دارم حواسش نباشه به این ویژگیش...