یک نظری رو از یکی از علمای عصرمون در مورد زن و مرد شنیدم که خیلی برام جلب توجه کرده...
و خیلی روش فکر میکنم و هر چی بیشتر بهش فکر میکنم ابعاد بیشتری برام باز میشه...
ایشون میفرمودن: زن و مرد از این جهت که زن هستن یا مرد هستن خلق نمیشوند... از این جهت خلق میشن که اون دختر خانم قرار هست برای یک آقایی خلق شود و اون آقا پسر قرار هست برای یک خانمی خلق شود...
این خیلی معنا داره... حتی انگار میتونه پیش فرض یا مهیمن این آیه قرآن باشه که " ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون..."
یعنی خلق شدن زن و مرد برای هم نه تنها منافاتی با خلقتشون برای عبادت (معرفت) نداره بلکه لازمه ی رسیدن به اوج عبودیت هم همینه که زنی در کنار مرد و مردی در کنار زنش طی مسیر کنه...
حالا سوال اصلی اینجاست:
این اهمیت کنار هم بودن زن و مرد به چه علته؟!!
تشکیل خانواده؟
و بعد ترش تشکیل اجتماع؟
و بعد ترش تشکیل تمدن و...
؟؟؟
دوستان قبل از اینکه نظر خودم رو بگم باید بگم واقعیتش من از یه سری از دوستان بیانی مون میترسم... به خدا من از اسرائیل و بمب اتم نمیترسم... از فقر و خیلی از امتحانات الهی نمیترسم... اما از بعضی از تفکراتی که اگر بیرون از چارچوبشون رفتاری کنی، مستحق برائت میشی میترسم...
منی دارم مطلب مینویسم که هیچ ادعایی ندارم... اولش اعلام میکنم تحلیل منه... هیچ انسان موثقی هم به من مهر تایید نزده... و همیشه به نظرم ثمره ی من این بوده که حدود 5 یا 6 سال پیش وقتی یه پویش برگزار کردیم که به نظر شما موثرترین وبلاگ چه وبلاگی بوده و به چه علتی میگید موثرترین وبلاگ فلانی هست، اونهایی که به من رای دادن یک جمله ی مشترک داشتن در علت اینکه منو انتخاب کرده بودن: "مطالبش موجب میشه ما فکر کنیم"
این تمام دغدغه ی من از اول تا الان بوده...
مهم اینه که فکر و اندیشه ای رو در مخاطبم تحریک کنم... نتیجه اش دیگه با من نیست... ای بسا افرادی واقعا منو هم قبول نداشتن، اما طرح مسئله ای موجب جنبیدن فکر در اون شخص شده و نتایجی گرفته که من هم بهش نرسیده بودم...
برگردیم به بحث:
اهمیت خلق شدن زن و مرد برای همدیگه به چه علته؟
اون دلایل بالا که در مورد خانواده و اجتماع و تمدن گفتم، همه درسته اما تمام اونها قرار هست بستر باشن برای یک دلیل بزرگتر..
چه دلیلی؟
بذارید یه مطلبی رو عرض کنم که همه مون دچار چالش بشیم:
توی دعای فرج برای امام زمان دعا میکنیم که خدا حافظ و ناصرو قائد و... بشه برای امام تا امام تشریف بیارن...
که چه بکنن؟
عدل و داد و ... ؟؟!!
توی دعا همچین چیزی از خدا نمیخوایم...
بلکه میخواید حضرت تشریف بیارن در "ارض خدا"
بهره ببرن برای مدت طولانی...
یعنی همه این داستانها برای اینه که حضرت بهره ی طولانی ببرن؟!!
پس ما کجای داستانیم؟!!
کیلویی چندیم؟!!
تمام ماها و بحث حوائج ما و گسترش عدل و ریشه کن شدن ظلم و همه ی این داستانا درسته... ولی...
دو تا مسئله مهم تر و بنیادی تره...
طوع و رغبت امام...
تمتع طویل امام...
حالا ممکنه یه عده حرص بخورن از این مدل نوشتن من...
روش فکر کنید...
خانواده...
اجتماع...
تمدن...
درسته.. اما بستر هست...
بستر برای چی؟
تداوم نسل پاک و صالح بر روی زمین...
اگر انسانی که خدا مشتاقش نباشه در زمین وجود نداشته باشه یا امیدی به آمدنش نباشه، شاید بازم میشه خانواده و اجتماع و تمدن ساخت... اما دیگه به لعنت خدا هم نمی ارزه...
بساط این اجتماع باید جمع بشه...
پس مرد خلق میشه برای زن...
زن خلق میشه برای مرد...
چون اون عبودیت واقعی در این بستر شکل میگیره... در تعامل این دو جنس با هم...
و از تعامل احسن این دو جنس هست که نسل پاک تداوم پیدا میکنه...
بزرگواری اومدن توی مطلب "مرد1" پرسیدن خانمها کدوم ویژگیشون خیلی مهم (نقل به مضمون" میخواستم بگم قابلیت آوردن نسل و ذریه پاک... اما دیدم این قابلیت هم برای مرد مهمترین قابلیته هم برای زن... و نمیشه فقط برای زن مطرحش کرد...
لذا اگر در مورد مرد دارم مینویسم، یکی از اهدافم اینه که بگم چنین مردی میتونه یک طرف ترازو بابت آوردن ذریه پاک باشه...
و اگر در سلسله مطالب" از خوبی های تو" ویژگی هایی رو مطرح کردم... هدفم این نبود که بگم همسر من این خوبی ها رو داره... پس من خوشبختم... خیر.. اتفاقا اون خوبی ها برای یه عده اونقدر نامانوس و غیر مهم بود که در مورد من ظن های دیگه پیدا کردن... و اینکه یک بار گفتم اگر ملاحظاتی نبود از عیب های همسرم هم مینوشتم، از عیب هایی مینوشتم که در نسل و ذریه خدشه وارد میکنه نه اینکه من به عنوان یک مرد ازش فراری باشم...
منتها چون نگاهها غالبا جزء نگر هست، باید برای بیان برخی عیب ها روشم رو تغییر بدم که خدای ناکرده در مورد همسرم یا حتی خودم ظن بد ایجاد نکنم...
امروز اگر در مورد مرد مینویسم در واقع دارم از مرد و مردانگی ای مینویسم که نه تنها خانواده ساز هست...
بلکه اجتماع ساز هست...
و نه تنها اجتماع ساز هست... بلکه تمدن ساز هست...
و نه تنها تمدن ساز هست بلکه نسل و ذریه ی پاک ساز هست...
حکایت ذریه پاک در کنار اون خانواده و اجتماع و تمدن، شبیه اعتقاد به امام زمان در کنار اعتقاد به ائمه ی قبلی هست...
اگر قرار هست به امام زمان اعتقاد داشته باشی، نمیشه به ائمه ی قبلی اعتقاد نداشته باشه...
و اگر به ائمه ی قبلی اعتقاد داشته باشی اما به امام زمان اعتقاد نداشته باشه، اعتقادت ابتر هست...